7.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌‼️
🔻فارغ از هر نتیجه ای تا انتقام نگیریم آرام نیستیم
🔴 آرامش ما را گرفتی #حاج_قاسم ما را گرفتی❗️ آرامشت را میگیریم جانت را میگیریم🔴
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
⭕️ برایش فرقی نداشت رئیسجمهور آمریکا کیست!
حاج عماد زبان دیپلماسی را خیلی خوب بلد بود؛
با طراحی یک عملیات دقیق [مارینز۱۹۸۳]، بیشتر از ۳۰۰ قلاده نظامی آمریکایی و فرانسویِ متجاوز به خاک لبنان را، به دَرَک اسفل السافلین فرستاد.
#عند_ربهم_یرزقون
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
✨🌸
آنان در او غرق شدند،
ما در خودمان ..
آنان نشانِ اویند،
ما در پیِ نشان ..
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🔴 هماکنون؛ #تیتر_یک معنیدار سایت رهبر انقلاب
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🔺وقتی منافع شخصی باعث میشود اخلاق فراموش شود!
🔹همزمان با ریزش دلار و کاهش برخی از قیمتها دلالان خودرو این پیام را بین خود منتشر میکنند!
🔹در ۸ سال دفاع مقدس همه پای کار جنگ بودند منافع شخصی در میان نبود و جنگ را پیروز شدیم در جنگ اقتصادی نیز میطلبد از منافع شخصی خود برای کشور و مردم بگذریم!
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌸🌱
مرا عشقی که از آغازِ عالم کرده مجنونت...
نگاهت چیست اربابم شدم اینگونه مفتونت
چنان در قلبِ من جا کرده ای خود را کسی هرگز
به صد سال دگر از سینه نتوان کرد بیرونت...
#شب_جمعه_زیارتی_ارباب
#ﺳﻼﻡ_ﺁﻗﺎ
#ﺩﻟﻤﺎﻥ_ﻫﻮاﻱ_ﻛﺮﺑﻼ_ﺩاﺭﺩ
🚩🚩
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
✍زندگینامه #حاج_قاسم–سلیمانی
نیروی قدس سپاه و انتخاب به عنوان دومین فرمانده این نیرو
سردار حاج قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۹ با حکمی از سوی آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب پس از سردار احمد وحیدی به عنوان دومین فرمانده این نیرو انتخاب شد. او در این نیرو فعالیتهای گستردهای در زمینه تقویت و گسترش فعالیتهای محور مقاومت داشت. در واقع این فعالیتهای سردار سلیمانی در کنار شهید عماد مغنیه بود که سبب قدرتمندتر شدن این نیرو و ناکامی رژیم صهیونیستی در رسیدن به اهداف خود در خصوص فلسطین و همچنین لبنان شد.
ارتقا به درجه سرلشکری توسط فرمانده کل قوا
سال ۱۳۸۹ بود که سردار سرتیپ پاسدار حاج قاسم سلیمانی به جهت خدمات فراوان خود از سوی آیت الله خامنهای فرمانده معظم کل قوا و رهبر انقلاب اسلامی با یک درجه ارتقاء به درجه سرلشکری رسید.
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌱💦
#خاطرات همسر سردار شهید محمدرضا دستواره:
✍وقتی به خانه می رسید، گویی جنگ را می گذاشت پشت در و می آمد تو. دیگر یک رزمنده نبود. یک همسر خوب بود برای من و یک پدر خوب برای مهدی. با هم خیلی مهربان بودیم و علاقه ای قلبی به هم داشتیم. اغلب اوقات که می رسید خانه، خسته بود و درب و داغان. چرا که مستقیم از کوران عملیات و به خاک و خون غلتیدن بهترین یاران خود باز می گشت. با این حال سعی می کرد به بهترین شکل وظیفه سرپرستی اش را نسبت به خانه صورت دهد. به محض ورود می پرسید؛ کم و کسری چی دارید؛ مریض که نیستید؛ چیزی نمی خواهید؟ بعد آستین بالا می زد و پا به پای من در آشپزخانه کار می کرد، غذا می پخت. ظرف می شست. حتی لباسهایش را نمی گذاشت من بشویم. می گفت لباسهای کثیف من خیلی سنگین است؛ تو نمی توانی چنگ بزنی. بعضی وقتها فرصت شستن نداشت. زود بر می گشت. با این حال موقع رفتن مرا مدیون می کرد که دست به لباسها نزنم. در کمترین فرصتی که به دست می آورد، ما را می برد گردش.
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌙✨
🌾چه مےگفتے
میان نمــازهایت
با مَعبــود خویش
ڪہ خریــدارت شد... 💔
#سردار_دلها_دعایمان_کن
#فراموش_شده_نشویم😔
شبتون_شهدایی🌈🌙
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌸❤
تــــو خندیدی و چشمانت
ز یادم بُـــــرد رفتن را
من از لبخنـــــدت آموختم
ز این دنیــا گذشتن را ...💔
#حاج_قاسم_ما_را_هم_ببر😔
#اللهم_الرزقنا_الشهادة
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
✍زندگی نامه #حاج_قاسم_سلیمانی؛
💠حضور در عراق، سوریه و مبارزه با داعش:
💠سردار شهید حاج قاسم سلیمانی شخصیتی بسیار برجسته در جبهه مقاومت و از یادگاران دوران دفاع مقدس بود. هنگامی که خبر شهادت او در رسانههای اعلام شد شاید بسیاری از مردم هنوز باورشان نمیشد که چنین اتفاقی رخ داده است، او چهره درخشان و برجسته محور مقاومت به ویژه در دوران مبارزه با شجره خبیثه ملعونه داعش بود. این شهید بزرگوار توانست جبهه مقاومت را در سراسر جهان تشکیل دهد و به همین دلیل هم آمریکا و صهیونیستها و همه کفار مخالف سردار سلیمانی هستند.
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
انتشار برای نخستین بار؛ روایت محافظت از شخصی که همیشه جلوتر از محافظانش حرکت میکرد
🔹محمد طه امیری، فعال رسانهای و عکاس جبهه مقاومت، با انتشار عکسی از محافظان حاج قاسم سلیمانی برای اولین بار در صفحه شخصی اینستاگرام خود نوشت: در بوکمال کار گره خورده بود، همه چیز به هم دیگر قفل شده بود. مشکلاتی در پشتیبانی، کمی کلافگی نیروهایی که نمیتوانستند راه ورود به شهر را پیدا کنند و ترس اینکه نکند با کار حساب نشدهای همه چیز بهم بریزد.
🔹 چند متر عقبتر از خط اما هلیکوپتری بر خلاف اصرار که «پرواز در این منطقه اصلا به صلاحش نیست» از زمین کنده میشود و به پرواز در میآید.
🔹 کمی جلوتر از خط و نزدیکی شهر در میان دود و خاک به هوا بلند شده، آرام به زمین مینشیند. کمک خلبان بیرون میپرد، در هلیکوپتر را باز میکند و بعد از آن حاجی پیاده میشود و روی خاک ناامن بوکمال که هنوز نیروهای اصلی به آن نرسیدهاند قدم میگذارد.
🔹 چند لحظه بعد سه نفر دیگر هم از پرواز پیاده میشوند. لباس رزم به تن دارند با اسلحهای در دست. تیم حفاظت حاجی هستند.
🔹 حاجی بیسیم میزند که ما نزدیکی ورودی بوکمال هستیم، بگویید نیروها بیایند.
🔹 این گوشهای از روایت سخت محافظت از شخصی است که همیشه جلوتر از محافظانش حرکت میکند.
🔹 برای توصیف عکس باید بگویم از سمت راست، شهید «هادیطارمی» ایستاده وسط شهید «رضاخرمی» و در گوشه سمت چپ هم شهید شهروزمظفرینیا».
🔹 اما ای کاش اینجا این امکان را داشتم که عکس را از سی متر عقبتر برایتان توصیف کنم.
🔹 حاجی و چند نفر دیگر در حال بازدید از میدان جنگی در عراق هستند.
🔹 قانون سی متر را خود حاجی وضع کرده بود، اینکه هر جایی که من هستم شما باید حداقل سی متر عقبتر باشید. در تعریف عرفی محافظ آمده، که او باید نفس به نفس با شخصیت برود. اما هادی و شهروز و رضا موتوری هیچ چیزشان مثل محافظهای عرفی نبود. همیشه باید همه چیز را از سی متر عقبتر هدایت میکردند.
🔹 یک بار حاجی گفته بود، من اصلا دیگر تیم حفاظت نمیخواهم! هادی و رضا و شهروز مثل دیوانهها آتش کردند، رفتند دم خانه حاجی. داخل خانه حاجی سینی چای را که گذاشت، شیرینی کلمپه کرمان را که تعارف کرد، هادی با بغض گفته بود: حاجی دیگه ما رو دوست نداری؟ خودت گفتی هرکی رو از تیم حفاظت بذارم کنار یعنی دوستش ندارم! حاجی هم گفته بود که نه همه شما را دوست دارم منتها بار بودن شما کنار من سنگین است، نمیخواهم برای وظیفه سازمانی ور دل من بمانید.
🔹 آن شب بچهها بار دیگر مجوز حضورشان را این بار با اشک از حاجی گرفته بودند. رابطهشان با حاجی یک جور دیگری شده بود. انگار که حاجی محافظ آنها بود. انگار قرار بود حاجی خیلی چیزها را برایشان تضمین کند.
🔹 شهر بوکمال سال ۹۶ آزاد شد اما شهید رضا خرمی سال ۹۵ به شهادت رسید.
🔹 آدمیزاد وقتی راه درست را پیدا میکند، رهایش نمیکند. آدمیزاد عاشق پایان درست است و انگار هر سه آنها خوب فهمیده بودند که به یمن حاجی قرار است تمام این راه صحیح و سالم بروند.
🔹 وقتی خبر رضا را که در حلب شهید شده بود به حاجی دادند، حاجی خدا را شکر کرده بود که «الحمدلله در میدان شهید شد، پیش من از دنیا میرفت نمیتوانستم جواب خونش را بدهم».
🔹 تمام تعاریف عرفی محافظ را بار دیگر مرور میکنم. یادم میآید یک بار یکی از مسئولین سابق بعد از اتمام کارش گفته بود همه پول محافظان را خودم میدهم فقط بگذارید بمانند، من بدون اینها نمیتوانم زندگی کنم!
🔹 هادی و شهروز هیچگاه قرار فاصلهی سی متر را نشکستند البته به جز یک بار فرودگاه بغداد و آن شب کذایی وقتی که دیگر حاجی اجازه داد بود در نزدیکترین حالت پیش او بمانند. حالتی که حتی دیگر نتوان گوشت و پوست و استخوانشان را هم از یکدیگر جدا کرد. حاجی انگار تیم محافظت از عاقبت بچهها بود. حفاظتی که تا شهادت شخصیت ادامه پیدا کرد. هادی، رضا و شهروز خوب میدانستند که در این قصه این حاجی است که محافظ است نه آنها...
https://eitaa.com/sardaredeLhaman