🕊🌷🕊
#خاطره
#به_نقل_ازدوست_شهید
#شهید_مدافع_حرم_بابک_نوری_هریس
اینجا روی خاکریز نشسته بود.
اونرور هوا خیلی گرم بود من با لباس شخصی رفته بودم و همش غر میزدم که چرا به ما لباس نمیدن!!
بابک کنارم بود بهش گفتم این چیه پوشیدی اینو از کجا گرفتی؟
لباسش خیلی براش تنگ بود و کمی هم کهنه...
.
گفت: این لباس رو از زمان خدمت سربازیم دارم بهش گفتم اینکه تنگه (و واقعا هم تنگ بود بحدی که جلوی تحرکاتش رو گرفته بود ).
گفت: اره ولی مهم نیست تو خبر نداری اعزام کی شروع میشه گفتم نمیدونم.
الان که خاطرات رو مرور میکنم میبینم شهادت واسه هرکسی نیست شهادت لباس تک سایزیه که باید اندازش بشی؛
این هارو گفتم که واسه خودم مروری بشه که من تو فکر چی بودم و اون به چی فکر میکرد،
افکار من سمت مادیات و لباس سایز تنم بود که باید نو هم میبود فکر تیر اندازی و لذت کل کل بعدش ولی اون اروم بود و فکرش ..... توی اون هوای گرم و اون شرایط چی بود
بعد شهادتش عکسی ازش دیدم که منو بیشتر سوزوند بابک با همون لباس وسط معرکه جنگ رفته بود.
حتی ذره ای هم به فکر مادیات نبود .
اون اینجا بود کنار ما البته جسمش ولی روح بزرگش کنار ما جا نمیشد پس خدا جسمش رو با خودش برد.
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_و_عجل_فرجهم
@Shahidhojatrahimi
🌿🌹🕊🌹🕊🌹🌿
#فرازے_از_وصیت_نامہ 😍
خدایا همیشه خواستم به چیزهایی که از آنها آگاه هستم عمل کنم،ولی در این دنیای فانی به قدری غرق گناه و آلودگی بودم که نمیدانم لیاقت قرب تو را دارم یا نه؟
🌷شهید بابک نوری🌷
@Shahidhojatrahimi
〰❁🍃❁🌺❁🍃❁〰
ای آخرین توسلِ سبزِ دعای ما؛
آیا نمی رسد به حضورت دعای ما؟
شنبه، دوبارهشنبه...، دوبارهسهنقطهچین؛
بی تو، چه زود می گذرد هفته های ما.
جهت تعجیل در ظهور #صلوات
〰❁🍃❁
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
#مادرشهید
پویا دوست داشت مدافع حرم و شهید راه دفاع از حرم شود. 9 ماه خدمت بود. او با خودروی پدرش در ساعت های بیکاری کار می کرد. پسرم با دختردایی اش هفت ماه بود عقد کرده و قرار بود پایان سال به خانه بخت بروند. پسر شهیدم تازه 20 ساله شده بود. با شهادتش آرزوی دامادی او بر دلم ماند. یک هفته پیش از این که به آخرین ماموریت بی بازگشت برود، من خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم پویا در یک مزرعه پر از گل ایستاده و چفیه به دور گردنش انداخته است. می گفت مامان من شهید شده ام برایم بی تابی نکن. از خواب که بیدار شدم، خیلی دلنگران بودم. صبح که پویا می خواست به کلانتری محل خدمتش برود، خوابم را برایش تعریف کردم که گفت مامان نگران نباش خیر است.»
مادرداغدیده گفت:«یک هفته بعد از آن خواب او به ماموریت رفت و دیگر بازنگشت. او برای برقراری امنیت در جامعه اش شهید شد. از مسئولان قضایی می خواهم قاتل فرزند شهیدم را هرچه زودتر محاکمه و او را در ملأ عام مجازات کنند که دیگر فردی امنیت جامعه را به خطر نیندازد.»
#شهید_پویا_اشکانی
#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
@Shahidhojatrahimi
جز تو ڪہ چشم
فتنہ در آورد یاعلــے
این هم شباهتے است
ڪہ دارے تو با علــے
#جانم_فدای_آقا_سیدعلـــے😍
@shahidhojatrahimi
خدا خودش دستم را
در دست
شهدا گذاشت
و این #رفاقت آغاز شد؛
حالا شهدا
شده اند انیس و مونسِ
تنهایی ها و همدمِ
دلتنگی هایم !
و چه رفیقی بهتر از #شهدا ؟
@shahidhojatrahimi
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
🌱°| اوایل جنگ بود و مرزها دست عراق بود.
در ارتفاعات گیلان غرب بودیم🌴
با حسرت به ابراهیم گفتم : یعنی میشه مردم ما راحت از این جاده عبور و به شهر خودشون برن؟😞
ابراهیم هادی گفت : چی میگی! روزی میاد که از همین جاده مردم ما دسته دسته به کربلا سفر می کنند! |🌱°
#شهید_ابراهیم_هادی
#اربعین
#معرفتانهـ🌹🍃
چند روزے استــ
غمے 😔سخت
دلمـ💔 را برده
هاتفے داد ندا :
پنجِ #صَفـــرشهادت رقیه استـــ...😭
#یارقیهبنتالحسین
#دلبرانهـ🍃
🍃 @shahidhojatrahimi
4_5909059333466883309.mp3
12.15M
🎧 #شور فوق العاده شنیدنی
🎼 گفتم میاد بابا.....
🎤 #سیدمجید_بنی_فاطمه
🌙 #السلام_علیک_یابنت_الحسین
#شهادت_حضرت_رقیه
:
@Shahidhojatrahimi