eitaa logo
نسل سلیمانی
164 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین @Naslezahra
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رسول
💢صیانت از یک صدایی در مقابل آمریکا 🔹حماسه حضور مردم در راهپیمایی روز ٢٢ بهمن برای جشن و پاسداشت چهل و ششمین سال پیروزی انقلاب اسلامی،در بردارنده پیام های روشنی برای همگان اعم از دوست و دشمن است. 🔸اگر انقلاب اسلامی در پیروزی اش، انفجار نور بود ومعجزه قرن نامیده شد؛ بقای آن را با حفظ تمامی آرمان های الهی و شعارهایش با وجود تمامی فشارها و توطئه ها از سوی جبهه استکبار در ۴۶ سال گذشته ، باید معجزه ای بزرگتر از اصل انقلاب دانست؛ چرا که بر اساس تجربه ، حفظ هر چیز با ارزش، سخت تر و مهم تر از به دست آوردن آن است. به طور قطع باید گفت، این مهم حاصل نشد، مگر با حضور مستمر و به هنگام مردم در صحنه‌های نیاز انقلاب، همان مردمی که رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی رحمه الله علیه، آنان را برتر از مردم حجاز در زمان رسول الله و برتر از مردم کوفه در زمان امیر المومنین دانستند. مردم ایران قدر انقلاب خود را به خوبی می دانند و تحت هر شرایطی، حاظر به فداکاری برای حفظ و بقای آن می باشند. 🔹نکته قابل توجه در مقطع کنونی با توجه به تحولات منطقه و روی کار آمدن مجدد ترامپ در آمریکا از یک سو، و به گوش رسیدن زمزمه های مذاکره و توافق با دولت ترامپ برای حل مشکلات کشور از سوی دیگر، شکل گیری یک گفتمان واحد میان مردم و کارگزاران نظام در این خصوص، بر محور کلام و تدابیر رهبر حکیم انقلاب اسلامی است. 🔸حضرت امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار با فرماندهان و مسئولان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ١٩ بهمن ماه، با صراحت اعلام کردند که مذاکره با آمریکا به دلیل تجربه،شرافتمندانه، معقولانه و عزتمندانه نیست. مواضع اعلامی مسؤولان کشور در روزهای اخیر و پس از بیانات رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، با آن چه در روز ٢٢بهمن از سوی مردم در قالب شعارها، سرودها، تابلوها، دست نوشته ها و مصاحبه ها مطرح گردید، از ایران یک صدا در مقابل زورگویی و عهد شکنی آمریکا، با گفتمان «نه به مذاکره با آمریکا» رونمائی کرد. 🔹فضای گفتمانی راهپیمائی ٢٢ بهمن، با شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل»، با سخنان صریح رئیس جمهور مبنی بر اینکه: «کلام و پیام رهبر انقلاب فصل الخطاب رفتارها و سیاست ماست»، پیام واحدی را به جهان مخابره کرد. این پیام واحد و یک صدائی مردم و مسئولان عالی کشور، از فهم و بصیرت ملی حکایت دارد. بدون شک با این فهم و بصیرت ملی وحرکت پشت سر ولایت، نه تنها به کشور عزیزمان ایران هیچ آسیبی وارد نخواهد شد، بلکه با این وحدت و همدلی، در پرتو الطاف الهی با کار و تلاش مسؤلین، مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم هم مرتفع می شود. 🔸آقای پزشکیان در سخنان خود در مراسم راهپیمائی ٢٢ بهمن ماه، با اشاره به توطئه ها و تحریم های آمریکا علیه ملت ایران، خطاب به رئیس جمهور آمریکا، سخن درست و به هنگامی را بیان داشتند؛ سخنی که بارها و بارها از سوی رهبر حکیم انقلاب اسلامی بیان شده و این سخن در واقع، همان کلام امام راحل و عظیم الشان است که فرمودند:«آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.» بر اساس همین نگاه، آقای پزشکیان رئیس جمهور گفتند : «خواب ضربه زدن به ایران را به گور خواهید برد.» 🔹اگر بخواهیم دشمنان ایران و ایرانی را، با آرزوهایشان راهی گور کنیم، باید از این وحدت، همدلی و یک صدایی به نمایش در آمده در مقابل دشمنان این مرز و بوم بر محور ولایت در یوم الله ٢٢بهمن، صیانت کرد. تنها راه برای صیانت از این یک صدایی هم، تبیین منطق مذاکره نکردن با آمریکا است. بی فایده بودن مذاکره، و نه تنها حل نشدن مشکلات با مذاکره بلکه افزوده شدن بر مشکلات، منطق مذاکره نکردن است. دلیل این منطق هم، تجربه ملت ایران از مذاکرات با آمریکایی ها در مقاطع مختلف به ویژه در موضوع هسته ای است. ✍🏻دکتر یدالله جوانی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• رسول در روبیکا👇 https://rubika.ir/rasull313 رسول در ایتا👇 https://eitaa.com/rasul313
هدایت شده از رسول
💢دعوا بالا گرفته است! 🔹هفدهم بهمن، ربع پهلوی در توئیتی نوشت، به کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت شده بود، اما مداخله وزارت خارجه آلمان، مانع از حضور او شده و این دعوت پس گرفته شده است. 🔸ساعتی پس از این ماجرا سخنگوی وزارت خارجه آلمان در واکنش به این توئیت، تأکید کرد، کنفرانس امنیتی مونیخ به‌طور مستقل درباره دعوت‌نامه‌های خود تصمیم‌گیری می‌کند و وزارت خارجه دخالتی نکرده است. پس از این بود که نشست‌های دیگر پهلوی در هلند و انگلستان هم لغو شدند! 🔹اما چرا سلطنت‎طلبان از همه جا طرد می‌شوند؟ برآوردهای اطلاعاتی نشان می‌دهد، لابی ضدانقلاب چپ و مارکسیستی با احزاب چپ‌گرای اروپایی نقش بسزایی در لغو برنامه‌های گروهک‌ سلطنت‌طلب داشته است. چنانکه کارشناس شبکه تروریستی «اینترنشنال» نیز در گفت‎وگو با این رسانه ضدایرانی، تأکید کرد مشکل تهدید امنیتی نبوده؛ بلکه بخشی از اپوزیسیون در خارج از کشور عامل اصلی این ماجرا هستند. این در حالی است که در مقابل نیز سلطنت‎طلبان در ماه‌های گذشته تلاش زیادی برای اخراج و طرد این گروه‌ها از اروپا داشتند! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• رسول در روبیکا👇 https://rubika.ir/rasull313 رسول در ایتا👇 https://eitaa.com/rasul313
هدایت شده از رسول
💢۵ درصد مقالات نانوفناوری جهان در اختیار ایران 🔹عاملی، عضو شورای‌عالی انقلاب فرهنگی: سال ۱۳۸۰، ما در حوزه مقالات بین‌المللی ۱۰۰۰ مقاله داشتیم که در سال ۱۴۰۲ به ۷۳ هزار مقاله رسیده. 🔸به‌همین دلیل رتبۀ علمی ایران در منابع بین‌المللی در سال ۲۰۲۰ به رتبه ۱۵ جهان رسیده و حتی در بعضی حوزه‌ها رتبه ما بسیار بالاتر است. 🔹مثلا در حوزۀ مقالات مربوط به نانوفناوری رتبۀ ایران در سال ۲۰۲۳ با داشتن ۱۱ هزار و ۷۹ مقاله که شامل ۴.۶ درصد کل مقالات بین‌المللی نانو جهان است به جایگاه پنجم جهان رسیده. 🔸کسب درآمد ۱۵۰۰ میلیارد تومانی شرکت‌های دانش‌بنیان و صادرات ۲ میلیارد دلاری این نوع شرکت‌ها نشان از بخشی از توان ملی در این حوزه است. 🔹در پزشکی ۹۵ درصد داروی ما در داخل تولید می‌شود، این در حالی است که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بیش از ۸۰ درصد داروی کشور وارداتی بود. 🔸به لحاظ پزشک هم دانشگاه‌‍‌های کشور توان دوره‌های تخصصی را نداشتند و از هند و پاکستان پزشک می‌آوردیم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• رسول در روبیکا👇 https://rubika.ir/rasull313 رسول در ایتا👇 https://eitaa.com/rasul313
هدایت شده از رسول
🇮🇷🇵🇸 (شماره ۳) 🔰مجموعه «تا اوج» 🍃🌹🍃 🔹 به مناسبت چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، در مجموعه «تا اوج»، عرصه‌های گوناگون پیشرفت‌های ایران اسلامی پس از انقلاب با وضعیت دوران ستمشاهی پهلوی مقایسه شده است. 📥 دریافت مجموعه کامل: khl.ink/f/59264 | | •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• رسول در روبیکا👇 https://rubika.ir/rasull313 رسول در ایتا👇 https://eitaa.com/rasul313
هدایت شده از رسول
🔰قوه‌قضائیه: الهه محمدی و نیلوفر حامدی مشمول عفو رهبریِ ۲۲ بهمن شده‌اند 🔹طبق اعلام قوه‌قضائیه، پروندهٔ محمدی و حامدی با موافقت کمیسیون عفو در فهرست پیشنهادیِ عفو ۲۲ بهمن قرار گرفته و با موافقت رهبر انقلاب با فهرست پیشنهادی رئیس قوه‌قضائیه، این افراد مشمول عفو شده‌اند. 🔹محمدی و حامدی در نامه‌ای که به رئیس قوه‌قضائیه نوشته‌اند، ضمن ابراز ندامت از رفتار گذشته‌شان متعهد شده‌اند مانند زمان پس‌از آزادی موقتشان از زندان هیچ رفتار خلاف قانونی مرتکب نشوند و نسبت به اقداماتشان در سال‌های گذشته که منجر به صدور حکم محکومیت برای آنان شده هم ابراز پشیمانی کرده‌اند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• رسول در روبیکا👇 https://rubika.ir/rasull313 رسول در ایتا👇 https://eitaa.com/rasul313
هدایت شده از مدیر
❤️ یک نان تست برمیدارم، تندتند رویش خامه میریزم و بعد مربای آلبالو را به آن اضافه میکنم. ازآشپز خونه بیرون می آیم و باقدم های بلند سمت اتاق خواب میدوم. روبروی آینه ی دراور ایستاده ای و دکمه های پیراهن سفیدرنگت را میبندی. عصایت زیر بغلت چفت شده تا بتوانی صاف بایستی. پشت سرم محمدرضا چهار دست و پا وارد اتاق میشود. کنارت می ایستم و نان را سمت دهانت می آورم... _بخور بخور! لبخند میزنی ویک گاز بزرگ از صبحانه ی سرسری ات میزنی. _هووووووم!مربا!! محمدرضا خودش را به پایت میرساند و به شلوارت چنگ میزند.تلاش میکند تا بایستد. زور میزندو ای باعث قرمز شدن پوست سفیدو لطیفش میشود. کمی بلند میشودو چند ثانیه نگذشته با پشت روی زمین می افتد! هردو میخندیم! حرصش میگیرد،جیغ میکشدو یکدفعه میزند زیر گریه.بستن دکمه هارا رها میکنی،خم میشوی و او را از روی زمین برمیداری.نگاهتان در هم گره میخورد.چشمهای پسرمان با تو مو نمیزند...محمدرضا هدیه ی همان رفیقی است که روبه روی پنجره ی فولادش شفای بیماری ات را تقدیم زندگیمان کرد...لبخند میزنم و نون تست را دوباره سمت دهانت میگیرم.صورتت را سمتم برمیگردانی تا باقیمانده ی صبحانه ات را بخوری که کوچولوی حسودمان ریشت را چنگ میزند و صورتت را سمت خودش برمیگرداند.اخم غلیظ و بانمکی میکند و دهانش را باز میکند تا گازت بگیرد. میخندی و عقب نگهش میداری _موش شدیا!!!.. با پشت دست لپ های آویزون و نرم محمد رضارا لمس میکنم _خب بچم ذوق زده شده داره دندوناش در میاد _نخیرم موش شده!!! 💞 سرت را پایین می آوری،دهانت را روی شکم پسرمان میگذاری و قلقلکش میدهی _هام هام هام هاااام...بخورم تورو! محمدرضا ریسه میرود و در آغوشت دست و پا میزندـ لثه های صورتی رنگش شکاف خورده و سر دو تا دندان ریزوتیز از لثه های فک پایینش بیرون زده.انقدرشیرین و خواستنی است که گاهی میترسم نکند او را بیشتر از من دوست داشته باشی.روی دو دستت او را بالا میبری و میچرخی. اما نه خیلی تند!در هر دور لنگ میزنی.جیغ میزندو قهقهه اش دلم را آب میکند.حس میکنم حواست به زمان نیست،صدایت میزنم! _علی!دیرت نشه!؟ روبرویم می ایستی و محمدرضارا روی شانه ات میگذاری.اوهم موهایت را از خدا خواسته میگیرد و با هیجان خودش را بالا و پایین میکند. لقمه ات را در دهانت میگذارم و بقیه ی دکمه های پیرهنت را میبندم. یقه ات را صاف میکنم و دستی به ریشت میکشم. تمام حرکاتم را زیر نظر داری و من چقدر لذت میبرم که حتی شمارش نفسهایم بازرسی میشود در چشمهایت!تمام که میشود قبایت را از روی رخت آویزبر میدارم و پشتت می ایستم.محمد رضا را روی تختمان میگذاری و او هم طبق معمول غرغر میکند.صدای کودکانه اش را دوس دارم زمانی که با حروف نا مفهوم و واج های کشیده سعی میکند تمام احساس نا رضایتی اش را بما منتقل کند. 💞 قبا را تنت میکنم و از پشت سرم را روی شانه ات میگذارم... ! ✍ ادامه دارد
هدایت شده از مدیر
❤️ شانه هایت میلرزد!میفهمم که داری میخندی.همانطور که عبایت را روی شانه ات میندازم میپرسم _چرا میخندی؟؟ _چون تو این تنگی وقت که دیرم شده،شما از پشت میچسبی!بچتم از جلو با اخم بغل میخواد روی پیشانی میزنم ! سریع عبارا مرتب میکنم.عمامه ی مشکی رنگت را بر میدارم و مقابلت می آیم.لب به دندان میگیرم و زیر چشمی نگاهت میکنم _خب اینقد خوبه... ذوق میکنم و دورت میچرخم...سر تا پایت را برانداز میکنم...تو هم عصا بدست سعی میکنی بچرخی! دستهایم را بهم میزنم! _وای سیدجان عالی شدی!!! لبخند دلنشینی میزنی و رو به محمدرضا میپرسی _توچی میگی بابا؟؟بم میاد یا نه؟ خوشگله؟... او هم با چشمهای گردو مژه های بلندش خیره خیره نگاهت میکند طفلی فسقلی مان اصلن متوجه سوالت نیست! کیفت را دستت میدهم و محمد رضا را در آغوش میگیرم.همانطور که ازاتاق بیرون میروی نگاهت به کمد لباسمان می افتد...غم به نگاهت میدود! دیگر چرا؟... چیزی نمیپرسم و پشت سرت خیره یه پای چپت که نمیتوانی کامل روی زمین بگذاری حرکت میکنم سه سال پیش پای آسیب دیده ات را شکافتند و آتل بستند!میله ی آهنی بزرگی که به برکت وجودش نمیتوانی درست راه بروی!سه سال عصای بلندی رفیق شبانه روزی ات شده! دیگر نتوانستی بروی حرم... زیاد نذر کردی...نذر کرده بودی که بتوانی مدافع بشوی!...امام رئوف هم طور دیگر جواب نذرت را داد!مشغول حوزه شدی و بالاخره لباس استادی تنت کردند!سرنوشتت را خدا از اول جور دیگر نوشته بود.جلوی در ورودی که میرسی... میخوانم و آرام سمتت فوت میکنم. _میترسم چشم بخوری بخدا!چقدر استادی بهت میاد! _آره!استاد با عصاش!! میخندم _عصاشم میترسم چشم بزنن... لبخندت محو میشود _چشم خوردم ریحانه.. چشم خوردم که برای همیشه جا موندم... نتونستم برم!خداقشنگ گفت جات اونجا نیست...کمد لباسو دیدم...لباس نظامیم هنوز توشه... نمیخواهم غصه خوردنت را ببینم. بس بودیک سال نمازهای شب پشت میز یا پای بسته ات... بس بود گریه های دردناکت... سرت را پایین میندازی.محمدرضا سمتت خم میشودو سعی میکند دستش را یه صورتت برساند... همیشه ناراحتیت را با وجودش لمس میکرد!آب دهانم را قورت میدهم و نزدیک تر می آیم... _علی!... تو از اولش قرار نبوده مدافع حرم باشی... خدا برات خواسته.. برات خواسته که جور دیگه خدمت کنی!... حتمن صلاح بوده! اصلن...اصلن... به چشمانت خیره میشوم.در عمق تاریکی و محبتش... _اصلن...تو قرار بوده از اول مدافع باشی... مدافع زندگیمون... مدافع... آهسته میگویم: ! ✍ ادامه دارد
هدایت شده از مدیر
❤️ خم میشوی تا پیشانیم را ببوسی که محمدرضا خودش را ولو میکند در آغوشت!! میخندی _ای حسود!... معنادار نگاهت میکنم _مثل باباشه!!! _که دیوونه ی مامانشه؟ خجالت میکشم و سرم را پایین میندازم... یکدفعه بلند میگویم _وااای علی کلاست!! میخندی... میخندی و قلبم را میدزدی... مثل همیشه!!! _عجب استادیم من!خدا حفظم کنه... خداحافظی که میکنی به حیاط میروی و نگاهم پشتت میماند... چقدر در لباس جدید بی نظیر شده ای... ! سوار ماشین که میشوی سرت را از پنجره بیرون می آوری و با لبخندت دوباره خداحافظی میکنیـ برو عزیز دل! یاد یک چیز می افتم... بلند میگویم _ناهار چی درست کنم؟؟؟.. از داخل ماشین صدایت بم بگوش میرسد _!!!!.. بوق میزنی و میروی... به خانه برمیگردم ودر راپشت سرم میبندم. همانطور که محمدرضا رادر آغوشم فشارمیدهم سمت آشپز خانه میروم دردلم میگذرد... حتمن دفاع از... و بیشتر خودم را تحویل میگیرم نه نه! دفاع از... سخته دیگه!...محمدرضا را روی صندلی مخصوص پشت میزش میشونم. بینی کوچیکش را بین دو انگشتم آرام فشار میدهم _مگه نه جوجه؟... آستین هایم رابالا میدهم... بسم الله میگویم خیلی زود ظهر میشود میخواهم برای ناهار بزارم... پایان.......