eitaa logo
واحد فرهنگی رسانه‌ای،سردارشهید رضا جان نثار حسینی
420 دنبال‌کننده
185 عکس
47 ویدیو
1 فایل
یک تمدن بزرگ ،با انسان طرازش شناخته می شود و انسان طراز انقلاب اسلامی شهدا هستند
مشاهده در ایتا
دانلود
هر سال شب سالگرد ازدواجمون آقا رضا کیک و گل و کادو میخرید. هیچوقت نمیشد آقا رضا مناسبتی از یادشون بره پارسال چون بچه ها خیلی سرمو مشغول کرده بودند، من کلا تاریخ و روزاا از دستم در اومده بود آقا رضا یه گل زیبای شیشه ای چراغدار با یه کادو و کیک خریده بود و چراغ های اتاق رو خاموش کرده بود و چراغ های گل رو روشن و کادو و کیک رو روی میز گذاشته بودند من که سرگرم بچه ها بودم،اصلا نفهمیدم کی اینکارا رو کردند بعد مارو بردند اتاق، و من واقعااا غافلگیر شدم و اقرار کردم که یادم نبود.... سرکار خانم زارع همسر محترمه شهید https://eitaa.com/shahidjannesarhoseyni
کارت پستال رفیق شهیدم شهید رضا جان نثار حسینی 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 https://DigiPostal.ir/c2rwopr ساخته شده توسط گروه رسانه شهید رضا جان نثار حسینی
| فراخوان‌تولید‌محتوا | - در‌صورت‌تمایل‌به‌همکاری‌‌به‌صورت‌جهادی ادیت پیشرفته و ساده به‌آیدی‌زیر‌‌مراجعه‌فرمایید : @haj_haydar_313 https://eitaa.com/shahidjannesarhoseyni
مخلص حاج رضا ❤️❤️🇮🇷🤲😇 ❤️ ارادتمند یم
راهیان نور دوران دانشجویی اوائل دهه هشتاد
کارت پستال رفیق شهیدم شهید رضا جان نثار حسینی https://DigiPostal.ir/cwwft5l ساخته شده توسط گروه رسانه شهید رضا جان نثار حسینی
قدم های که به نیت شهدای اقتدار توسط مداح با صفای هیئت برداشته شدند .... ممنون که به یاد شهدای اقتدار هستید کربلایی
بسم رب شهداوالصدیقین یه روز که باهم بودیم به آقا رضا گفتم قصد نداری ماشینتو عوض کنی بالحن خاصی گفت برا یه پاسدار عیبه که زیارت کربلا نرفته باشه ولی به فکر تعویض ماشینش باشه.....
بسم رب شهدا والصدیقین در یکی از روزهای سال۹۳ بود که با آقا رضا در یکی از پایگاه ها هم شیفت بودیم،چون شب شیفت من بود و بیدار بودم به ناچارصبح خواب بودم ..... وقتی بیدار شدم متوجه شدم آقا رضا نیستن بعد پرس و جو فهمیدم ماموریت فوری پیش اومده براهمین برگشته که راهی سوریه شه..... یه لحظه دلتنگش شدم و ناراحت ازاینکه ندیدم تابدرقه اش کنم.... فوری براش به شوخی این پیام رو فرستادم: "رفیقان لحظه ای تمکین نکردند مرا عددی حساب نکردند و رفتند" بهم پیام داد: "ببخشید چون خواب بودی دلم نیومد بیدارت کنم" واما الان..... الان براش این شعرو زمزمه میکنم: "سواران لحظه ای تمکین نکردند ترحم بر من مسکین نکردند....." دلتنگی الان رو ولی نمیدونم چیکار کنم......