eitaa logo
❀شهیدحجت الله رحیمی❀
2.1هزار دنبال‌کننده
33هزار عکس
14.2هزار ویدیو
108 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
❣کاش بودی ⇜تا دلمـ💕 تنها نبود ⇜تا اسير #غصه فردا نبود  ❣کاش بودی ⇜تا برای #قلب من زندگی ⇜اين گونه بی معنا نبود😔  ❣کاش بودی ⇜تا لبان #سرد من ⇜بی خبر از موج🌊 و از دريا نبود ❣کاش بودی ⇜تا فقط #باور کنی ⇜بعد تو👤 اين زندگی زيبا نبود❌ نازدانه شهید #شهید_امید_اکبری #شهید_مدافع_وطن @shahidhojatrahimi
💠 از آیت الله بهجت(ره) پرسیدند: امام زمان(عج) کجاست؟ 💥 فرمودند: امام زمان(عج) در #قلب شماست مراقب باشید بیرونش نکنید. 🆔 @shahidhojatrahimi
❣ #سلام_امام_زمانم❣ شاعر شده ام تا که قلم✍ بردارم از #قلب مبارک تو غم💔 بردارم #آقا_تو برای من دعا کن که فقط در راه #رضای_تو قدم بردارم👣 #اللّٰھـُم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَج🌸🍃 @shahidhojatrahimi
❣ #سلام_امام_زمانم❣ 📖 السلام علیک یا تالی کتاب الله و ترجمانه... ♥️سلام بر تو ای #مولایی که آیه های نور✨ از لسان تو می تراود ♥️و تفسیر حقیقی اش از #قلب نازنین #تو جاری می شود😍 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃 @shahidhojatrahimi
آرامش #روان_من... چه کرده اے به #قلب من ، در آن فقط نواے توست... چه کرده اے به مغز من ، در آن فقط هواے توست... هواے من ، بهار من ، قرار من فقط #تویے فقط تویے #قرار_دل🙏 فقط تویے #آرامشم دلم #آرامشے از جنس #شهادت و رسیدن به #رفیق شهیدم میخواهد... #محمود_رضا #رفیق #دلتنگی #شهادت #جامانده 🌼🌼🌼🌼🌼 @shahidhojatrahimi
آرامش #روان_من... چه کرده اے به #قلب من ، در آن فقط نواے توست... چه کرده اے به مغز من ، در آن فقط هواے توست... هواے من ، بهار من ، قرار من فقط #تویے فقط تویے #قرار_دل🙏 فقط تویے #آرامشم دلم #آرامشے از جنس #شهادت و رسیدن به #رفیق شهیدم میخواهد... #محمود_رضا #رفیق_شهیدم @shahidhojatrahimi
هیــچ توضیحی لازم نیست..! مــن تـــو را دوست دارَمــ..! نقطہ؛ تَہ #قلب....!!! #حضرت‌صاحب‌دلم ❤️ #اللهُم_َّعَجِّل_ْلِوَلِیِّک_َالْفَرَج @shahidhojatrahimi
💢چه قشنگ میگه 🎙 : تو ❤️قلبی که جای نیست اون نیست ... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 💫| @shahidhojatrahimi
﷽❣ ❣﷽ صـدهـا گـلہ پيش بـردن است بـا عشـق ‌تو چـوب‌ طعنـہ ‌خـوردن عشـق‌ است اے تپنده ے جهـان نـادیـده تـو را و عشـق است @shahidhojatrahimi
✍️♥️ــق 💠 از حیاط خانه که خارج شدیم، مصطفی با همان لحن محکم شروع کرد :«ببخشید زود بیدارتون کردم، اکثر راه‌های منتهی به شهر داره بسته میشه، باید تا هوا روشن نشده بزنیم بیرون!» از طنین ترسناک کلماتش دوباره جام در جانم پیمانه شد و سعد انگار نمی‌شنید مصطفی چه می‌گوید که در حال و هوای خودش زیر گوشم زمزمه کرد :«نازنین! هر کاری کردم بهم اعتماد کن!» 💠 مات چشمانش شده و می‌دیدم دوباره از نگاهش می‌بارد که مصطفی از آیینه نگاهی به سعد کرد و با صدایی گرفته ادامه داد :«دیشب از بیمارستان یه بسته آنتی‌بیوتیک گرفتم که تا همراه‌تون باشه.» و همزمان از جیب پیراهن کِرِم رنگش یک بسته کپسول درآورد و به سمت عقب گرفت. سعد با اکراه بسته را از دستش کشید و او همچنان نگران ما بود که برادرانه توضیح داد :«اگه بتونیم از شهر خارج بشیم، یک ساعت دیگه می‌رسیم . تلفنی چک کردم برا بعد از ظهر پرواز تهران جا داره.» و شاید هنوز نقش اشک‌هایم به دلش مانده بود و می‌خواست خیالم را تخت کند که لحنش مهربان‌تر شد :«من تو فرودگاه می‌مونم تا شما سوار هواپیما بشید، به امید همه چی به خیر می‌گذره!» 💠 زیر نگاه سرد و ساکت سعد، پوزخندی پیدا بود و او می‌خواست در این لحظات آخر برای دردهای مانده بر دلم مرهمی باشد که با لحنی دلنشین ادامه داد :«خواهرم، ما هم مثل شوهرت هستیم. ظلمی که تو این شهر به شما شد، ربطی به نداشت! این حتی ما سُنی‌ها رو هم قبول ندارن...» و سعد دوست نداشت مصطفی با من هم‌کلام شود که با دستش سرم را روی شانه‌اش نشاند و میان حرف مصطفی زهر پاشید :«زنم سرش درد می‌کنه، می‌خواد بخوابه!» از آیینه دیدم نگاهش شکست که مرا نجات داده بود، چشم بر جرم سعد بسته بود، می‌خواست ما را تا لحظه آخر همراهی کند و با اینهمه محبت، سعد از صدایش تنفر می‌بارید. او ساکت شد و سعد روی پلک‌هایم دست کشید تا چشمانم را ببندم و من از حرارت انگشتانش حس خوشی نداشتم که دوباره دلم لرزید. 💠 چشمانم بسته و هول خروج از شهر به دلم مانده بود که با صدایی آهسته پرسیدم :«الان کجاییم سعد؟» دستم را میان هر دو دستش گرفت و با مهربانی پاسخ داد :«تو جاده‌ایم عزیزم، تو بخواب. رسیدیم دمشق بیدارت می‌کنم!» خسته بودم، دلم می‌خواست بخوابم و چشمانم روی نرمی شانه‌اش گرم می‌شد که حس کردم کنارم به خودش می‌پیچد. تا سرم را بلند کردم، روی قفسه سینه مچاله شد و می‌دیدم با انگشتانش صندلی ماشین را چنگ می‌زند که دلواپس حالش صدایش زدم. 💠 مصطفی از آیینه متوجه حال خراب سعد شده بود و او در جوابم فقط از درد ناله می‌زد، دستش را به صندلی ماشین می‌کوبید و دیگر طاقتش تمام شده بود که فریاد زد :«نازنین به دادم برس!» تمام بدنم از می‌لرزید و نمی‌دانستم چه بلایی سر عزیزدلم آمده است که مصطفی ماشین را به سرعت نگه داشت و از پشت فرمان پیاده شد. بلافاصله در را از سمت سعد باز کرد، تلاش می‌کرد تکیه سعد را دوباره به صندلی بدهد و مضطرب از من پرسید :«بیماری قلبی داره؟» 💠 زبانم از دلشوره به لکنت افتاده و حس می‌کردم سعد در حال جان دادن است که با گریه به مصطفی التماس می‌کردم :«تورو خدا یه کاری کنید!» و هنوز کلامم به آخر نرسیده، سعد دستش را با قدرت در سینه مصطفی فرو برد، ناله مصطفی در سینه‌اش شکست و ردّ را دیدم که روی صندلی خاکستری ماشین پاشید. هنوز یک دستش به دست سعد مانده بود، دست دیگرش روی قفسه سینه از خون پُر شده و سعد آنچنان با لگد به سینه کوبید که روی زمین افتاد و سعد از ماشین پایین پرید. 💠 چاقوی خونی را کنار مصطفی روی زمین انداخت، درِ ماشین را به هم کوبید و نمی‌دید من از نفسم بند آمده است که به سمت فرمان دوید. زبان خشکم به دهانم چسبیده و آنچه می‌دیدم باورم نمی‌شد که مقابل چشمانم مصطفی در خون دست و پا می‌زد و من برای نجاتش فقط جیغ می‌زدم. سعد ماشین را روشن کرد و انگار نه انگار آدم کشته بود که به سرعت گاز داد و من ضجه زدم :«چیکار کردی حیوون؟ نگه دار من می‌خوام پیاده شم!» و از دلش فرار کرده بود که از پشت فرمان به سمتم چرخید و طوری بر دهانم سیلی زد که سرم از پشت به صندلی کوبیده شد، جراحت شانه‌ام از درد آتش گرفت و او دیوانه‌وار نعره کشید :«تو نمی‌فهمی این بی‌پدر می‌خواست ما رو تحویل نیروهای امنیتی بده؟!»... ✍️نویسنده: ══════°✦ ❃ ✦°══════ @Shahidhojatrahimi ❤️
✅ ایستگاه تفکر‼️ 🚫ارسال شکلک به ممنوع🚫 🔸خواهر من❗️ وقتے پاے نوشتہ هاے من شکلک🙃 میزنے✨ 🔸 دقیقا یکـ نفر را# تصور میکنمـ که سرش را کج کرده خیره به من و دارد 😊 میزند❗️ 🔸وقتے مےنویسے: مرسی من یکـ نفر را مےکنم که عین بچه ها مےشود و دلنشین لبخند☺️ میزند‼️ 🔸وبا صداےنازکـ تشکرش را میریزد توے من.❤️ وقتے اواتارت سرکج کرده و 😁 طورےکه دندانهایش هم معلوم باشد. 🔸 همیشه قبل از اینکه مطالبت را بخوانم صدایتـ را ميشنوم🎶 که دارد رو به 📸 مےگوید سیب🍎 وبعد هم ریسه مےرود. 🔸وقتی عکس دختر بچه مےگذارے و بالایش مےنویسے:👼🏻 عجیجم، نانازم، موش کوچولو، الهییییے، قربونش برم و... من همین حرف هارا با اواتارت و صداےخیالےاتـ میسازم🦋 و از این همه ذوق کردنتـ لبخند☺️ مےزنم. 🔸من نیستم حتے قوه تخیلم هم بالا نیست❗️ من ........ وتو ............. من آهنم و اهن ربا☝️ من اتـــشـــم و تو یادت نرود☝️❌ خصوصی ترین را عمومی نکنی✋❌ خواهرم یادت بمونه با فاصله ات رو حفظ کنی. چه نیازی به ارسال داری که حتما طرف مقابلت چهرات رو درک کنه⁉️ یادت باشه شکلک ها برای روابط صمیمانه طراحی شده اند‼️ 👌 یادت بماند ما باهم نامحرمیم☝️⛔️ @Shahidhojatrahimi
🌺ای عاشقان اباعبدالله(ع) ✳️بایستی را در آغوش گرفت، گونه ها بایستی از شوقش سرخ شود☺️ و ضربان تندتر بزند. ✳️بایستی محتوای فرامین را درك و "عمل" نمائیم ...👌 🌷 @shahidhojatrahimi