#پویش_مردمی_قربانی یا دافع البلیات حضرت علی (ع)فرمودند: 🖤اگر مردم میدانستند در قربانی (چه اثار و برکاتی )است ،قطعا قرض کرده و قربانی میکردند و در جایی دیگر میفرمایند 🖤سخاوتمند به خدا و مردم و بهشت نزدیک هست 🖤انشاا...به زودی شتر قربانی میشود 🖤هم جهت رفع بلاء(برای اهالی شهیدیه ) 🖤و هم براوردن یه وعده غذایی برای نیاز مندان و مستمندان محله و اطراف 🖤و همچنین اگر مستمند و نیازمندی رو میشناسید معرفی کنید 🖤که حداقل یه وعده گوشت رو به دست نیاز مند واقعی برسانیم 🖤ممنون و تشکر از سخاوت و حمایت شما هم محله ای ها 🖤خداوند عمر با برکت و مال با برکت به شما عطاء کند 🖤موفق و پیروز باشید اميد است با همدلی این کار تا چند روز آینده انجام بشه 6063731078389682 محمد سعید کارگر (هیئت علمدار طوس) هم چنین میتونید برا تحویل وجه نقدی با شماره زیر هماهنگ باشید 09388053853 (شیخی) هم محله ای های عزیز شترتقریبا 180میلیون تومان میشه و گوشتش در بسته بندی 600گرمی در بین نیازمندان توزیع میشود هرکس درحد توانش خواست کمک کند به شماره کارت بالا مبلغی واریز نماید مجله خبری شهیدیه @shahidieh

بانک قرض الحسنه مهر ايران حساب:‪7608-12-5891195-1‬ مبلغ:10,000,000+ انتقال از اينترنت مانده:602,594,000 زمان:1403/5/31-17:57

🍂انالله و اناالیه الراجعون🍁 خادم الحسین علیه السلام مهدی کارگر و مهدیه کارگر ، دار فانی را وداع و دعوت حق را لبیک گفتند. 🔰این مصیبت را خدمت خانواده های این عزیزان تسلیت می گوییم. مجله خبری شهیدیه @shahidieh

بانک قرض الحسنه مهر ايران حساب:‪7608-12-5891195-1‬ مبلغ:2,000,000+ انتقال از اينترنت مانده:900,536,900 زمان:1403/5/31-22:28

🌐 مراسم دومین سالگرد درگذشت مرحوم حاج علی سیفی (فرزند غلامحسین علی کریم) 🔰پنجشنبه اول شهریور، بعداز نماز مغرب و عشاء،مسجد فاطمیه شهیدیه مجله خبری شهیدیه @shahidieh

بانک قرض الحسنه مهر ايران حساب:‪7608-12-5891195-1‬ مبلغ:3,000,000+ انتقال از اينترنت مانده:1,000,036,900 زمان:1403/5/31-23:24 جمع واریزی تا الان👆 به اضافه 1میلیون 460نقدی 1میلیون 950 کارتخوان هیئت کمک و همدلی مردم شهیدیه قبل از رسیدن به 12ساعت از شروع پویش 100میلیون رو رد کرد چقدر خوبید شماها هیچ جمله ای در وصف تون نیست♥️ بلا ازتون به دور باشه مجله خبری شهیدیه @shahidieh

بانک قرض الحسنه مهر ايران حساب:‪7608-12-5891195-1‬ مبلغ:50,000,000+ انتقال از اينترنت مانده:1,188,816,900 زمان:1403/6/1-0:17 به اضافه ی ۱میلیون و ۷۱۰ کمک نقدی و ۱میلیون و ۹۵۰ هزار تومان کارت خوان هیئت مجله خبری شهیدیه @shahidieh

بانک قرض الحسنه مهر ايران حساب:‪7608-12-5891195-1‬ مبلغ:5,000,000+ انتقال از اينترنت مانده:1,372,616,900 زمان:1403/6/1-6:31 به اضافه ی ۱میلیون و ۷۱۰ کمک نقدی و ۱میلیون و ۹۵۰ هزار تومان کارت خوان هیئت مجله خبری شهیدیه @shahidieh

بانک قرض الحسنه مهر ايران حساب:‪7608-12-5891195-1‬ مبلغ:2,000,000+ انتقال از اينترنت مانده:1,419,806,907 زمان:1403/6/1-7:00 واریزی تا الان 👆 23میلیون از 12شب تاالان واریز شده بار دیگر شاهد سنگ تمام هم محله ای های عزیز هستیم♥️ امید است تا قبل از 12ظهر امروز با همدلی و همراهی شما مبلغ مورد نیاز جمع آوری شود شروع پویش نذر قربانی ساعت 12دیروز انشالا ساعت اتمام پویش و اعلام مبلغ مورد نیاز ساعت 12امروز باشه.... مجله خبری شهیدیه @shahidieh

🌐 مستند دوست گمشده، در مورد کوچیک ترین شهید دفاع مقدس شهید محمدحسین ذورالفقاری به کارگردانی خادم الحسین علیه السلام مرحوم مهدی کارگر. روحش شاد و یا شهیدان محشور باد کانال شورک باشیم مجله خبری شهیدیه @shahidieh

🟠 خدایی نوشته زیر رو حیفه نخونید....👇

عقربه ها ساعت دو را نشان می دادند، اما تلفن خانه‌مان انگار سر شب بود. همینطور زنگ می‌خورد. هر چهارتایی با چشمان نیمه باز، زل زده بودیم توی صفحه تلفن. عددها را درست نمی‌دیدم اما شماره خانه مادربزرگم بود. مادرم از ترسِ اینکه اتفاقی افتاده باشد، در تاریکی، سفید شده بود. دستش نمی‌رفت گوشی را جواب دهد. پیش دستی کردم. _الو بله... صدای آقایی به گوشم خورد که جا خوردم. منتظر صدای مادربزرگم بودم. گفت:«سلام دخترِخوب بابا خونهَست؟!» تازه فهمیدم،اصلاً این شماره خانه مادربزرگ نبود! نفسم را محکم بیرون فرستادم. دلم می‌خواست با تندی،جوابش را بدهم و بگویم(نه رفته سر کوچه ماست بگیره بیاد.آخه ساعت ۲ نصف شب کسی جایی میره؟) به قول مادرم، زبان به دندان گرفتم و حرفی نزدم. دوباره سوالش را پرسیدو گفت:«آخه هنوز هیچ کاری نکردیم، دیر میشه، هنوز پوش‌ها رو نزدیم، هنوز خاک نریختن، هنوز میله‌ها رو نبستن...» لحنش طوری بود که فکر می‌کردی تازه دامادَست و برای مراسم عروسی‌اش استرس دارد که مراسم عالی برگزار شود. گوشی را سمت پدرم گرفتم. کمی با این حرف‌ها که(...آره پیگیری کردم، خاک و قرار فردا بیارن، پوش ها رو با پسر سید علی محمد هماهنگ کردم...)آرامَش کرد. از مادرم پرسیدم:«خواب و زندگی نداره؟ زن و بچه‌اش چی می‌کشن!..» توی تاریکی اتاق، بغض و اشک مادرم مشخص شد. با گوشه روسری‌اش، اشکش را پاک کرد و گفت:« جوونی خوش پوش بود و خوش قد و بالا،غیرت مردونه‌ای داشت که در نوجوونی هم بنایی می‌کرد. از ورزشکار بودنش هم که بِگذریم...امام حسینیه. نذاشته نقص بدنش توی هیچ کدوم از اینا تاثیری بذاره، برای امام حسین کار می‌کنه، پیشکسوت ورزش، می‌شناسَنِش!..» وسط حرف مادرم، سوالم را پرسیدم: «چه نقصی؟!» _«توی بنایی از بالای داربست می‌اُفته و فلج میشه، فقط دو تا دستاش کار می‌کنه..» از اینکه اینطور حرف زده بودم خیلی ناراحت بودم. گفتم:«بیچاره زن و بچه‌اش!» مادرم گفت:« تو جوونی اینطور شده زن و بچه نداره، تو خونه تنهاست و تنها عشقش همین پنج شب تعزیهست که اونم باید از توی خونه و با تلفن مدیریت کنه.» دیگر قلبم، توان شنیدن حرف‌های بعدی از مادرم را نداشت، برای همین آب خوردن را بهانه کردم و رفتم. ۷ دی ۱۳۹۸ دختر نوجوانیِ که، کمتر چیزی پیش می‌آمد، گریه کند برای غمِ از دست دادنِ خادم الحسین،آقای محمود حسینی گریه کرد. «شادی روحش صلوات» مجله خبری شهیدیه @shahidieh