💠خدا وقتی بخواد شهیدت کنه ،
نمیبینه چند کلمه درس بلدی📜
بلکه میبینه چند کلمه درس
#عمل کردی...💠
خدایا عمل عالِمانه نصیبمون کن🕊
بیاد عملکننده عالِم
❣ #شهید_یـوسف_فدایی_نژاد
#خاطرات_شهدا 🌷
💠کف پای مادر
🔰روح الله فارق التحصیل #دبیرستان مؤتلفه بود.یک بار به یک مناسبتی از #روح_الله خواستند که برای بچه ها چند کلامی صحبت🎤 کند.
🔰تک تک جملاتش را به خاطر💬 دارم. او می گفت:« رفقا یک چیز از من داشته باشید. با #پای مادرتون دوست باشید.
مدام پایش را ببوسید😙 ، به خصوص #کف پای مادرتون رو...»
🔰این حرف ها رو وقتی میگفت که مادرش را از دست داده بود😔.وقتی خبر #شهادتت رو شنیدم مادرم اومد تو اتاق تا علت گریه هام😭 رو بپرسه.
🔰 همونجا به حرفت عمل کردم✅ و به پاهاش افتادم و #قول می دهم که بازهم این کار را انجام بدم.
🔰 #مطمئن هستم هرکسی این خاطره ی تو را بشنود🎧 حتما به حرفت #عمل میکند.روح الله جان آغوش گرم 😌مادرت مبارک.
به نقل از:(دوستان شهید)
#شهید_روح_الله_قربانی
🌹🍃🌹🍃
#خاطرات_شهدا 🌷
🔸تازه یه #تصادف سخت کرده بود و شده بود سوژه ی اون روزها؛ پشت کمرش کشیده شده بود⚡️ روی آسفالت خیابان و از اصطکاک #کمرش سوخته بود️😣
🔹ننمیتونست کمرش رو #خم کنه برا همین اگر هوس آب💧 میکرد باید یکی اینطوری آبش میداد که هم آبش میدادیم و هم حسابی #سربه_سرش میذاشتیم😁
🔸تو همون ایام بود که بهش گفتم واقعا این دفعه داشتی #میمُردیا.دسـت کرد تو جیـبش و از کـیف پولـش یه کاغذ درآورد گفــت این وصیـت ناممه📜 هروقـت بگـن بیـا بـرو #آمــادم!😔
💢فـرق ما و #شـهدا اینه که ما از اهـالی حرفــیم
♨️و آنها از اهالی #عمــل👊...
به نقل از دوست شهید
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
@Shahidhojatrahimi
📩 #بُرشے_از_کلام_شهید
💢اگر نمی توانید در #جبهه باشید، لااقل با #عمل خود، از ڪشور دفاع ڪنید، #خون آنهایی را ڪه برای #مملکت زحمت کشیدند، #پایمال نکنید...😔
#شهید_هدایت_نور_محمدی
@Shahidhojatrahimi
از خیابان شهدا؛
آرام آرام در حال گذر بودم!
🌺🍃اولین کوچه به نام شهید همت؛
"محمدابراهیم باصدایی آرام و لحنی دلنشین..."
نامم را صدا زد!
گفت:توصیه ام #اخلاص بود!چه کردی؟
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
🌺🍃دومین کوچه شهیدعبدالحسین برونسی؛
"پرچم سبز یازهرا سلام الله علیها برسر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همینجا بود....
عبدالحسین آمد!صدایم کرد!
گفت:سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت حدود خدا...چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم....
🌺🍃به سومین کوچه رسیدم!شهید محمدحسین علم الهدی....
به صدایی ملایم اما محکم مرا خواند!
گفت: قران و نهج البلاغه در کجای زندگی ات قرار دادی؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
باچشمانی که گوشه اش نمناک شد!سر به گریبان ؛گذشتم ...
🌺🍃به چهارمین کوچه!شهید عبدالحمید دیالمه...
اقا حمید برخلاف ظاهر جدی لش در تصاویر و عکس ها!بسیار مهربان و ارام دستم را گرفت؛
گفت:چقدر مطالعه کردی؟برای بصیرت خود چه کردی؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
🌺🍃به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران....
صدای نجوا و مناجات شهید می امد...
صدای اشک وناله در درگاه پروردگار...
از حال معنوی ام😞....
گذشتم...
🌺🍃ششمین کوپه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...مشغول تدریس بود!
مبارزه با هوای نفس نگهبانی #دل ...
کم اوردم....
گذشتم....
🌺🍃هفتمین کوچه انگار کانال بود!بله!شهید ابراهیم هادی....
انگار مرکز کنترل دلها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دلهای دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر و لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم.....
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
🌺🍃هشتمین کوچه شهید رضا عادلی
مثل همیشه لبخند روی لبش بود،همهی شهدای جنگ برای او الگو بودن پس همه چی داشت:
اخلاص،ایثار،بصیرت،تقوا،مناجات شبانه،مبارزه با هوای نفس،ولایت مداری....
بالبخند از من پرسید:برای پشتیبانی از دلایت فقیه چه کاری انجام دادی؟
ولی...از روی او هم شرمنده گذشتم...
🌺🍃نهمین کوچه؛رسیدم به شهیدمحمودوند...
انگار شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را تفحص میکردند!
شهید محمودوند پروندشان را به شهید پازوکی میسپرد!
ارسال نزد #ارباب❤️
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم شهدای گمنام وساطط میکردند برایشان...
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل
فاصله زیاد بود...
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
💢از کوچه پس کوچه های دنیا!بی شهدا نتوان گذشت....🚫
@shahidhojatrahimi