تاسوعا عاشورای سال1401بلیط گرفته بودم برامشهدالرضا ع وهماهنگی هتل و...انجام شده بود.دقیقا یک روز مونده به حرکت دخترم تبش بالا رفت بیماری ویروسی گرفته بود بردیمش دکتر آمپول وسرم و... دکتر شرایطو توضیح دادیم گفت صلاح نیس برید.ما دو دل شدیم بریم نریم تا صبح تاسوعا دارو درمان وپاشویه و...متاسفانه تب 39
بلیط ظهر بود.به حاج رضا پیام دادم کار مهمی دارم خواهشا جواب بده.زنگ زد گفت خیرباشه.گفتم حاج رضا اینجور مشکلی برام پیش امده.خواهشا استخاره کن.هرچی شد همون .اگه خوب بود میریم.اگه نبود نمیریم.شوخی کرد گفت یعنی اینقدر به استخاره بنده اعتقاد داری گفتم اره.گفت توکل بخدا.چشم.این چند دقیقه دل تو دلم نبود.زنگ زد اول گفت دختر گلت چطوره؟بهتر شده؟گفتم حاج رضا زود بگو چی شد؟خندید گفت نگران نباش خیلی خوب اومد.مضمونش به اینه که طیباته.یعنی جایی که میری طیب وپاک کننده هس.یعنی ان شا..سفرت هم طیبات باشه.خدا شاهده بیخیال از بیماری بچه رفتیم فرودگاه .تب بچه رو زود زود کنترل میکردیم.اینطور بگم تا سوار هواپیما شدیم.تب شد37.
الحمدلله یکی از بهترین و معنوی ترین زیارت ها شد.. و هرجا رفتم بیاد حاج رضا نایب الزیاره شدم
ج
https://eitaa.com/shahidjannesarhoseyni
ماشاءالله اقا رضا فارسی صحبت کردنش عالی بود چون ما آذری ها، انرژی زیاد مصرف میکنیم وآخرش در فارسی صحبت کردن کم میاریم ولی اقا رضا ماشاءالله سخنوری عالی داش.یادمه زمستان 1402 در سالن کنفرانس دانشگاه امام حسین ع با حضور مدیران وفرماندهان کل سپاه.آقا رضا به نمایندگی از هوافضا رفت و نطق بسیار عالی در مورد یکی از 8فرمان حضرت آقا با عنوان«نگاه وسیع جغرافیای مقاومت را از دست ندهید»ایراد فرمودند که مورد تشویق حضار قرار گرفت که تحلیل بسیار دقیق از علت حضور سپاه در سوریه ولبنان وعراق ایراد فرمودند که ایکاش اون سخنرانی برای بعضی از سیاست مداران ما پخش می شد که اتفاقات فعلی ما بخاطر نادیده گرفتن تحلیل های شهدای گران قدر ما بود که در نهایت با خونشان این تحلیل ها را اثبات کردن
ج
https://eitaa.com/shahidjannesarhoseyni
هدایت شده از شهدای جنگ تحمیلی ۱۲روزه (تبریز)
جهت ارسال محتوا (خاطره،عکس،فیلم و...)به این آیدی زیر ارسال فرمایید
با تشکر
حاج عمار علوی
@haj_haydar_313
https://aparat.com/v/osk3997
کلیپ برای استوری در کوگل
بسم رب الشهدا وصدیقین
آقا رضا عاشق شهادت بود ونه تنها اخلاق و رفتار و منشش مثل شهدا بود بلکه فامیلی خیلی با مسمایی هم داشت.
یادم هست در یکی از دوره ها(سال 91 در تهران) اساتیدموقع حضور غیاب به اسم ایشان که می رسیدند و
میگفتند:
" رضا جان نثار حسینی؟"
ایشان در پاسخ میگفت :ان شاا...
طوری شده بود که بچه ها موقع صدا زدن ایشان به شوخی میگفتند جان نثار حسینی ان شاا...
و خواست الهی براین بود که به آرزویش برسد.
شهادتت مبارک قارداش
سه سال بود که در مورد گام دوم انقلاب ،تخصصی تحصیل می کردم وهر موقع که از ماموریت برمی گشتم به اتاق رضا می رفتم ،وآن دروسی را که خوانده بودم را به او می گفتم ودر وایت برد
می نوشتم ،با آن که کارهای زیادی داشت ،ولی پشت میزش می نشست و به حرف های من گوش می داد ،بعضی از مطالب برایش جالب بود وآن مطالب را
می پرسید ،گاها از روی تازگی وگاها برای این که ببیند من بر آن موضوع تسلط دارم یا نه
حاج عمار علوی
https://eitaa.com/shahidjannesarhoseyni