eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.2هزار دنبال‌کننده
31.4هزار عکس
12.5هزار ویدیو
106 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
💠خدا وقتی بخواد شهیدت کنه ، نمیبینه چند کلمه درس بلدی📜 بلکه میبینه چند کلمه درس کردی...💠 خدایا عمل عالِمانه نصیبمون کن🕊 بیاد عمل‌کننده عالِم ❣
🌷 💠کف پای مادر 🔰روح الله فارق التحصیل مؤتلفه بود.یک بار به یک مناسبتی از خواستند که برای بچه ها چند کلامی صحبت🎤 کند. 🔰تک تک جملاتش را به خاطر💬 دارم. او می گفت:« رفقا یک چیز از من داشته باشید. با مادرتون دوست باشید. مدام پایش را ببوسید😙 ، به خصوص پای مادرتون رو...» 🔰این حرف ها رو وقتی میگفت که مادرش را از دست داده بود😔.وقتی خبر رو شنیدم مادرم اومد تو اتاق تا علت گریه هام😭 رو بپرسه. 🔰 همونجا به حرفت عمل کردم✅ و به پاهاش افتادم و می دهم که بازهم این کار را انجام بدم. 🔰  هستم هرکسی این خاطره ی تو را بشنود🎧 حتما به حرفت میکند.روح الله جان آغوش گرم 😌مادرت مبارک. به نقل از:(دوستان شهید) 🌹🍃🌹🍃
🌷 🔸تازه یه سخت کرده بود و شده بود سوژه ی اون روزها؛ پشت کمرش کشیده شده بود⚡️ روی آسفالت خیابان و از اصطکاک سوخته بود️😣 🔹ننمیتونست کمرش رو کنه برا همین اگر هوس آب💧 میکرد باید یکی اینطوری آبش میداد که هم آبش میدادیم و هم حسابی میذاشتیم😁 🔸تو همون ایام بود که بهش گفتم واقعا این دفعه داشتی .دسـت کرد تو جیـبش و از کـیف پولـش یه کاغذ درآورد گفــت این وصیـت ناممه📜 هروقـت بگـن بیـا بـرو !😔 💢فـرق ما و اینه که ما از اهـالی حرفــیم ♨️و آنها از اهالی 👊... به نقل از دوست شهید @Shahidhojatrahimi
📩 💢اگر نمی توانید در باشید، لااقل با خود، از ڪشور دفاع ڪنید، آن‌هایی را ڪه برای زحمت کشیدند، نکنید...😔 @Shahidhojatrahimi
از خیابان شهدا؛ آرام آرام در حال گذر بودم! 🌺🍃اولین کوچه به نام شهید همت؛ "محمدابراهیم باصدایی آرام و لحنی دلنشین..." نامم را صدا زد! گفت:توصیه ام بود!چه کردی؟ جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌺🍃دومین کوچه شهیدعبدالحسین برونسی؛ "پرچم سبز یازهرا سلام الله علیها برسر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همینجا بود.... عبدالحسین آمد!صدایم کرد! گفت:سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت حدود خدا...چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم.... 🌺🍃به سومین کوچه رسیدم!شهید محمدحسین علم الهدی.... به صدایی ملایم اما محکم مرا خواند! گفت: قران و نهج البلاغه در کجای زندگی ات قرار دادی؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! باچشمانی که گوشه اش نمناک شد!سر به گریبان ؛گذشتم ... 🌺🍃به چهارمین کوچه!شهید عبدالحمید دیالمه... اقا حمید برخلاف ظاهر جدی لش در تصاویر و عکس ها!بسیار مهربان و ارام دستم را گرفت؛ گفت:چقدر مطالعه کردی؟برای بصیرت خود چه کردی؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌺🍃به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران.... صدای نجوا و مناجات شهید می امد... صدای اشک وناله در درگاه پروردگار... از حال معنوی ام😞.... گذشتم... 🌺🍃ششمین کوپه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت...مشغول تدریس بود! مبارزه با هوای نفس نگهبانی ... کم اوردم.... گذشتم.... 🌺🍃هفتمین کوچه انگار کانال بود!بله!شهید ابراهیم هادی.... انگار مرکز کنترل دلها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دلهای دختران و پسرانی بود که در خطر و لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم..... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌺🍃هشتمین کوچه شهید رضا عادلی مثل همیشه لبخند روی لبش بود،همهی شهدای جنگ برای او الگو بودن پس همه چی داشت: اخلاص،ایثار،بصیرت،تقوا،مناجات شبانه،مبارزه با هوای نفس،ولایت مداری.... بالبخند از من پرسید:برای پشتیبانی از دلایت فقیه چه کاری انجام دادی؟ ولی...از روی او هم شرمنده گذشتم... 🌺🍃نهمین کوچه؛رسیدم به شهیدمحمودوند... انگار شهید پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را تفحص میکردند! شهید محمودوند پروندشان را به شهید پازوکی میسپرد! ارسال نزد ❤️ پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم شهدای گمنام وساطط میکردند برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا فاصله زیاد بود... دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... 💢از کوچه پس کوچه های دنیا!بی شهدا نتوان گذشت....🚫 @shahidhojatrahimi