پــرواز بدون بــال و پر مےخواهـم💔
یڪ گوشہ چشم ، یڪ نظر مےخواهم😓
اے ڪـاش براے تو بمیـرم بـے بـے😞
من یڪ بدن ِ بدون سر مےخواهم😔
#بی_سر_و_سامان_توام ❤
#لبیڪ_یا_زینب_س
#محمود_رضا
@Shahidhojatrahimi
روا بود که گریبان زهجر پاره کنم
دلم هوای توکرده بگو چه چاره کنم؟....
#محمود_رضا
#رفیق
#دلتنگی
🌹| @shahidhojatrahimi
سران عشق😍
باتودرسینه ی مجنون هوس لیلی نیست
تاسرکوی توباشدبه جنان میلی نیست
همه ی قصه همین هست که درمکتب خون
نیست عاشق بخدا هرکه ابالفضلی نیست
یاد شعر پشت شیشه ماشین آقا محمود رضا در مورد حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام افتادم که نوشته بود:
مشک برداشت که سیراب کند دریا را، رفت تا تشنگی اش آب کند دریا را....😔
#محمود_رضا
#رفیق
@shahidhojatrahimi
#افطار_ماه_مبارک_رمضان
#شهید_مدافع_حرم
#محمود_رضا_بیضایی
#ماه_رمضان بود و ما در #سوریه بودیم که یکی از افسرهای ارشد سوری ما را به ضیافت #افطار دعوت کرد؛ با تعدادی از رزمندگان از جمله #شهید_بیضایی به میهمانی رفتیم و خیلی هم #تشنه بودیم .
دو سه دقیقه بیشتر تا #افطار نمانده بود و می خواستیم وارد سالن غذاخوری شویم اما #محمود_رضا منصرف شد و گفت من برمی گردم .
رزمندگان #لبنانی اصرار داشتند که با آنها به #افطاری برود و من نیز مصر بودم که دلیل برگشتنش را بدانم .
#شهید_بیضایی به من گفت:
شما ماشین را به من بده که برگردم و شما بروید و #افطارتان را بخورید من هم بعد از #افطار که بر گشتید دلیلش را برایتان می گویم
بعد از #افطار علت انصرافش از میهمانی را پرسیدم و او در جوابم گفت:
اگر خاطرت باشد این افسر قبلا نیز یکبار ما را به میهمانی ناهار دعوت کرده بود آن روز بعد از ناهار دیدم که ته مانده ی غذای ما را به #سربازانشان داده اند و آنها نیز از فرط #گرسنگی با #ولع غذای ته مانده را می خورند!
امروز که داشتم وارد سالن می شدم فکر کردم اگر قرار است ته مانده ی غذای #افطاری مرا به این سربازها بدهند من آن #افطار را نمی خورم .
@Shahidhojatrahimi
آرامش #روان_من...
چه کرده اے به #قلب من ، در آن فقط نواے توست...
چه کرده اے به مغز من ، در آن فقط هواے توست...
هواے من ، بهار من ، قرار من
فقط #تویے
فقط تویے #قرار_دل🙏
فقط تویے #آرامشم
دلم #آرامشے از جنس #شهادت و رسیدن به #رفیق شهیدم میخواهد...
#محمود_رضا
#رفیق
#دلتنگی
#شهادت
#جامانده
🌼🌼🌼🌼🌼
@shahidhojatrahimi