💠 حکم وضو هنگام چُرت زدن
💬 سؤال:
کسی که شک دارد چُرت و خواب بر او غالب شده یا نه، آیا وضو باطل است؟
✍️ پاسخ:
🔹 به طور کلی خوابی که به واسطه آن چشم نبیند و گوش نشنود، وضو را باطل میکند ولی چُرت به گونهای که چشم نبیند ولی گوش بشنود، وضو را باطل نمیکند و لذا شک به غلبه خواب هم مبطل وضو نیست.
📚 پینوشت:
بخش استفتائات پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله خامنهای
#احکام
ڪانال "شهیدحسنمختارزاده"
.🌷.
[ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
2.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به سالگردعروج شهید نزدیک می شویم مردان فداکار شمایید شمایید
بر دین خدا یار شمایید شمایید
دلداده ایثار شمایید شمایید
بر ما سر و سردار شمایید شماید.
ڪانال "شهیدحسنمختارزاده"
.🌷.
[ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
.
✨گَر بَرکَنَم دل از تو و بَردارم از تو مِهر
آن مِهر بَر کِه افکنم؟ آن دل کجا بَرَم؟
_ دختر خردسال شهید جهاندیده در ديدار با حضرت آقا .
ڪانال "شهیدحسنمختارزاده"
.🌷.
[ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
خـواهـَرممحجـوببـٰاشوبـٰا#تقـوا؛
ڪہشمـاییـدڪہدشمـنرابـا#چـٰادر سیـٰاهتان
وبـاتقـوایتاننـٰابودمیڪنیـد!✨
#شهیدرحیمآنجفی
#حجاب
ڪانال "شهیدحسنمختارزاده"
.🌷.
[ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
«جمیله خانم منی حلال اِئلیسن؟»
جمیله خانم مرا حلال میکنی؟
فرزند علامه جعفری می گوید:
🔶مادرم اواخر عمرش شدیدا مریض و بستری بود، میخواستم بروم بیمارستان پیش مادرم؛ با شگردهای بسیار، پدرم را مجاب کردم که در خانه بماند و من از بیمارستان وضعیت مادرم را به ایشان اطلاع دهم.
🔶وقتی رسیدیم بیمارستان، مادرم در حال احتضار بود به کمک خواهرانم، تختش را رو به قبله کردیم دقایقی نگذشته بود که من دستی را روی دوشم احساس کردم؛ برگشتم دیدم علامه است؛ نتوانسته بود منتظر تلفن بماند و حالا حس درونی بود یا ... ایشان را به بیمارستان کشانده بود خدا میداند.
🔶علامه وقتی دیدند مادرم در حال احتضار است از حفظ شروع کردند به خواندن دعای عدیله یادم، هست دست مادرم را گرفته بود و در حالی که اشک از چشمانشان جاری بود دهانشان را به گوش مادرم نزدیک کرده و به زبان آذری
پرسیدند.
🔶«جمیله خانم منی حلال اِئلیسن؟» یعنی جمیله خانم مرا حلال میکنی؟ مادرم حالش به شدت بد بود و در حال احتضار بود و قادر به تکلم نبود و فقط با سر اشاره کرد که بلی حلال میکنم.
🔶در مراسم شام غربیان مادرم از علامه درخواست کردند که چند دقیقهای صحبت کنند، ایشان پذیرفتند و در خلال صحبتهایشان در مورد مادرم گفتند:
« این زن در زندگی دغدغهای برای من ایجاد نکرد و چهلسال با من هم کاروانی کرد».
🔶علامه افزودند: «ما روزانه مهمانان بسیاری داشتیم، ولی ایشان لحظهای از این زندگی شکایت نکرد و من از ایشان در پیشگاه خدا طلب عفو میکنم.»
حکایت داستان
ڪانال "شهیدحسنمختارزاده"
.🌷.
[ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
.
[ مي گفت :
خودمان و عزیزانمان فدای گوشهی عبای شما . . .❤️]
#سيدنا_القائد | #حضرت_آقا
ڪانال "شهیدحسنمختارزاده"
.🌷.
[ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]