از آسمان عرفان، تابنده اختری رفت
وز کنج علم و ایمان، ارزنده گوهری رفت
سرباز پیشتازی از خیل عشقبازان
از صفحهی شجاعت یکتا دلاوری رفت
https://eitaa.com/shahidjannesarhoseyni
📝استاد داخل کلاس شد. همه به احترام بلند شدند؛ بدون اینکه برپایی داده شود. یکنفر از پشت کلاس به مزاح گفت: «برجام.»
همه نشستند و کلاس غرق خنده شد!
استاد لیست اسامی کلاس را برداشت و با صدای بلند شروع به حضور غیاب کرد.
...نوبت به اسم رضا رسید.
مکث کرد و اسم و شهرت را با خودش آرام مرور کرد. بعد با صدای بلند و حالت سوالی گفت: «رضا جاننثار حسینی؟!»
رضا بدون اینکه بگوید بله و یا حاضر، با صدای بلند گفت: «انشاالله».
استاد از زیر عینک ذرهبینیاش رضا را نگاه کرد و زیرلب زمزمه کرد «انشاالله»!
از آن روز به بعد، بچهها اسم رضا را اینطور صدا میزدند: «رضا جاننثار حسینی انشاالله!»
الهی ما را به قافلهی شهدا برسان.
خاطرهای از دورهی آموزشی.
https://eitaa.com/shahidjannesarhoseyni
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرماندهی حضرت آیتالله العظمی امام خامنه ای عزیز
تقدیم به روح شهدا جنگ تحمیلی ۱۲روزه رژیم صهیونسیتی وآمریکا
https://eitaa.com/shahidjannesarhoseyni
کودکی شهید رضا جان نثار حسینی
دهه شصت شمسی
https://eitaa.com/shahidjannesarhoseyni
28.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هنوز رفتنت را باور نکردم...
https://eitaa.com/shahidjannesarhoseyni
در مسائل شخصی ،خیلی از خود گذشتگی داشت ،ولی در امر نظامی ،مهربان ومقتدر بود
وقتی با رضا همنشین می شدی ،گذر زمان را متوجه نمی شدی
بعد از شهادت ،با یکی از همکارانش که خیلی گریه می کرد ،سر صحبت را باز کردم ،گفت حاجی ،تا رضا بود ،
فکر می کردیم کارها را ما انجام می دهیم ،ولی بعد از شهادت رضا متوجه شدیم که کل زحمات و مشکلات عملیاتی را یک تنه به دوش گرفته است و....
محمد.ع
در ماموریت ،هر کجا اذان می گفت ماشین را کنار می زد و نماز را برپا
می کرد ،وبعد از اقامه نماز ،به راه
می افتاد تا به محل مأموریت برسند
حاج عمار علوی
این عکس متعلق به سال ۹۴ می باشد
https://eitaa.com/shahidjannesarhoseyni