•••
مراقب همنشینان خود باشید، سلولهای عصبی خاصی در مغز هست به نام نورون های آینه ای که وظیفه آنها تقلید ناآگاهانه از رفتار دیگران است
نورون های آینه ای مغزتان بدون آگاهی خودتان شما را شبیه اطرافیانتان می کنند، با هر شخصی در یک محیط نباشید.
•••
_ رفیقاگه
صفحهمجازیتبویخداو شهداروبده
ولیزندگیتنه!
باختی،بدمباختی..(:
دوس داری شهید بشی؟!
💥گاهی وقتا بعضی مذهبیا رو میبینیم که هی حسرت زمان دفاع مقدس رو میخورن
مدام عکس های شهید همت و شهید هادی رو میچسبونن به دیوار اتاقشون و پروفایل شبکه های اجتماعی
هر از گاهی هم یه آهی از نهادشون بلند میشه و میگن:
ای کاش ما تو زمان جبهه و جنگ بودیم!!!😔
خب عزیز من
تو که آرزوته جبهه رو تجربه کنی
چرا بیکار نشستی؟!
الانم مقابلت یه جبهه ی بزرگ هست
یه میدان جنگ
یه میدان جهاد در راه خدا
به نام "جهاد اکبر"
یا همون "مبارزه با هوای نفس👿"
اینم یه جبهه هست دیگه!
اگه واقعا اهلش هستی
اینجا خودتو نشون بده!👌
ببین چقدر میتونی مقابل خواسته های هوای نفستبایستی؟!
به همون مقدار هم در جبهه های جهاد اصغر پیروز خواهی بود....
نکنه این جبهه رو رها کردی؟!
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تصاویری از ازدحام جمعیت در پایانه مرزی مهران، ساعت ۱۱ ظهر شنبه چهارم شهریور
#پیاده_روی_اربعین
@shahidhojatrahimi
💞معرفی شهید 💞
✨سید علی اصغر دوازده سالشون بودن که سید محمد رضا دایی عزیزشون در جنگ طالبان به شهادت رسیدن.
بعد سید رضا خیلی بیتابی میکردم.
روزی علی اصغرم اومد کنارم نشست گفت مادرجان چرا گریه میکنی.
دایی محمدرضا دمش گرم شهیدخدائی عجب خدا دوستش داشت،
من که افتخار میکنم نمیدونم چرا شما اینجوری گریه میکنین.
خدائی دمش گرم
کاش من جای دایی بودم.میگفت مادر من هم از این بعد تاروزی که نماز و روزه برام واجب نشده نمازها روزه هامو نذر دایی میکنم که شهید بشم و مراسمم هم مثل مراسم دایی جانم باشکوه بشه.
یجوری حرف میزد انگار خبر داشت که روزی شهید میشه.؛
همینطور هم شد.
نماز هاو روزه نذری پسرم بهترین قبولی رو گرفته بود.❤️
سید علی اصغر ۱۷ سالشون بودن در ماه محرم اربعین پای پیاده رفتن کربلا.حسین بن علی ع رو هم زیارت کردن.❤️
قبل ازرفتن خودش به سوریه پدر و عموی ایشون رفتن سوریه.
علی اصغر میگفت من وظیفه میدانم تا عمو از سوریه برنگشته باید خرج زن عمو و بچه هاشو خودم بدم.💪
با اضافه کاری بیشتر وخواب کمتر با سن کمش این وظیفه بزرگ رو به عهده گرفته بود. بعد خودشون موفق شدن اجازه بگیرن ؛رفتن سوریه زیارت حضرت عمه های سادات. حضرت زینب کبرا و حضرت باب الحوائجِ سه ساله
وبعد به جمع گروه فاطمیون پیوست✌️
#شهید_مدافع_حرم🕊🌷
#شهید_سیدعلیاصغر_حسینی🌹💫
@shahidhojatrahimi
#سلام_امام_زمانم ✋🌸
گر پرده ز رخ باز نماید مهدی
از خلق جهان دل برباید مهدی
ای شیعه چنان منتظر مولا باش
گویی که همین جمعه میاید مهدی
@shahidhojatrahimi
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
محشر شد و ديدم همه جا غوغا بود
هر كس كه حسينى شده بود، آقا بود
والله قسم هر چه خدا داد به ما
از لطف حسين و مادرش زهرا بود
#سلام_ارباب_خوبم✋🌸
@shahidhojatrahimi
#خاطرات_شهید
💠نان حلال
●یکی از مهم ترین منشهای ایشون وسواس درنون حلال بردنش به خونه بود.شایدهرکی داداشش توبانک بودیه وام روحداقل گرفته بود ولی تو۱۰سالی که من توبانک بودم و ایشان عمرپربرکتش درحیات بودن باتمام مشکلات مالی که میدونستم داره فقط درحداینکه شرایطشو بپرسه بود.
●وقتی پیگیری میکردم میگفت سوال کردم دیدم این وام برای اینکار شبهه داره استفاده شه اصرارمن هم برای نشون دادن راه شرعی کردنش هم بیفایده بود.
●هادی توسن خودش زندگی متوسطی داشت دوست داشت کاری بکنه که سرمایه مادیش هم مثل معنویاتش بالابره ولی نه ازهرراهی عجله هم نداشت یعنی این تلاش بایدپله ای میشد برای معنویات برای وارستگی وبرای زلالی دل شایددنیازده،بااینکه خونش استیجاری بودو مشکلات مالی بسیار اماسال مالیش و داشت وتوپرداخت خمس مقید
واین وسواس وریاضت هاست که انسان سازاست
وهادی ساز میشود.
#شهید_هادی_باغبانی
@shahidhojatrahimi
🌹 به او گفتم:《 سید! حرفی، صحبتی، چیزی!》 گفت:《 ان شالله بریم، سالم برگردیم؛ به حق فاطمه زهرا، پیروزی از آن ما باشه. طلوع نزدیکه.》 اشک در چشمانش حلقه زده بود. ادامه داد:《 ان شاالله بچهها، رزمندهها همه بیان، بسیجی ها؛ جاشون خیلی خالیه.》 گفتم:《 شهید نشی تا ما برگردیما.》 مکثی کرد و گفت:《 تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.》
📚 کتاب مرتضی و مصطفی ، خاطرات خودگفتهی شهید مرتضی عطایی
@shahidhojatrahimi
تمرین کنترل خشم.mp3
4.02M
شهیدی که فشار قبر داشت💥
مراقب خشم خود باشید....