✅طرح/ من از کودکی عاشقت بوده ام...
⚡️اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای⚡️
@sardaraneashgh
📖 #مادر_پرخاشگر
علامه دهخدا مادری داشت پرخاشگر و عصبی ، طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود. او مجرد بود و در کنار مادرش زندگی میکرد. نیمه شبی مادرش او را از خواب بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد . مادرش به بهانه ی گرم بودن آب لیوان را بر سر دهخدا کوبید. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشه ای از اتاق رفت و گریست. گفت خدایا من چه گناهی کرده ام بخاطر مادرم بر نفسم پشت پا زده ام. خود را مقطوع النسل کردم، این هم مزدی که مادر به من داد، خدایا صبرم را تمام نکن و شکیبایی ام را از من نگیر. گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش کرد. صدایی به او گفت برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم. از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که جامع ترین لغت نامه و امثال و حکم بود را گردآوری کرد و نامش برای همیشه و بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد.
@sardaraneashgh
8.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا ڪانال ڪمیل است
اینجا محل شهادت شهید #آقا_ابراهیم_هادی
اینجا قطعه اے از بهشت است .
#یاد_شهدا
#هفته_بسیج
@sardaraneashgh
🌿🕊🌷✨
🔹مراسم دانش آموختگی دانشگاه امام حسین (ع)✨ بود
فرماندهان نظامی ایستاده بودند.
✨حضرت آقا از پله ها رفتند بالا
و روی جایگاه آمدند ...
فرماندهان، فرمانده کل قوا را که دیدند
احترام نظامی گذاشتند
احترام حاجی😍 اما جور دیگر بود و با همه فرق داشت ...
یک دست به احترام معمول،
کنار سر گذاشته بود
یک دست هم روی سینه؛
میدانستم ...
هیچ کار حاجی بی حکمت نیست
پرسیدم:
حاجی، عرف نظامی اینه که برای احترام
دست رو کنار سر میزارن!☺️
این دست که روی سینه گذاشتی دیگه قضیه ش چیه ...⁉️
گفت: حس کردم آقا نگرانه
دست گذاشتم رو سینم، تا بگم:
حاج قاسم فدات بشه آقای من ...😍🍃
😭😭😭😭😭😭
#سردارشهیدحاجقاسمسلیمانی
#کتابسلیمانیعزیز
#الگوی_خودسازی
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهید
●مادر شهید می گوید:
همیشه درسلام کردن به کوچک وبزرگ سبقت می گرفت وهمه ی خانواده شیفته این اخلاق اوبودند، خوش خنده بودوتبسم ازلبانش محونمی شد هرزمانی که ازخواب بیدارش می کردم تاچشمانش رابازمی کرد لبخندی به من می زدوسلام می داد،هیچ وقت عصبانی نمی شد.
●ازکودکی تازمانی که ازدواج کرد سعی می کردازلحاظ مالی خانواده اش رادرک کند، مثلااگردوست داشت اردوی مشهدبرودوماهزینه اش رانداشتیم اعتراضی نمی کردوبادوستانش همراه نمی شد، درهمه شرایط احترام من وپدرش راحفظ می کرد.
همسرشهید،محمدصدرا7ماهه راباردار بودن ویک دختربنام فاطمه خانم داشتندوشهیدشیری فرزندپسرخودراندید.
#شهید #ذکریا_شیری
#سالگرد_شهادت
@sardaraneashgh
پست اینستاگرامی همسر شهید #محمد_بلباسی به مناسبت چهلمین روز رجعت پیکر مطهر شهید:
@sardaraneashgh
بسم الله
خنده ام میگیرد
از چشم روشنی هایی که این چهل روز شنیده ام
و هر بار با شنیدنش لبخند به لب به چشمانت خیره میشوم
لبخندی معنادار
خودمانیم ها!
خوب سرم را شیره مالیده ای!
شاید همه باور کرده اند که تو آمدی
اما من که میدانم..
من که با چشم خودم دیدم
که چقدر کم شده بودی
آنقدر کم که زینب با دستان کوچکش هم میتوانست تو را بلند کند
تعجب میکنم، همه تو را به نظم و تمیزی ات میشناسند
اما تو چرا این طور نامنظم بودی
و این قدر پراکنده و پخش و پلا
غروب پنجشنبه حالا جایی برای قرارمان داریم
اما من خوب میدانم که هنوز هم مادرت زهرا بالای سر بقیه پیکری که در خان طومان جا گذاشته ای حاضر است
میدانی که
من هنوز هم حواسم هست که چه در سر تو میگذرد..
خوب میشناسمت❤
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای اولین بار چندثانیه از تصاویری که تکفیریها از پیکرِ شهید گرفتن منتشر میشه.😭
وداعِ پدر با نوزادش و محبتِ #پدر_فرزندی رو ببینیم.😥 این شهدا عاشقِ خونوادههاشون بودن و هستن💝 ولی خودشونو فدای خونوادهی همهمون کردن.
@sardaraneashgh
#حرفِحساب🔍
🌷شهید آقامحسن #حججی :
♦️فرصت کمه؛
#استراحت باشد برای #بعد..
"باشد بعد از #شهادت"
@sardaraneashgh
#به_شـدت_خـوشـبخت 💕
ایشان برای اجارهی خانهی مشترڪ ، مقداری پول داشت ؛ خانهی بزرگ و نوسازی در منطقهی خوبی از شهر پیدا ڪردیم .
وقتی پسندیدیم و از خانہ خارج شدیم ، گوشی آقا حمید زنگ خورد . وقتی تلفنشان تمام شد ، گفت « یڪی از دوستانم دنبال خانہ است و پولش ڪافی نیست .
قبول میڪنی مقداری از پولمان را بہ آنها بدهیم ؟» قبول ڪردم و نصف پول پیش خانہ مان را بہ آنها دادیم .
نهایتاً یڪ خانهی ۴۰ متری و قدیمی را در محلہای پایین شهر اجاره ڪردیم . سال بعد ڪہ بہ طبقهی بالای همان خانہ نقل مڪان ڪردیم ، از سقفش آب وارد خانہ میشد ...
🌹👈 اگر چہ رفاه و آسایش دنیاییمان در آن خانہ ڪم بود ، اما آرامش و ایمانی ڪہ از نگاه خدا و امام زمان (عج) نصیبمان میشد ، بسیار دلچسب بود . حقوق اندڪ آقا حمید برڪت زیادی داشت . من در آن خانهی ۴۰ متری ، بہ شدت خوشبخت بودم . 👉🌹
📗 ڪتاب یادت باشه .
شهید مدافع حرم آلالله ... #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادتشان
@sardaraneashgh
🌼«حسین سلیمانی» برادر بزرگتر حاج قاسم سلیمانی در گفتوگویی، گوشهای از خاطرات دوران کودکی خود و حاج قاسم را بازگو کرد. متن این گفتگو به قرار زیر است:
✍فقط به لحاظ سنی از حاج قاسم بزرگتر بودم شما و حاج قاسم چند سال اختلاف سنی داشتید؟من دو سال از حاج قاسم بزرگتر هستم و تاکید میکنم که فقط به لحاظ سنی از ایشان بزرگتر بودم. حاج قاسم بعد از پدرم به من احترام بسیار زیادی میگذاشت.عاشق عدسپلوهای مادر بودیمرابطه شما با حاج قاسم در دوران کودکی چگونه بود؟ما به واسطه اختلاف سنی کمی که داشتیم، خیلی از زمان کودکی مان را با هم پشت سر میگذاشتیم. با هم به مدرسه میرفتیم. با هم ورزش میکردیم. با هم کتاب میخواندیم. ما هر دو عاشق آن عدسپلوهایی بودیم که مادرمان آن را روی آتش درست میکرد.حاج قاسم غذای خود را در مدرسه بین دانشآموزان تقسیم میکردلطفا یکی از خاطرههای شنیده نشده خودتان از حاج قاسم در دوران کودکی را برای ما بگویید.حدودا ۱۱ سال سن داشتم و کلاس پنجم ابتدایی بودم، بالطبع قاسم هم کلاس چهارم همان مدرسه بود. مادر ما در یک ظرف به من و حاج قاسم غذا میداد تا به مدرسه ببریم و بخوریم. یک روز قاسم به مادرم گفت «من دیگر با حسین غذا نمیخورم» من احساس کردم شاید او به دلیل اینکه من زیاد غذا میخورم میگوید دیگر با حسین غذا نمیخورد، اما واقعا اینطور نبود چرا که من هم مراعات میکردم.آن روز گذشت و قاسم نیامد که با من در مدرسه غذا بخورد. فردای آن روز مادر در دو ظرف جداگانه به من و قاسم غذا داد. آن زمان در مدرسه ما دانش آموزانی از روستاهای اطراف میآمدند که شاید تنها یک وعده در روز غذا میخوردند و اوضاع مالی بسیار بدی داشتند. من به چشم خودم دیدم حاج قاسم ظرف غذایی را که مادر داده بود، بین همان دانش آموزانی برد که اوضاع مالی خوبی نداشتند و غذای خود را به آنان داد. خداوند همه خوبیها را به حاج قاسم داده بود.حاج قاسم خیلی از اوقات به جای معلم به دانشآموزان تدریس میکردوضعیت تحصیلی حاج قاسم در دوران مدرسه چگونه بود؟من و قاسم در زمان مدرسه یک سال جلو و عقب بودیم و من سال بالایی قاسم بودم، اما ایشان از من جلوتر بودند چرا که خداوند استعداد بالقوهای به ایشان داده بود. قاسم خیلی راحت درسها را یاد میگرفت. او حتی خیلی از اوقات به جای معلم پای تخته میایستاد و به دانش آموزان تدریس میکرد.حاج قاسم استاد کاراته بود
@sardaraneashgh