eitaa logo
نسل سلیمانی
164 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین @Naslezahra
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رسول
9.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸 🔰رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان شرقی: 🍃🌹🍃 🔹انقلاب اسلامی توانسته است خود را به عنوان یک هویت مستقل و یک پایگاه عظیم و امیدبخش برای ملت‌های منطقه و بلکه فرامنطقه حفظ کند و نگه دارد 🔹علت عصبانیت مستکبرین و مستعمرین عالم از جمهوری اسلامی، ایستادگی و مقاومت ملت ایران در مقابل آنها است. ۱۴۰۳/۱۱/۲۹ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• رسول در روبیکا👇 rubika.ir/rasull313 رسول در ایتا👇 eitaa.com/rasul313
هدایت شده از رسول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 🔰معاون اول ترامپ اشک اروپایی‌ها را درآورد 🍃🌹🍃 🔹هیوسگن، رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ هنگام سخنرانی اختتامیه با گریه گفت: بعد از سخنرانی معاون اول در روز جمعه، شاید ارزش‌های اخلاقی ما دیگر با آمریکایی‌ها یکی نباشد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• رسول در روبیکا👇 rubika.ir/rasull313 رسول در ایتا👇 eitaa.com/rasul313
هدایت شده از رسول
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸 🔰رهبر انقلاب: آذربایجان، سپر مستحکم ایران در برابر عربده‌ها و زوزه‌های دشمن است. 🍃🌹🍃 🔹جوان تبریزی و آذربایجانی امروز دشمن و دوست را می‌بیند و میشناسد و بدون ترس و انفعال، احساس قدرت می‌کند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• رسول در روبیکا👇 rubika.ir/rasull313 رسول در ایتا👇 eitaa.com/rasul313
هدایت شده از رسول
🔴 کشورهایی که انگلستان به آنها حمله کرده است! 🔻جنگ طلب‌ترین و خونریزترین قوم و ملت در ۳۰۰ سال گذشته انگلیسی‌ها بودند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• رسول در روبیکا👇 rubika.ir/rasull313 رسول در ایتا👇 eitaa.com/rasul313
هدایت شده از رسول
🇮🇷🇵🇸 🔰بمب‌های هوایی سنگین آمریکا به اسرائیل رسید 🍃🌹🍃 🔹اینستاگرام رسمی وزارت دفاع اسرائیل با انتشار ویدیویی اعلام کرد که یک محموله بمب‌های هوایی سنگین (ام‌کِی ۸۴) که به تازگی از سوی دولت آمریکا آزاد شده بود، شب گذشته در اسرائیل دریافت و تخلیه شد. 🔹وزیر دفاع اسرائیل از دولت ترامپ برای حمایت قاطع از اسرائیل قدردانی کرده و بر تداوم همکاری‌های امنیتی میان دو کشور تاکید کرد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• رسول در روبیکا👇 rubika.ir/rasull313 رسول در ایتا👇 eitaa.com/rasul313
هدایت شده از رسول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: امروز از لحاظ دفاع سخت و تهدید سخت‌افزاری دشمن هیچ نگرانی و مشکلی نداریم و توانایی ما برای مقابله با تهدیدهای سخت در سطح عالی است 🔹مردم از این جهت احساس امنیت می‌کنند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• رسول در روبیکا👇 rubika.ir/rasull313 رسول در ایتا👇 eitaa.com/rasul313
هدایت شده از رسول
🔰تنوع‌بخشی در صادرات؛ کلید امنیت اقتصادی ایران 🔹ایران در حال حاضر به شدت به چند کشور در صادرات وابسته است که این موضوع اقتصاد کشور را در برابر بحران‌ها آسیب‌پذیر می‌کند. برای افزایش امنیت اقتصادی، لازم است صادرات به کشورهای بیشتری گسترش یابد و محصولات صادراتی متنوع‌تری تولید شود. کشورهای موفقی مانند ترکیه و مالزی نشان داده‌اند که تنوع‌بخشی به مقاصد صادراتی، یک ضرورت برای تاب‌آوری اقتصادی است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• رسول در روبیکا👇 rubika.ir/rasull313 رسول در ایتا👇 eitaa.com/rasul313
هدایت شده از رسول
💢بلوف‌ها و واقعیت‌ها! 🔹«دونالد ترامپ» شخصیت عجیب و غریبی دارد یا به عبارتی به وی گفته شده است که نقش عجیب و غریبی را ایفا کند که به اصطلاح در تئوری‌های سیاسی به بازی «مرد دیوانه» موسوم است؛ واکاوی ابعاد و اهداف پیدا و پنهان دو اظهار مهم ترامپ از باب نمونه البته از برهه زمانی نشستن بر کرسی ریاست در کاخ سفید این موضوع را بیشتر روشن می‌کند. 🔸یک ـ ترامپ غزه را یک منطقه مخروبه توصیف کرد و گفت، آمریکا نوار غزه را تصرف خواهد کرد. طرح ترامپ برای «تصرف»، «مالکیت» و «نقض حاکمیت» مردم غزه که با استقبال نتانیاهو و صهیونیست‌ها مواجه شد، رهبران عربی و حتی غربی را شگفت‏زده و سازمان‌های بین‌المللی را شوکه کرد و حتی عربستان را به موضع‎گیری با تعابیری وادار کرد که در تاریخ اشغال فلسطین از سوی سعودی‌ها سابقه نداشت. 🔹دوـ مواضع ترامپ درباره مذاکره هم بسیار تأمل‎برانگیز است. چه تهدید و اجبار به مذاکره میان صهیونیست‌ها و حماسی‌ها از دو ماه مانده به کرسی‌نشینی و چه فراهم‌سازی اسباب مذاکره بین اوکراین و روسیه و چه تهدید ایران به مذاکره جامع و جدید با ایران بر سر مؤلفه‌های قدرتش، از جمله قدرت موشکی، نفوذ و حضور منطقه‌ای و هسته‌ای! 🔸نکته قابل توجه در واکاوی چرایی این مدل از رفتار و رویکرد سیاسی ترامپ این است که او در درجه نخست، خود و سپس کشورش آمریکا را در مرکز کائنات تصور می‌کند و بر این اساس گمان می کند هر اقدامی که صلاح ببیند، می‌تواند انجام دهد و در این مسیر نگرانی از بابت موضع‌گیری منفی سایر کشورها یا نقض و نادیده گرفتن قوانین، هنجارها و حقوق بین‎الملل هم ندارد. البته این رویه رایج همه رؤسای جمهور آمریکا بوده؛ اما تفاوت دونالد ترامپ با سایرین در این است که شرمی از آشکار کردن این رویکرد زورگویانه ندارد. ویژگی خاص دیگر ترامپ شیوه پیشبرد اهدافش است؛ بر این اساس او در قبال هر کشور یا منطقه‌ای که با آن مشکلی دارد، ابتدا یک ادعا یا بلوف بزرگ مطرح می‌کند تا افکار عمومی را دچار شوک کند و در ضمن اقتدار و جسارت خود را نشان دهد، بعد به تدریج در جریان مذاکره هدف و پیشنهاد اصلی خود را که به نسبت زیادی کوچک‌تر از ادعای اولیه است، روی میز می‌گذارد. 🔹نتیجه اینکه زیاد نباید به بازی مرد دیوانه و مشت باز او در تشدید بلوف‌ها توجه کرد؛ البته این به معنای بی‌توجهی به ضرورت‌ها و الزامات آمادگی همه‎جانبه در آگاهی دادن به جامعه و بهره‌برداری از تمام ظرفیت‌های دیپلماسی، قدرت دفاعی و فرصت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی به منظور ارسال پیام برای اصلاح محاسبات توهمی نیست. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• رسول در روبیکا👇 rubika.ir/rasull313 رسول در ایتا👇 eitaa.com/rasul313
هدایت شده از رسول
9.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به پای عهد هر ساله دوباره آمدیم آقا... 🔹لحظاتی از سرود جمعی مردم آذربایجان شرقی در دیدار امروز با رهبر انقلاب •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• رسول در روبیکا👇 rubika.ir/rasull313 رسول در ایتا👇 eitaa.com/rasul313
: تو عین طهارتی 🍃بعد از تولد زینب و بی حرمتی ای که از طرف خانواده خودم بهم شده بود ... علی همه رو بیرون کرد ... حتی اجازه نداد مادرم ازم مراقبت کنه ... حتی اصرارهای مادر علی هم فایده ای نداشت ... 🍃خودش توی خونه ایستاد ... تک تک کارها رو به تنهایی انجام می داد ... مثل پرستار ... و گاهی کارگر دم دستم بود ... تا تکان می خوردم از خواب می پرید ... اونقدر که از خودم خجالت می کشیدم ... اونقدر روش فشار بود که نشسته ... پشت میز کوچیک و ساده طلبگیش، خوابش می برد ... بعد از اینکه حالم خوب شد ... با اون حجم درس و کار ... بازم دست بردار نبود ... 🍃اون روز ... همون جا توی در ایستادم ...فقط نگاهش می کردم ... با اون دست های زخم و پوست کن شده داشت کهنه های زینب رو می شست ... دیگه دلم طاقت نیاورد ... 🍃همین طور که سر تشت نشسته بود... با چشم های پر اشک رفتم نشستم کنارش ... چشمش که بهم افتاد، لبخندش کور شد ... - چی شده؟ ... چرا گریه می کنی؟ ... 🍃تا اینو گفت خم شدم و دست های خیسش رو بوسیدم ... خودش رو کشید کنار ... - چی کار می کنی هانیه؟ ... دست هام نجسه ... 🍃نمی تونستم جلوی اشک هام رو بگیرم ... مثل سیل از چشمم پایین می اومد ... - تو عین طهارتی علی ... عین طهارت ... هر چی بهت بخوره پاک میشه ... آب هم اگه نجس بشه توی دست تو پاک میشه ... 🍃من گریه می کردم ... علی متحیر، سعی در آروم کردن من داشت... اما هیچ چیز حریف اشک های من نمی شد ... 💥خاطرات طلبه ی شهید سیدعلی حسینی ✍ ادامه دارد ..
: عشق کتاب 🍃زینب، شش هفت ماهه بود ... علی رفته بود بیرون ... داشتم تند تند همه چیز رو تمییز می کردم که تا نیومدنش همه جا برق بزنه ... نشستم روی زمین، پشت میز کوچیک چوبیش ... چشمم که به کتاب هاش افتاد، یاد گذشته افتادم ... عشق کتاب و دفتر و گچ خوردن های پای تخته ... توی افکار خودم غرق شده بودم که یهو دیدم خم شده بالای سرم ... حسابی از دیدنش جا خوردم و ترسیدم ... چنان از جا پریدم که محکم سرم خورد توی صورتش ... 🍃حالش که بهتر شد با خنده گفت ... عجب غرقی شده بودی... نیم ساعت بیشتر بالای سرت ایستاده بودم ... 🍃منم که دل شکسته ... همه داستان رو براش تعریف کردم... چهره اش رفت توی هم ... همین طور که زینب توی بغلش بود و داشت باهاش بازی می کرد ... یه نیم نگاهی بهم انداخت ... - چرا زودتر نگفتی؟ ... من فکر می کردم خودت درس رو ول کردی ... یهو حالتش جدی شد ... سکوت عمیقی کرد ... می خوای بازم درس بخونی؟ ... 🍃از خوشحالی گریه ام گرفته بود ... باورم نمی شد ... یه لحظه به خودم اومدم ... 🍃- اما من بچه دارم ... زینب رو چی کارش کنم؟ ... - نگران زینب نباش ... بخوای کمکت می کنم ... 🍃ایستاده توی در آشپزخونه، ماتم برد ... چیزهایی رو که می شنیدم باور نمی کردم ... گریه ام گرفته بود ... برگشتم توی آشپزخونه که علی اشکم رو نبینه ... علی همون طور با زینب بازی می کرد و صدای خنده های زینب، کل خونه رو برداشته بود ... 🍃خودش پیگیر کارهای من شد ... بعد از 3 سال ... پرونده ها رو هم که پدرم سوزونده بود ... کلی دوندگی کرد تا سوابقم رو از ته بایگانی آموزش و پرورش منطقه در آورد ... و مدرسه بزرگسالان ثبت نامم کرد ... 🍃اما باد، خبرها رو به گوش پدرم رسوند ... هانیه داره برمی گرده مدرسه ... 💥خاطرات طلبه ی شهید سیدعلی حسینی ✍ ادامه دارد
: من شوهرش هستم 🍃ساعت نه و ده شب ... وسط ساعت حکومت نظامی ... یهو سر و کله پدرم پیدا شد ... صورت سرخ با چشم های پف کرده ... از نگاهش خون می بارید ... اومد تو ... تا چشمش بهم افتاد چنان نگاهی بهم کرد که گفتم همین امشب، سرم رو می بره و میزاره کف دست علی ... 🍃بدون اینکه جواب سلام علی رو بده، رو کرد بهش ... - تو چه حقی داشتی بهش اجازه دادی بره مدرسه؟ ... به چه حقی اسم هانیه رو مدرسه نوشتی؟ ... 🍃از نعره های پدرم، زینب به شدت ترسید ... زد زیر گریه و محکم لباسم رو چنگ زد ... بلندترین صدایی که تا اون موقع شنیده بود، صدای افتادن ظرف، توی آشپزخونه از دست من بود ... علی همیشه بهم سفارش می کرد باهاش آروم و شمرده حرف بزنم ... نازدونه علی بدجور ترسیده بود ... 🍃علی عین همیشه آروم بود ... با همون آرامش، به من و زینب نگاه کرد ... هانیه خانم، لطف می کنی با زینب بری توی اتاق؟ ... 🍃قلبم توی دهنم می زد ... زینب رو برداشتم و رفتم توی اتاق ولی در رو نبستم ... از لای در مراقب بودم مبادا پدرم به علی حمله کنه ... آماده بودم هر لحظه با زینب از خونه بدوم بیرون و کمک بخوام ... تمام بدنم یخ کرده بود و می لرزید ... 🍃علی همون طور آروم و سر به زیر، رو کرد به پدرم ... دختر شما متاهله یا مجرد؟ ... و پدرم همون طور خیز برمی داشت و عربده می کشید ... - این سوال مسخره چیه؟ ... به جای این مزخرفات جواب من رو بده ... - می دونید قانونا و شرعا ... اجازه زن فقط دست شوهرشه؟... 🍃همین که این جمله از دهنش در اومد ... رنگ سرخ پدرم سیاه شد ... 🍃- و من با همین اجازه شرعی و قانونی ... مصلحت زندگی مشترک مون رو سنجیدم و بهش اجازه دادم درس بخونه ... کسب علم هم یکی از فریضه های اسلامه ... 🍃از شدت عصبانیت، رگ پیشونی پدرم می پرید ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ... لابد بعدش هم می خوای بفرستیش دانشگاه؟ ... 💥خاطرات طلبه ی شهید سیدعلی حسینی ✍ ادامه دارد