eitaa logo
❀شهیدحجت الله رحیمی❀
2.1هزار دنبال‌کننده
32.9هزار عکس
14.1هزار ویدیو
108 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
برات نمیگم الاݧ برات میخوام .📖.. شب عملیات بگم که مۍ‌گفت: با صورت میخوابم روۍ سیم خاردار بگو بچه‌ها از روۍ کمرم رد شن.. که بچه‌ها تو من نیفته.. گوشت بدنش چرخ شده بود لای حلقوۍ..⚙. تو کِش به سَر ناخنت بره یک ماه چرڪ میکنه..🧪. حالا ایثار ما ڪجاست اخلاص ما ڪجاست که دست یکی رو بگیریم و تو شب عملیات دنیا..🌍. برسونیم اون‌طرف معبر ڪه خداست... ڪه امام زمان(عج) اونجاست..✨ @shahidhojatrahimi 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 به خدا قسم تا کسی به خدا پناهنده نشود به هیچ جا نخواهد رسید... جز خدا همه ی پناه ها و تکیه گاه ها سست اند... استاد علی صفایی حائری 💚 @shahidhojatrahimi
⚘﷽⚘ صلوات خاصه امام رضا علیه السلام: اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃 🌷| @shahidhojatrahimi
1.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 و یک روز، در نهایت این دنیای تاریک، روشن خواهد شد... پرده ها کنار خواهد رفت و هر آنچه پوشیده و مخفی بوده، بالاخره روزی نمایان خواهد شد... آن روز، میتواند روزی تلخ و یا شیرین باشد... همه چیز به خود ما بستگی دارد... . اگر دانش آموز خوبی بوده ایم، قطعا از دیدن کارنامه ی اعمالمان نگران نخواهیم شد... . «و وضع الکتاب فتری المجرمین مشفقین مما فیه...» (کهف ۴۹) . و پرونده ی اعمال باز خواهد شد... و مجرمان را می بینی که پریشان اند... از آنچه داخل نامه ی اعمالشان است... . «و یقولون یا ویلتنا ما لهذا الکتاب لا یغادر صغیره و لا کبیره الا احصاها» (کهف ۴۹) . و با دیدن نامه ی اعمالشان میگویند: این چه پرونده ای است که هیچ کار کوچک و بزرگی را فرونگذاشته و همه را حساب کرده است؟ . «و لا یظلم ربک احدا...» و پروردگارت به هیچ کس ظلم نخواهد کرد... @shahidhojatrahimi
⁉️ این شهدا اول مراقبت از دلشون ڪردند ، بعد مدافع حرم شدند . چون قلب خونہ ی خداست ، القلب حرم الله فلا تسڪن حرم الله غیر الله . از حرم خدا خوب دفاع ڪردند ڪه بهشون لیاقت دفاع از حرم حضرت زینب رو دادند . ✍ حاج حسین یڪتا @Shahidhojatrahimi
💎ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت علیهم السلام ،، شهدای مدافع حرم وهمه ی شهدای جنگ تحمیلی.... 💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠 🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸 ⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜ 💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عج)💠 ⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜ ⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️ 🆔 @shahidhojatrahimi
(قسمت بیست و سوم:خانه من) رییس تعمیر گاه حقوقم رو بیشتر کرد...از کار و‌پشتکارم خیلی راضی بود...میگفت من خیلی زود ماهر شدم...دیگه حقوق بخور نمیر کارگری نبود...خیلی کمتر از پول مواد بود اما حس فوق العاده ای داشتم... زیاد نبود اما هر دفعه یه مبلغین جدا میکردم..می گذاشتم توی پاکت و یواشکی از ورودی صندوق پست ،می انداختم توی خونه حنیف...بقیه اش رو هم تقسیم بندی میکردم...به خودم خیلی سخت میگرفتم و بیشترین قسمتش رو ذخیره میکردم... هدف گذاری و برنامه ریزی میکردند و حساب شده دقیق عمل میکردند.... بالاخره پولم به اندازه کرایه یه آپارتمان کوچیک مبله رسید.... اولین بار که پام رو توی خونه خودم گذاشتم رو هرگز فراموش نمیکنم...خونه اژ که با پول زحمت خودم گرفته بودم...مثل خونه قبلی ،یه اتاق کوچیک نبود که دستشوییش گوشه اتاق ،با یه پرده جدا شده باشه...خونه ای که آب گرم داشت...توی تخت خودم دراز کشیده بودم...شاید تخت فوق العاده ای نبود..اما دیگه مجبور نبودم روی زمین سفت یا کاناپه و مبل بخوابم...برای اولین بار توی زندگیم حس میکردم زندگیم داره رنگ آرامش میگیره... توی تخت دراز کشیدم و گوشی رو گذاشتم روی گوشم...چشم هام رو بستم و دکمه پخش رو زدم و اون کلمات عربی دوباره توی گوشم پیچید...اون شب تا صبح اصلا خوابم نبرد... ✍به قلم:شهید مدافع حرم سید طاها ایمانی 🥀 @shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(قسمت بیست و چهارم:رمضان) زندگی سراسر ترس و وحشت من تموم شده بود...یه آدم عادی بین آدم های عادی دیگه شده بودم...کم کم رمضان سال ۲۰۱۰میلادی از راه رسید...مسلمان ها برای استقبالش جشن گرفتن..برای من عجیب بود که برای شروع یک ماه گرسنگی و تشنگی خوشحال بودند... توی فضای مسجد میز و صندلی چیده بودن...چند نوع غذای ساده و پر انرژی درست میکردند...بعد از نماز در ها رو باز میکردند...بدون اینکه از کسی دینش رو بپرسن...از هر کسی که میومد استقبال میکردند...من رو یاد مراسم اطعام و شکرگذاری کلیسا می انداخت..بچه که بودم چند باری برای غذا گرفتن به اونجا رفته بودم...تنها تفاوتش این بود که اینجا فقیر و غنی سر یک سفره می نشستن و غذا میخوردن...آدم هایی با لباس های پاره و مندرس که مشخصزود خیابون خواب هستن کنار افرادی می نشستن و غذا میخوردن که لباس هاشون واقعا شیک بود..بدون تکلف...سیاه و سفید...این برام تازگی داشت...و من برای اولین بار به عنوان یم انسان عادی و محترم بین اون ها پذیرفته شده بودم...این چیزی بود که من رو اونجا نگه میداشت و به سمت مسجد میکشید...بودن در اون جمع و مار کردن با اونها لذت بخش بود..من مدام به مسجد میرفتم...توی تمام کار ها کمک میکردم...با وجود اینکه به خدا اعتقاد نداشتم و باور داشتم خدا قرن هاست که مرده...بودن در کنار اونها برام لذت بخش بود... مسلمان ها برای هر کاری ،قانون و آداب خاصی داشتند...و منم سعی میکردم از تمام اون آداب و رفتار تبعیت کنم... ✍به قلم:شهید مدافع حرم سید طاها ایمانی🥀 @shahidhojatrahimi