eitaa logo
شهید جمهور
171 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یا_زهرا 🍂 #استاد_پناهیان 🌺 👈 توصیه ی مادرانه‌ای که با آن نگاهت به دنیا تغییر می‌کند☝🏻 🌺تعجیل در فرج آقا امام زمان صلوات sardaraneshgh
#نکات_تربیتی 📝 شهید عبدالمهدی مغفوری هنگامی ڪه خدا بهشون بچہ داد ؛ از همان بیمارستان ، نوزاد را به گلزار شهدا برد ، ساعتی در آنجا ایستاد ، فاتحہ خوند دوباره برگشت . می‌گفت : روح این طفل باید با شهدا آشنا بشه. 🌹 به یاد همه‌ی شهدای عملیات کربلای ۴ sardaraneshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 صحبت های مهم استاد #رائفی_پور پیرامون حادثه سقوط #هواپیمای_اوکراینی 🔊 بخشی از سخنرانی تحولات منطقه پس از شهادت سردار سلیمانی / ٢٢ دی ٩٨ sardaraneshgh
#شهدا_زنده_اند یک عمر شهیـد بود و، دل باخته بود بردشمن و نفس خویشتن تاخته بود از پـیـکــر سـوخـتـه، نـبـودش بـاکـی او سوخته‌ای بود که خودساخته بود حاج قاسم سلیمانی ایران حاج قاسم سلیمانی است sardaraneshgh
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦۞✦┄ #شهیدی‌که‌برای‌آب‌نامه‌می‌نوشت... #مرغـابى‌امـام‌زمـان 🌷 شـهیـد "یوسـف قربـانی" در خردسالی پدر و مـادرش که از قـشر مسـتضعف جامعه بـودند را از دسـت مى دهد و در اوایل نوجـوانی تـنها برادرش را... 🌷 در دوران دفـاع مـقدس عضو اطلاعات عملیات گردان ولیعـصر زنجان و غـواص بود و نقـش موثری در عملیات های والفجر ٨ و ڪربلای ٥ ایفا ڪرد، و سرانجام در ١٩ دی ماه ١٣٦٥ در شلمـچه به شهادت رسـید. 🌷 چند دقیـقه قبل از عمـلیات، یڪی از خبرنگارها از او پرسـید: آقا یوسف! غـواص یعنی چی؟ و یوسـف گفته بود: غواص یعنی مرغـابی امام زمان (عجل الله). 🌷 همرزم یوسـف می گوید: هر روز می دیدم یوسف گوشـه ای نشسته و نامه می نویسد. با خودم می گفـتم یوسف که ڪسی را ندارد! برای چه کسی نامه می نویسد؟ آن هم هر روز! یڪ روز گفتم: یوسف نامه ات را پست نمی ڪنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان ڪنار ساحل اروند برد. 🌷 نامه را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و داخل آب ریخـت. چشمانش پر از اشڪ شد و آرام گفت: من برای آب نامه می نویـسم، ڪسی را ندارم که... یـادش‌گرامـے‌راهـش‌پـر‌رهرو sardaraneshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️بارها این چندثانبه فیلم را با صدای زمینه مداحی دیده بودم اما اصل فیلم و گریه های #حاج_قاسم در فراق شهید کاظمی سوزناک‌تر از هر مداحی و روضه‌ای است. هنوز باورمان نمی‌شود که رفته‌ای...' شهیدحاج قاسم سلیمانی sardaraneshgh
#پنجشنبه ها دلهای بچه های #شهدا هوایی است🍁🍁 ناله هایشان فقط بابا بابایی است 🍁🍁🍁🍁🍁 شادی حضرت زینب ڪبری و شهدای مدافع حرم #صلوات #باز_پنجشنبه_و_یاد_شهداباصلوات sardaraneshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 بعد از مقصر جلوه دادن نيروهای مسلح توسط روحانی، اينبار او امنيت کشور را هم به نام خود ثبت کرد! 🎥روحانی: من به طور روزانه مراقبت می‌کنم و این وظیفه دولت است چرا که شلیک یک گلوله می‌تواند آتش جنگ را روشن کند. ✍ اقای دکترِ به ظاهر روحانی! امنيت اين کشور حاصل خون حاج قاسم ها و ابروی حاجی زاده ها و تلاش نيرو های مسلح است نه پشت ميز مذاکره نشستن شما... ✍ شما که خودت صبح جمعه از همه چيز خبردار ميشی چجوری امنيت اين مردم رو تامين ميکنی... #نفوذ #کاسبان_سقوط sardaraneshgh
با سلام خدمت اعضای بسیارخوب کانال لطفا لینک کانال را به اشتراک بگذارید اجرتون نزد خدا محفوظ ان شاءالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 بی‌طرف نداریم! 🔻شرط مهمی که قبل از ظهور تحقق پیدا می‌کند! 🔻مژده امام صادق(ع) در مورد امتحانات آخرالزمان 🚫 عاقبت عجیب مردمی که نه طرفدار یزید بودند و نه طرفدار سیدالشهدا(ع) 😒 @raviannoorshohada
#روحتون_رو_لطیف_کنید❗️ 🍃آیت الله فاطمی نیا : عزيزان من اگر روحتون لطيف نباشد هيچ چيز نصيبتان نميشود؛ خود را معطل نكنيد! به حضرت زهراء سلام الله عليها قسم تا لطيف نشويد چيزي گيرتان نمي آيد! از خانه شروع كنيدو با خشم وغضب، تن خانواده را نلرزانيد. @sardaraneshgh
💠 کنایه‌ی همسر شهید مدافع حرم محمد بلباسی به برخی سلبریتی‌ها اون روزی که همسر من و امثال من دسته دسته میرفتن پرپر میشدن شما عکس کوالا و سگ و گربه میذاشتین‼️ سردار حاجی زاده هواپیمای اوکراینی داعشی های بزک کرده 😏 @sardaraneshgh
👈مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میفرمود: بطری وقتی پر است و می‌خواهی خالی اش کنی، خمش می‌کنی. هر چه خم شود خالی تر می‌شود. اگر کاملا رو به زمین گرفته شود سریع تر خالی می‌شود🌼🍃 هم همین طور است، گاهی وقت‌ها پر می‌شود از ،از 🌼🍃 می‌گوید: "هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها، خم شو و به خاک بیفت." این نسخه‌ای است که خداوند برای پیامبرش پیچیده است: "ما قطعا می‌دانیم و اطلاع داریم، دلت می‌گیرد، به خاطر حرف‌هایی که می‌زنند." "سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن" 📚سوره حجر آیه ۹۸ @sardaraneshgh
#مدافعان_حرم_الله_خانم_زینب #شهادت_رقیه_خاتون الان یه ذره، فقط یه ذره فهمیدم که #فَبُهِتَ_رُقیّه منظور چیه.. بُهت‌ زدگی #فرزند شهید درمواجه شدن با پیکر #مطهر پدرش شهید #قدرت_عبدیان @sardaraneshgh
🌹شهید زین الدین: هر گاه شب جمعه شهدا را یاد کردید آنها شمارانزداباعبدالله(ع) یاد میکنند. یادامام و شهدا باذکرفاتحه وصلوات 🌺🍃الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🍃🌺 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌹 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْن🌹 ِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْن 🌹 ِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ🌹 @sardaraneshgh
👈 یـا حضـرت عبـاس مـددے ✍گفتم فـایده ای ندارد. این منطقـه را بچه ها چنـد بـار گشتـه بودند اما، مجیـد ول ڪن نبود. 🍁زیر لـب" یا #حضـرت_عبـاس مـددی" گفت و راه افتـاد رفت طـرف دیگر دشت. اولین بیلی که زد #استخـوان_ها پیدا شد. 🍁خاڪ ها را از روی ڪارتش کنار زدیم و فامیلی اش یـادم نیست اما اسمـش عبـاس بود. با قمـقـمه پـر آب. 🍁 پشـت پیـراهنش نوشته بود " فـدای لـب تشنـه ات یا ابـالفضـل." #جستجوگر_نور #شهید_مجید_پازوکی @sardaraneshgh
تصویری که تعدادی از شهدای فرمانده را در خود جای داده است: شهيد قاسم سليمانی شهيد ابو مهدی المهندس شهيد مهدی الكنانی شهيد ابو منتظر المحمداوی شهيد ابو طه الناصری #با_شهدا_گم_نمی_شویم @sardaraneshgh
⭕️ چقدر این جمعه، جای #حاج_قاسم خالیست... #امام_خامنه‌ای @sardaraneshgh
شهید جمهور
دعوت کنید من می‌آیم🌹 ماه رمضان سال گذشته همراه با خانواده شهدا برای افطار دعوت‌شده بودیم. هم حضور داشت. خودش سر تک‌تک میزها می‌آمد و احوالپرسی می‌کرد🤝. به‌محض اینکه من را دید احوال فرزندانم حسین، فاطمه و زینب را پرسید. همیشه این‌طور بود، اسم بچه‌های خانواده شهدا خوب یادش می‌ماند. پسرم حسین کنارم نشسته بود. از او تشکر کردیم که در مهمانی حضور دارد و ما ر ا به این افطاری دعوت کرده‌اند. با رویی گشاده گفت: «شما هم دعوت کنید ما می آئیم.»😊 باورمان نمی‌شد که حاج قاسم وقت داشته باشد به منزل ما بیاید❗️ گفتم شما بااین‌همه گرفتاری چطور می‌توانید وقت بگذارید به خانه ما بیایید؟ اصلاً چطور شمارا پیدا کنیم❓نگاهش را به حسین انداخت و گفت: «حسین آقا به من زنگ بزند من می‌آیم.» حاج قاسم هنوز چند قدمی از ما دور نشده بود که از حسین پرسیدم: «حسین جان، حاج قاسم شوخی که نمی‌کند؟» حسین هم حسابی تعجب کرده بود و فقط جواب داد: «فکر نمی‌کنم، کاملاً جدی بود.»🤔 دوهفته‌ای گذشت. به حسین گفتم: «زنگ بزن و حاج قاسم را دعوت کن.» حسین به شماره تلفن یکی از رفقای حاج قاسم زنگ زد، حاج قاسم در ایران نبود. دو هفته بعد بازهم زنگ زدیم بازهم حاج قاسم نبود😞. چند روز گذشت. ساعت ۷ صبح بود. تلفن منزلمان زنگ خورد، یکی از پشت تلفن گفت: «حاج قاسم سلام رساندند. گفتند برای ناهار به منزل شما می‌آیم.»😳 باورم نمی‌شد. هاج و واج مانده بودم. همان ۷ صبح چادربه‌سر کردم و با حسین روانه بازار شدم برای خرید میوه و سبزی تازه. همه‌جا بسته بود😫. سرصبح هیچ  مغازه‌ای باز نکرده بود‍؛ اما من به شوق مهمان عزیزمان همه‌جا را زیر پا زدم. یکی از مغازه‌ها باز بود؛ اما سبزی‌هایش تازه نبود. با حسین خیابان‌ها را بالا و پایین می‌رفتیم🚶. فرصت خوبی هم شد که با حسین همفکری کنم می‌خواستم برای ناهار سنگ  تمام بگذارم. حسین گفت: «مامان این کار را نکن حاج قاسم ناراحت می‌شود. یک نوع غذا بیشتر نمی‌خورد.»☝️ از ذوق و شوق روی پای خودمان بند نبودیم. بالاخره مغازه‌ها باز شدند و توانستم خرید کنم😍. دیگر تصمیم ام را گرفته بودم: یک غذای محلی و شمالی درست می‌کنم. با حسین که رسیدیم خانه باز تلفن زنگ خورد. همان شخصی بود که صبح تماس گرفته بود. ترسیده بودم که مهمانی به‌هم‌خورده باشد؛ اما همان آقایی که صبح زنگ‌زده بود گفت: «مهمان شما فقط حاج قاسم است برای بیشتر از یک نفر تهیه نبینید. حاج قاسم گفتند ناهار ساده باشد👌🌹.» آمد بدون هیچ محافظی... ساعت به ظهر نزدیک شده بود. سردار تنها آمد، خیلی ساده، بدون هیچ محافظی وارد منزل ما شد🌸. با بچه‌ها حرف می‌زد، خاطرات پدرشان را می‌گفت، از دورانی که حاج اسماعیل در شهر حلب بود. از مهربانی و جنگ‌آوری پدرشان برای بچه‌ها می‌گفت. تعریف می‌کرد که حاج اسماعیل چطور حواسش به بچه‌های جنگ‌زده حلب بود👌. در شرایط سخت، روستاهای ناامن را زیر پا می‌گذاشت تا برای کارخانه آسیاب اهالی روستا که گرسنه مانده بودند نفت پیدا کند. حرف‌ها به‌جایی رسید که بچه‌ها بغض‌کرده بودند خود حاج قاسم نیز اشک در چشمانش حلقه‌زده بود😢. برای اینکه بچه‌ها را از فضای حزن‌انگیز بیرون بیاورد. صدایش را شنیدم که گفت: «حاج‌خانم نمی‌خواهید به ما ناهار بدهید؟»😁 خودش اول‌ از همه سر سفره نشست. بچه‌ها را یکی‌یکی به اسم صدا کرد: زینب جان فاطمه خانم حسین آقا بیایید بنشینید. بچه‌ها که نشستند خودش  یکی‌یکی برایشان غذا کشید.🍃 @raviannoorshohada