eitaa logo
واحد فرهنگی رسانه‌ای،سردارشهید رضا جان نثار حسینی
419 دنبال‌کننده
184 عکس
45 ویدیو
1 فایل
یک تمدن بزرگ ،با انسان طرازش شناخته می شود و انسان طراز انقلاب اسلامی شهدا هستند
مشاهده در ایتا
دانلود
ماشاءالله اقا رضا فارسی صحبت کردنش عالی بود چون ما آذری ها، انرژی زیاد مصرف میکنیم وآخرش در فارسی صحبت کردن کم میاریم ولی اقا رضا ماشاءالله سخنوری عالی داش.یادمه زمستان 1402 در سالن کنفرانس دانشگاه امام حسین ع با حضور مدیران وفرماندهان کل سپاه.آقا رضا به نمایندگی از هوافضا رفت و نطق بسیار عالی در مورد یکی از 8فرمان حضرت آقا با عنوان«نگاه وسیع جغرافیای مقاومت را از دست ندهید»ایراد فرمودند که مورد تشویق حضار قرار گرفت که تحلیل بسیار دقیق از علت حضور سپاه در سوریه ولبنان وعراق ایراد فرمودند که ایکاش اون سخنرانی برای بعضی از سیاست مداران ما پخش می شد که اتفاقات فعلی ما بخاطر نادیده گرفتن تحلیل های شهدای گران قدر ما بود که در نهایت با خونشان این تحلیل ها را اثبات کردن ج https://eitaa.com/shahidjannesarhoseyni
سال ۱۴۰۲بود رضا به من گفت ،میخام وام بچه ها رو بردارم ،برام ضامن میشی ،گفتم با کمال میل ،صبح فردا که از بانک خارج شدیم گفت صبحانه خوردی گفتم میرم خونه با خانوادم می خورم ، رضا اجازه نداد ومرا به یه کله پاچه پزی برد و یه صبحانه مهمان کرد،ومن هم یه عکس یادگاری گرفتم حاج عمار علوی
جلسه حاج رضا جان نثار حسینی با فرماندار وقت تبریز
جهت ارسال محتوا (خاطره،عکس،فیلم و...)به این آیدی زیر ارسال فرمایید با تشکر حاج عمار علوی @haj_haydar_313
بسم رب الشهدا وصدیقین آقا رضا عاشق شهادت بود ونه تنها اخلاق و رفتار و منشش مثل شهدا بود بلکه فامیلی خیلی با مسمایی هم داشت. یادم هست در یکی از دوره ها(سال 91 در تهران) اساتیدموقع حضور غیاب به اسم ایشان که می رسیدند و می‌گفتند: " رضا جان نثار حسینی؟" ایشان در پاسخ میگفت :ان شاا... طوری شده بود که بچه ها موقع صدا زدن ایشان به شوخی می‌گفتند جان نثار حسینی ان شاا... و خواست الهی براین بود که به آرزویش برسد. شهادتت مبارک قارداش
رضا بچه های کوچک ،که هنوز از شیر مادر جدا نشده بودند را به بغل می گرفت وکمی با صدای آرام و ملایم صدا می کرد وبا او صحبت می کرد وبعد او را بو می کرد ومی گفت بچه ها در این سن سال بوی بهشت می دهند و می بوسید حاج عمار علوی
سه سال بود که در مورد گام دوم انقلاب ،تخصصی تحصیل می کردم وهر موقع که از ماموریت برمی گشتم به اتاق رضا می رفتم ،وآن دروسی را که خوانده بودم را به او می گفتم ودر وایت برد می نوشتم ،با آن که کارهای زیادی داشت ،ولی پشت میزش می نشست و به حرف های من گوش می داد ،بعضی از مطالب برایش جالب بود وآن مطالب را می پرسید ،گاها از روی تازگی وگاها برای این که ببیند من بر آن موضوع تسلط دارم یا نه حاج عمار علوی https://eitaa.com/shahidjannesarhoseyni
سرهنگ پاسدار شهید رضا جان نثار حسینی شادی روحش صلوات