eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.2هزار دنبال‌کننده
31.9هزار عکس
13هزار ویدیو
106 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر می‌خواست با زنی ،حتی از بستگان صحبت کند به هیچ وجه سرش را بالا نمی‌گرفت 🚫وبه قول دوستانش : به زن نامحرم آلرژی داشت! @Shahidhojatrahimi
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
اگر می‌خواست با زنی #نامحرم ،حتی از بستگان صحبت کند به هیچ وجه سرش را بالا نمی‌گرفت 🚫وبه قول دوستانش
🌷 🔹شب🌙 بود. در جمع بچه های یکی از گردان ها شروع به مداحی🎤 کرد.صدای ابراهیم به خاطر خستگی و طولانی  شدن مجالس بود! 🔸بعد از تمام شدن مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم کردند و صدایش را تقلید کردند. بعد هم چیزهایی گفتند که او خیلی ناراحت شد😔. 🔹آن شب از خواب ابراهیم خیلی عصبانی بود😠 و گفت: من مهم نیستم🚫، این ها مجلس را شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمی کنم❌! 🔸هر چه می گفتم: حرف بچه ها را به دل نگیر، تو کار خودت را بکن، امافایده ای نداشت.آخر شب🌘 برگشتیم مقر، دوباره خورد که: دیگر مداحی نمی کنم!ساعت یک نیمه🕜 شب بود.خسته و کوفته خوابیدم😴. 🔹قبل از صبح احساس کردم کسی دستم را تکان می دهد. چشمانم را به سختی باز کردم. چهره ی بالای سرم بود. من را صدا زد و گفت: پاشو الان موقع اذانه📢. 🔸من بلند شدم. با خودم گفتم: این بابا انگار نمی دونه یعنی چی؟! البته می دانستم که او هر ساعتی⏰ بخوابد، از اذان بیدار می شود و مشغول نماز📿. 🔹ابراهیم دیگر بچه ها را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و صبح را برپا کرد. بعد از نماز و تسبیحات📿، ابراهیم شروع به خواندن کرد. بعد هم مداحی (علیها سلام)! 🔸اشعار زیبای ابراهیم اشک چشمان همه ی بچه ها را جاری کرد😭. من هم که دیشب خوردن ابراهیم را دیده بودم از همه بیش تر تعجب کردم😟! ولی چیزی نگفتم🔇. 🔹بعد از خوردن به همراه بچه ها به سمت برگشتیم. بین راه دائم در فکر💭 کار های عجیب او بودم.ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت: می خواهی بپرسی با اینکه قسم خوردم، چرا خواندم⁉️ 🔸گفتم: خب آره، شما قسم خوردی که... پرید تو حرفم و گفت: چیزی که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن🚫.بعد کمی مکث کرد و ادامه داد: دیشب به چشمم نمی آمد، نیمه های شب🌓 کمی خوابم برد. 🔹یکدفعه دیدم وجود مقدس (علیها سلام) تشریف آوردند و گفتند: نگو نمی خوانم، . هرکه گفت بخوان تو هم بخوان دیگر گریه😭 امان صحبت کردن به او نمی داد. ابراهیم بعد از آن به کردن ادامه داد. 📚منبع/کتاب سلام بر ابراهیم/ص 190 🌹 @shahidhojatrahimi
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
🌷بســـــــم ربـــــــــــ الشهیـــــد حجتـــــــ اللــه رحیمـــی🌷 📝امربه معروف و نهی از منکر📝 (دوست شهید حجت الله رحیمی) میگفت... شهادت امام حسن عسکری (ع) سال1390 بود که از طرف سپاه حکم گشت امربه معروف و نهی از منکر بهمون دادن باهم رفتیم یکی از مناطق شهر که بسیار سر سبز و زیبا بود بعداز یکی دوساعت به یه صحنه خیلی بدی برخورد کردیم ... شهید حجت گفت من میرم جلو باشون حرف میزنم ،همه انتظار داشتیم الان با عصبانیت باهاشون برخورد میکنه ولی با لحن خیلی قشنگ از فضایل حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) گفت که اون دونفر به اشتباهشون پی بردن وزار زار گریه میکردن برامن که خیلی تعجب بود.. @Shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اول محرم برای سینہ زدن رخصتی بده آقا بہ دست خسٺہ من قدرتی بده آقا شبیہ سـال گذشتہ دوباره آمده ام برای خوب شدن فرصتے بده آقا
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
در کربلای دو محمود کاوه، لشکر،کار عجیبی کرد! نیروهای خط شکن رو که جلو فرستاد، اومد و نمازی دو رکعتی اقامه کرد. بعد از گفت: "این نماز رو فقط به دو دلیل خوندم اول برای پیروزی بچه های خط شکن و بعد... یکی از بچه ها پرسید: "و بعد چه ؟ گفت: "دلم میخواد اگه خدا لایقم بدونه، این نماز، آخرین نمازم باشه... و خدا لایقش دانست محمود کاوه در همان عملیات شهید شد. @Shahidhojatrahimi
سلام بر صورتهای خضاب شده با خاک! لباس خاکی ها با صورتهای خضاب شده با خاک به سوی حسین(ع)می روند..... @Shahidhojatrahimi
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
🌸خاطرات شهید حجت الله رحیمی(خادم الشهدا)🌸 گاهی اوقات که من🙂در برخی از موارد 😣و بخاطر کار دیگران عصبانی 😡می شدم،حجت بیشتر صبوری 😊می کرد و به من هم می آموخت که صبور باشم.می گفت:"حاجی ببخش حلالشون کن"😇 دعای ندبه 🙏🏻آخر از همه بچه ها خداحافظی👋🏻 کرد و حلالیت😔 طلبید.گفتم🤔:"مگه میخوای بري و برنگردي؟!گفت:"بله 😳دعا کن🙏🏻،احتمالا همین جوری😰 بشه"گفتم🤔:"کار یا دانشگاه؟"خنديد 😃و گفت:"اون طرف"😧... خوابش رو هم من😣 دیده بودم.تعبیرش رو 😦از آیت الله مکارم شيرازي پرسیدم ایشان گفتند😧:"اين بنده خدا رو اگه دوسش دارید ☹️بگوئید امسال نیاید منطقه😰..هرکاری کردیم نتوانستیم😔 راضیش کنیم😢.ناراحت هم شد😢.بالأخره از هر راهی که می توانست 😥آمد و. سرانجام در همان محلی که ما خوابش رو دیده بودیم😣 به شهادت رسید😔😢... @Shahidhojatrahimi
در بستر نیل گون خلیج فارس پانزده روز قبل از عملیّات بدر به مشهد مقدس مشرّف شده و با تضّرع از امام رضا علیه السلام شهادتش را خواسته بود. سپس خدمت امام رحمة الله علیه و آیت الله خامنه ای مدظله العالی رسید و با گریه و اصرار و التماس در خواست کرد که برای شهادتش دعا کنند. بلی، او در خطرناک ترین صحنه های کارزار وارد شد و بر اثر اصابت تیر مستقیم به پیشانیش، ندای حق را لبیک گفت. هنگامی که پیکر مطهرّش را از طریق آبهای «هور العظیم» انتقال می دادند، قایق حامل پیکر وی مورد هدف آرپی جی دشمن قرار گرفت و قطره ی ناب وجودش به دریا پیوست. شاید خود از خدایش چنین خواسته بود که همچون برادرش حمید به اقیانوس ها بپیوندد و جزء شهدای مفقود باشد. «روحش شاد، یادش گرامی و راهش پررهرو باد.» یاد و خاطره فرمانده ی مفقودالاثر، شهید مهدی باکری را با ذکر صلواتی گرامی می داریم.