#دلنـــوشتـــــ 💔
ســــردار من...
این روزها
گاهے#دلتنگے وجودم را فرا مےگیرد¡
دل است دیگر گاهے...
بگذریم از احوال دل!
مے گویند #بهار در راه است!
من منظورشان را نمیفهمم....
بهار مگر رنگ #چشمانــت نبود؟!
بهار مگر همان لبخنــدهایت نبود؟!
اینها چه تَصَوری از بهــار دارند؟
راستے شما از آن بالا،
گاهےنگاهمان می ڪنید؟
دل ما به دعاهاے شما آسمانےهاخوش است،
تا عاقبتمان ختم به #خیر شود!
دعاهاے ما ڪه همینجا زمین گیر مےشوند از شدت #گناه!
راستے
حواستان باشد
🌱حَوِّل حالَنَا🌱
را که میخوانیم
شما هم #آمین بگویید
شاید فرجےشد!
@sardaraneashgh
چهل هفته خالصانه به جمکران رفت و رسیدن به حضرت حق را طلب کرد.
سربلند شد، به معبود رسید، #شهید شد.
ما را به شوق وصال سر به راه کن.
#شهید_محسن_حججی
@sardaraneashgh
#ســـــین_اول
🌸 سلام علی آل یاسین
#سیـــــن_دوم
🌸سین دوم هم همون ابزار معروفے کہ یہ روزایے بال و پر کبوتراے خالص ما رو زخمے میکرد
✫⇠ســیــم خــاردار
#سین_سوم
🌸دوپینگ بچہ هاے رزمنده
تو عملیات هاے خیلے سخت
✫⇠سر بنـــــد
#سین_چهارم
✫⇠ســـلاح
🌸گرچہ سلاح نیروهاے ما
در جنگ ایمان بود و اخلاص
#سین_پنجم
🌸فرودگاه بچہ ها به مقصد بهشت
پــ🕊ــرواز مے کردند یک روزے با
✫⇠ســجــاده
#سین_ششم
✫⇠ســردار ســلـیـمـانـی
🌸البتہ عکس سرادر منظورمونہ
ما کہ یہ حاج قاسم بیشتر نداریم
#سیـــــن_هفتم
🌸نقـل و نـبات رفـقا تو جبهہ
✫⇠ســـاچــمــه
عیدتون بہ رنگ خوب و خاکے
اخلاصِ جبهہ ها
#شهدا_را_فراموش_نکنیم
یا مقلبالقلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الے احسن الحال
#صبحتون_بخیـــــر
#دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے
#روزتون_معطر_با_عطر_و_بوی_شهدا
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سخنان غرورآفرین شهید سپهبد صیاد شیرازی پس از عملیات فتح المبین
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهیدتورجی_زاده
♥️احترام به سادات ...♥️
🌸سن من زیاد نبود. اولین بار بود که به جبهه می آمدم. تعریف گردان یا زهرارا زیاد شنیده بودم. رفتیم برای تقسیم.
چند نفر دیگر هم مثل من دوست داشتند به همین گردان بروند. اما مسئول تقسیم نیرو گفت: ظرفیت این گردان تکمیل
است.
🌸از ساختمان آمدم بیرون. جوانی را دیدم که به طرف ساختمان آمد. چهره اش بسیار جذاب و دوست داشتنی بود.
چند نفر به استقبالش رفتند. او را (تورجی زاده ) صدا می کردند. فهمیدم خودش است! آن ها سوار تویوتا شدند و آماده حرکت. جلو رفتم و سلام کردم.
🌸بی مقدمه گفتم: آقای تورجی زاده من دوست دارم به گردان یازهرابیایم.
🌸گفت: شرمنده، جا نداریم. بعد گفتم: من می خواهم به گردان مادرم بروم برای چی جا ندارید؟
🌸نگاهی به من کرد و پرسید: اسمت چیه؟ گفتم: سید احمد
یکدفعه پرید تو حرفم و با تعجب گفت: سید هستی! با تکان دادن سر حرفش را تایید کردم. آمد پایین و برگه من را گرفت. رفت داخل پرسنلی و اسم مرا در گردان ثبت کرد.
🌸بعد هم با اصرار من را به جلو فرستاد و خودش در قسمت بار ماشین نشست!
🌸من به گردان آن ها رفتم. تازه فهمیدم که نه تنها من بلکه بیشتر بچه های گردان از سادات هستند. با آن ها هم بسیار با محبت برخورد می کرد.
📕خاطرات شهید محمد تورجی زاده
🔊راوی: دکتر سید احمد نواب
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهدا
بعد از چاپ کتاب شهید ابراهیم هادی منطقه فکه و مخصوصا کانال کمیل خیلی سر زبونها افتاد. همراه با سید میلاد و چند تا از خادمین شهدا رفتیم فکه.
فکه بوی کربلا می داد غربت عجیبی داشت ، عطش رمل گرمای سوزان بیابان فکه عجیب شبیه کربلا بود.
این حالات در رفتار سید میلاد مشهود بود که قدم در وادی مقدسی گذاشته ، پاهای برهنه اش گواه مدعی من بود. رسیدیم پشت کانال. سیم خاردارها مانع عبور به کانال شد. بی اختیار زانوهامون سست شد و دیگه اشک امان نمی داد.
تنها چیزی که مرحم دلمون بود روضه آقا سید الشهدا علیه السلام بود ، بعد از اینکه یک دل سیر گریه کردیم سید بلند شد رفت به خادمهایی که جلوی نرده ایستاده بودند گفت خواهش می کنم. من می خوام خاک این مکان مقدس رو ببوسم. اونها گفتند به هیچ وجه نمی شه اجازه نداریم. سید بغض کرد.
بالاخره اونها رو راضی کرد وارد کانال شدیم. گفت بچه ها وارد که شدید سجده کنید و از شهدا حاجت بخواهید.
تا درب کانال باز شد گویی درب بهشت باز شده ، بوی عجیبی آمد. لحظه های سنگینی بود ، سید میلاد در قتلگاه ابراهیم هادی در سجده بود و فقط داد می زد ، خاکها رو بر می داشت و به سر و صورتش می کشید.
با هر زحمتی سید رو از کانال آوردیم بیرون و سوار ماشین شدیم و همه تا اردوگاه فقط گریه کردند.
سید میلاد نتونست رانندگی کنه و نشست عقب و تا اردوگاه توی حال و هوای خودش بود....
مدافع حرم
#شهیدسیدمیلاد_مصطفوی
📕 مهمان شام
« اللهم عجل لولیک الفرج »
@sardaraneashgh
📸| نخستین کیک تولد سردار دلها پس از شهادتش
🔺زینب سلیمانی با انتشار تصویری در اینستاگرام خود، نخستین سالگرد تولد پدرش پس از شهادت را تبریک گفت.
" نخستین کیک تولدتان؛ بدون شمع!
دیگر در روز تولدتان هنگام فوت کردن شمع، آرزوی شهادت نخواهید کرد، امسال آرزوی همیشگی شما برآورده شد.
امسال در روز ولادتتان همنشین مادر شهیدان هستید.
حضرت پدر از آن بالا برای دلِ خسته ما دعا کنید.
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظه تحویل سال #مدافعان_حرم در خان طومان و دعا برای مدافعان سلامت🌹
@sardaraneashgh
🔴 پخش زنده بیانات #رهبر_معظم_انقلاب با ملت شریف ایران فردا (یکشنبه) ساعت 11:30 دقیقه از شبکه خبر 🌐
@sardaraneashgh
سین هشتم #سلیمانی🌷
❣یا مقلب القلوب ❣
⇜تو "سین" هشتم کدام سفرهای
⇜تویی که "سینِ" #سر نداشتی
⇜تویی که "سر" نداشتی
⇜تویی که سینهات میان شعله🔥 سوخت..
تو #سین_هشتم کدام سفرهای؟!!
که سرخیِ تمامِ سیبها🍎 ز توست
که سبزی تمام سبزههای هفت سین
و برقِ سرخِ پولک تمام ماهیانِ هفت سین ز #توست..
تو "سین" هشتم کدام سفرهای⁉️
که سفرهها به اسم تو #مقدساند ..
تو #سَر نداری
و حسیـن بدون سَر
تمام هفتسینِ سفرههای ماست..
تو "سین" هشتمی ✅
بدون "سر"
#حسین هم بدون سر ح"سین" میشود
"تو سینِ اولِ حسینِ بی سری"
@sardaraneashgh
ابوعلی می گفت ...
هفت سین من سین ندارد🍃
آخر "سیدابراهیم" رفته است سفر..
همیشه به ما می گفت
سر زینب به سلامت
سر نوکر به درک🌹
#شهیدصدرزاده
#شهیدابوعلی
@sardaraneashgh
🕊🌺🕊🌺🕊🌺
#سیره_شهدا
❣میگفت:
من دوست دارم
وقتی شهادت بیاد دنبالم ڪه
شهادتم بیشتر از موندنم برا بقیه
اثر داشته باشه..
❣اونجا بود ڪه فهمیدم
بعضی ها هستند
تو مرگ و زندگیشون..
دنبالِ عاقبت به خیری بقیه هستند..!
حتی وقتی دیگه
تو این دنیا فانی نیستند..!
✨#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی❤️
@sardaraneashgh
🌺امشب که شب بعثت احمد باشد..
مشمول همه عطای سرمد باشد
🌺یا رب چه شود طلوع فجر فردا..
صبح فرج آل محمد باشد...
❤️اللهم عجل لولیک الفرج
@sardaraneashgh
🌺حضرت امام جواد(ع)درباره اهمیت شب عید مبعث فرمودهاند:«همانا در رجب، شبى است بهتر از آنچه بر آن آفتاب میتابد و به درستى که براى احیای این شب از سوی شیعه اجر عمل ۶۰ سال حساب میشود
@sardaraneashgh
طنزجبهه 😅•
بنا بود آن روز ما رانسبت به خط توجیه کنند، در هما بای بسم الله خمپاره زدند مسئول محور دود شد رفت روی آسمان. 💨
رو کردند به کسی که در میان برادران همه قدیمی تر بود، برادر سید حمید سیدی، پرسیدند:
آیا می تواند این وظیفه را به عهده بگیرد؟
با خوشرویی گفت: بله مسأله مهمی نیست.
بعد رفت بالای خاکریز.
همه منتظر بودیم که او یک جلسه مفصل راجع به این قضیه صحبت کند.
اول با دست اشاره کرد به سمت چپ: این چاله که می بینید جای خمپاره 60 است. بعد رویش را برگرداند به طرف راست: آن یکی گودال هم محل اصابت خمپاره 120 است.
بعد از مکث نقطه کوری را در دشت نشان داد و گفت: این هم جای خمپاره ای است که در راه است و تا چند لحظه دیگر می رسد! والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.😂😐
@sardaraneashgh
🕊🌼🕊🌼🕊
🔰ابراهیم و پسرک نوار فروش
🛑 وقتی پسرکی را به جرم فروختن نوار غیر مجاز به کمیته می آورند و نوار هایش را از بین می برند، ابراهیم دلش برای این جوان می سوزد و به مقدار قیمت نوار ها به پسرک پول می دهد تا کاسبی جدیدی برای خود راه اندازد. او این گونه هم مال حلال به دست می آورد هم نوار های مبتذل نمی فروخت.
@sardaraneashgh