eitaa logo
شهید جمهور
172 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
پوستر| فرازی از وصیت‌نامه شهید «محمد تقی سالخورده» در فرازی از وصیت نامه شهید محمد تقی سالخورده آمده است: «هرکسی که جان خود را مخلصانه در کف دست خود می‌گیرد، بدانید که برای بازی سیاسی بزرگان نیست. ارزش الهی دارد. نگویید: «ندانسته کار می‌کنند»... نگویید: «نمی‌دانند دارند چه‌کار می‌کنند»... نگویید: «با ندانم کاری، جان خود را از دست داد»... نگویید: «فریب خورد»...» @sardaraneashgh
♥️♥️ 🌷 یه روز با میلاد رفته بودیم بازار... اون موقع سنی نداشت... هنوز بچه بود... از کنار کلی مغازه رد میشدیم... هِی میگفتم... بابا یه چیزی بگو تا برات بخرم... لباس... بستنی... هر چی فقط بگو تا برات بخرم... امّا هر کاری کردم میلاد قبول نمی کرد... میگفت چیزی نمیخوام... 🍃 هیچی دیگه من و میلاد کلی میوه و اینا خریدیم... خواستیم برگردیم... بعد دیدم میلاد میگه مامان...میشه برام آدامس بخری؟؟؟ 🌱 منم گفتم... مگه التماست نکردم که هر چی میخوای بگو گفتی چیزی نمیخوام پس چرا حالا میگی؟؟؟ 🌸 دیدم میلاد یه تبسمی کرد و گفت مادر جان... آخه فکر کردم اگه بگم... پولی برای خرید وسایل مورد نیازمون باقی نمیمونه... برای همین نگفتم...حالا که دیگه همه چی گرفتیم... بریم آدامس بخریم... ✨ واقعا شهدا انگار عنایت خاصی بهشون شده... میلاد از همون بچگی خیلی قانع بود... واقعا یکی از ویژگی های بارز میلاد... قناعتش بود... ✨ 💠 راوی: مادر شهید ♥️ 🌹 @sardaraneashgh
در سال 1363 در محله کیانشهر تهران به دنیا آمد. او از همان دوران نوجوانی با توجه به علاقه ای که به بسیج داشت فعالیت خود را در پایگاه مقاومت شروع کرد. تمام دعاهایش ختم به آرزوی شهادت می شد. اکبر قاری و مداح هیات پایگاه بود و صوت زیبای قرآنش آغازگر محافل بسیجیان بود. در آن مدت 2 بار توفیق زیارت عتبات و عالیات نصیبش شد. اکبر از لحاظ مادی هیچ مشکلی در زندگی اش نداشت، پدرش یکی از بازاری ها و تاجران بزرگ کشور بود و اگر می خواست در تهران پیش پدرش بماند می توانست غرق در امکانات و رفاه باشد. اما دفاع از حرم عمه سادات را انتخاب کرد و در اول بهمن 1392 در حوالی حرم حضرت زینب (س) به درجه رفیع شهادت نایل آمد و پیکر مطهرش در قطعه 26 بهشت زهرا آرام گرفت. @sardaraneashgh
‌🔴دلتنگ پدر شده بود با "بغض و گریه" خوابید ‌ ‌ 🌸به روایت همسر شهید: دلتنگی خانواده شهدا هیچ‌گاه رفع نمی‌شود. چند شب گذشته فاطمه زهرا دلتنگ پدر شده بود. شب با بغض و گریه خوابید. ‌ ‌ ‌در خواب پدرش را دیده بود که به او می‌گوید، فاطمه زهرای بابا، من زنده هستم. تو مرا نمی‌بینی، اما من می‌بینمت. همیشه همراهت هستم. من هم سخنان پدرش را تایید کردم، اما فاطمه زهرا با بی قراری می‌گفت، می‌خواهم بابا من را در آغوش بگیرد. می‌خواهم دستانم را بگیرد.‌ ‌ شهید 🌷 شهید مدافع حرم @sardaraneashgh
کلام شهید✨ 💐ما امروز اینجا آمدیم تا به دشمن صهیونیستی بگوییم که اگر خونی را ریختی این خونها جوی‌هایی می‌شود در مسیر و فلسطین.💪 ما آمده‌ایم که به مجاهدان و مبارزانی که در مسیر شهداگام برمی دارند بگوییم که ثبات زمین از پافشاری‌های شماست و ثبات آسمان از ثبات شما می‌باشد✊ و ما و شما قسم خورده ایم که سلاح‌هایمان را رها نسازیم و مرزها را ترک نکنیم.👊 @sardaraneashgh
🕊🌱 یکی‌ازذڪرهایےڪه مُدام زیر لب زمزمہ می‌ڪرد این بود: «اَللّهُمَّ‌ولا‌تَکِلنی‌إلی‌نَفسی‌طَرفَةَ‌عَینٍ‌أبداً» خدایاحتی‌به اندازه چشم برهم زدنی مرا به حال خودم وامگذار...🌱 @sardaraneashgh
بر هر زیبایے ڪہ نگریستم از "شهادت" زیباتر نبود... 🕊 اللهم عجل لولیک الفرج یا صاحب الزمان ادرکنی یا صاحب الزمان اغثنی وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
حاج حسین یکتا: حاج قاسم قلبش مُهر ولایت خورده بود که توی ولایت پذیری رسید به یه جایی که حضرت آقا میگه بشار اسد باید بماند؛ حاج قاسم میگه چشم! و این چشم گفتن، هشت سال خواب رو از چشمش میگیره. اینجوری دلبری از ولایت میکنه که حضرت آقا میگه دلم براش تنگ شده. @sardaraneashgh
چندماہ بعد عقدمون من وآقامحمد رفتیم بازار واسه خرید..🛍 من دوتا شال خریدم... یکیش بود که چند بار هم پوشیدمش اما یه روز محمد به من گفت: خانومی، اون شال سبزت رو میدیش به من؟😌🙄 حس خوبے به من میده😊 شما و وقتے این شال سبز شما هـمراهـمه قوت قلب مے گیرم💚 گفتم:آره که میشه...😊 گرفتش و خودش هم دوردوزش کرد وشد شال گردنش تو هـر ماموریتےکه میرفت یا به سرش مے بست یا دور گردنش مینداخت ... تو ماموریت آخرش هم هـمون شال دور گردنش بود که بعد برام آوردن...💔 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 🤲دعا براے خوب فدا شدن🤲 از تمامی خانواده ، بستگان و دوستان میخواهم که پشتیبان انقلاب اسلامی باشند و رهبر معظم انقلاب را در این راه پر خطر تنها نگذارند ؛ تا ان شاءالله پرچم نظام اسلامی به دستان مبارک امام زمان عج برسد❣ من در این راه هیچ ترسی از مرگ ندارم زیرا راه ما حق است و دشمنانمان باطل. همیشه از خداے خویش خواسته ام مرگ این حقیر در رختخواب رقم نخورد بلکه لیاقت و سعادت فدا شدن در راه اسلام و تشیع اهل بیت را از خداے خویش خواستار بوده ام🌿 @sardaraneashgh
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی: ( معلم اخلاق ) 🌸🍃پیامبر خدا(ص) فرمود :حسن‌ظن خود را به خدا زیاد کنید. 🌸🍃مراد حسن‌ظنّ است. اصل کار با باطن است. هر چه می‌توانید گمانتان را به خدا شیرین کنید، قشنگ کنید، زیبا کنید. خداوند به قلب‌ها نظر دارد♥️ 🌸🍃، می‌فرماید: خداوند به صُوَر شما کاری ندارد، به قلب شما کار دارد. راه، راه قلب است. عقل آدمی را زیاد می‌کند، نفس را می‌میراند. انسان را بزرگ می‌کند عزیز می‌کند. همه اینها راه دل است. ✍️کتاب طوبای محبّت جلد دوم– ص 148 @sardaraneashgh
🥀 پیکر محمود رضا سر تا پا غرق خون بود. پیکر آمد بهشت زهرا(س) و لباسهای رزم از تنش خارج شد🍃 بازوی چپ از کتف جدا بود و با چند عضله به بدن بند بود😔 روی بازو، در اثر ترکشها و موج انفجار، تا روی مچ بشدت آسیب دیده بود پهلوی چپ پر از جراحت بود💔 بعدا شمردم، روی پیراهن طرف پهلوش ۲۵ جای اصابت ترکش بود💘 سر یکی از ترکشهایی که اصابت کرده بود از زیر کتف راست خارج شده بود. ساق پای چپ شکسته بود و ترکش کوچکی هم به سرش گرفته بود با همه جراحاتی که جلوی چشمانم بر پیکرش می‌دیدم ... زیبا بود ....🌟 زیباتر از این نمى‌شد که بشود ....👌 غبطه می‌خوردم به وضعی که پیکرش داشت. توی دلم گذشت و زیر لب گفتم ماشاءالله داداش! ای والله!🌷 حقا شبیه امام_حسین ع شده‌ای. اما نه ! شبیه حضرت زهرا س بیشتر ...💞 چه می‌گویم ؟... هیچکس نمی‌دانست حرف آخری داشته یا نه ؟! آنهایی که بالای سرش رسیده بودند می‌گفتند : نفسهای آخرش بود و حرف نمی زد. نمى‌دانم ... شاید وقتی با موج انفجار به دیوار کانال خورد، یا گفته باشد🌿 🎙 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش به حالِ آنکه با اخلاص از نزدیک و دور هر شبِ جمعه تو را از جان زیارت کرده است ... 💚 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کشف پیکر مطهر یک شهید در منطقه فکه ⏰چهارشنبه ۱ بهمن ۹۹ @sardaraneashgh
🍃سرلشکر قاسم سلیمانی : مجاهد یک ظواهری در ابعاد مختلف دارد پایه اول این صفات نماز است ، برادر عزیز شما نباید نافله شب را ترک کنید این یک صفایی دارد. @sardaraneashgh
🔰هادی_دلها 🌸دستش رو محکم گرفتم گفتم: بحثو عوض نکن ، این سوختگی دستت چیه؟ 🌺خندید و گفت: یه شب اومد سراغم منم اینجوری ازش کردم. 🌷 التماس دعا شب جمعه شهدا رایادکنیم با صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸اگر همدیگر را دوست ندارید به جایی نمی رسید🔸 اگر کسی، مومنی را به عنوان در آغوش بگیرد یا با او دیدار کند، مثل این است که خدا را در عرش زیارت کرده است. چه حرف عجیبی است درباره ی انسان!! این معنای است: «من زار أخاه المومن کمن زار الله فی عرشه»؛ این تعریف انسان است. یعنی انسان موجودی است که می تواند دیدن او به معنای دیدن خدا باشد. اگر همدیگر را دوست ندارید به جایی نمی رسید. وقتی که دوست نداری از او جدایی، وقتی از او جدایی تو را تنها گیر می آورد. وقتی تنها گیرت بیاورد می خوردتت، قورتت می دهد. شیطان گرگ است دنبال زمانی می گردد که تو از رفقایت جدا شده ای، توصیه می کنم که همدیگر را دوست بدارید و این را به عنوان یک برای خودتان قرار دهید. جدی بگیرید. @sardaraneashgh
دانش‌آموز شهید "علیرضا کریمی" شفایافته‌ی قمر بنی‌هاشم(ع) بود که پیکرش ۱۶ سال بعد، درست هم‌زمان با اعزام اولین کاروان رسمی به کربلا، تفحص شد @sardaraneashgh
مادرش تعریف می‌کرد: چهار ساله بود... مریضی سختی گرفت... پزشکان جوابش کردند... گفتند: این بچه زنده نمی‌ماند! پدرش او را نذر آقا اباالفضل(ع) کرد. به نیت آقا به فقرا غذا می‌داد. تا اینکه به طرز معجزه‌آسایی این فرزند شفا یافت! هرچه بزرگتر می‌شد ارادت قلبی این پسر به قمر بنی هاشم بیشتر می‌شد... تاریخ تولد شناسنامه را تغییر داد و به جبهه رفت! در جبهه آن‌قدر شجاعت از خود نشان داد که مسئول دسته گروهان اباالفضل(ع) از لشگر امام حسین(ع) شد... خوشحال بود که به عاشقان اربابش خدمت می‌کند... علیرضا کریمی شانزده سال بیشتر نداشت. آخرین باری که به جبهه می‌رفت گفت‌: راه کربلا که باز شد برمی‌گردم! شانزده سال بعد پیکرش بازگشت. همان روزی که اولین کاروان به‌طور رسمی به سوی کربلا می‌رفت!!! آمده بود به خواب مسئول تفحص‌، گفته بود: زمانش رسیده که من برگردم !!! محل حضور پیکرش را گفته بود!! عجیب بود.. @sardaraneashgh