🔰جلوه محبت حضرت زهرا (س) در زندگی شهید مصطفی اردستانی
داشت از مأموریت بر می گشت که بال هواپیمایش مورد اصابت قرار گرفت.
می گفت: متوسل به حضرت زهرا (س) شدم. در همین حال کسی را مقابلم احساس کردم که که گفت: «شما با خیالت راحت به پروازت ادامه بده». هواپیما را که دوباره کنترل کردم، همه چیز عادی بود.
فرمان هواپیما را دستم گرفتم و فرامینی را که تا قبل از این از دستم خارج شده بود را اجرا کردم.
تا خود پایگاه گریه کردم.
می گفت: ما هر چه داریم، از کَرَم فاطمه و اولاد اوست.
🗣راوی: خواهر شهید
📚کتاب خط عاشقی ۲ (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س)، گرد آوری: حسین کاجی، بازنویسی: مهدی قربانی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم- بهار ۱۳۹۵، خاطره ۵۲٫ به نقل از کتاب اعجوبه قرن، علی محمد گودرزی.
📚کتاب ستاره دنباله دار ؛ روایاتی از زندگانی شهید مصطفی اردستانی، باز نویسی: هادی علیی، نشر فاتحان/چاپ اول-۱۳۸۸؛ صفحه ۴۴٫
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهید
هميشه پارچه سياه كوچکی
بالای جيب لباس سبز پاسداری اش دوخته شده بود؛ دقيقا روي قلبش...
روی پارچه حک شده بود "السلام عليك يا فاطمة الزهرا".
همه میدانستند حاج محسن ارادت دور از تصوری به حضرت زهرا دارد... هر وقت پارچه سياه كم رنگ ميشد
از تبليغات، پارچه نو ميگرفت و به لباسش مي دوخت....
كل محرم را در اوج گرمای جنوب با پيراهن مشكی ميگذراند.
در گردان تخريب هم هميشه توی عزاداری و خواندن دعا پيشقدم بود.
حاج محسن بين عزاداريها بارها و بارها دم "يا زهرا(س)" ميداد و هميشه عزاداريها رو با ذكر حضرت زهرا(سلام الله عليها) به پايان مي برد.
📎پ.ن: #معبرهای ما فرق میکند
با معبرهای شما!!
نوع ِ#سیم_خاردارهایش ... #مین_هایش ...
#فرمـــانده!
تخریبچی هایت را بفرست ...
اینجـا، گرفتار ِمعبر ِ#نفسیم ...
#گناه احاطه کرده تمام خاکریزهایمان را ..
#فرمانده_ی_گردان_تخریب
#شهید #محسن_دین_شعاری 🌷
#گردان_تخریب
@sardaraneashgh
10.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹شهید اصغر پاشاپود در دوران فرماندهی شهید حسین همدانی به فرمانده وقت منطقه حلب وصل شد.
🔸او بود که ظرفیت وجودی اصغر را کشف کرد. وقتی دید اصغر توانمند است و برای هرچه که به او می سپارد از دل و جان مایه می گذارد، او را کنار خودش نگه داشت. مسئولیت لجستیک فرمانده وقت حلب به اصغر سپرده شد فرمانده اش می گفت: «اصغر! تو کنار من باش و هرجا کاری داشتم تو برام انجام بده.»
♦️اصغر نیرویی بود که هر فرمانده ای آرزویش را دارد. اگر کاری به او محول می شد، شب و روز برایش یکی می شد. دیگر زمان و مکان برایش معنا نداشت، فقط تلاش می کرد کارش را به نحو احسن انجام بدهد. همین هم حس اعتماد و آرامش فرمانده اش را تامین می کرد.
🔹سالروز شهادت شهید اصغر پاشاپور
@sardaraneashgh
میگفت برای ما که ادعای پاسداری از اسلام و مسلمین را داریم, ننگ بزرگی است حرف مولا و رهبرمان زمین بماند.
#شهید_حجت_باقری
#شهادت۱۳بهمن۹۴
#عملیات_نبل_والزهرا
@sardaraneashgh
مشاهدهی کارت پستال دیجیتال 👇
https://digipostal.ir/trozmad
روز مادر و میلاد با سعادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) مبارک 🌸 🌺
@sardaraneashgh
اصغرهشتسالسوریهبود.
خانوادهاشراهمبردهبود.👤
پرسیدم:چراخانوادهرابهآنجا
میبری؟گفت:وقتیکسیبخواهد
درراهاسلامحرکتکندبایداین
حرکتکلیباشدوخانوادهاشرا
همراهکند.😍
آخرینباردمرفتندستوپای
منومادرشرابوسیدو😘
گفتبرایمادعاکنید.🤲
@sardaraneashgh
میگفتشهادتخیلیزیباتر
ازدامادشدناست.❤️
درتولد۱۹سالگیشگفت"مادر
سالدیگهتولد۲۰سالگیمنه...
یکتولدخاص!شمابایدبرایمن
یکتولدخاصبگیریدسالدیگه
تولدمنیهتولدخیلیقشنگی😍
میشهمیخوامهمهرودعوتکنم"
امامنآنروزنفهمیدم!😔
فکرکردمکهمیخواهدرفقای
خودرادعوتکندگفتم«باشه
مادرجان!سالدیگهبراتجشن
تولدمیگیرموهمهرفیقاتو
دعوتکن»🌈
امسالفهمیدمکهجشنتولد۲۰
سالگیمحمدمهدیخیلیخاص بود!».🌙
@sardaraneashgh
🌺 شهيدی که دور مادرش میچرخید و میگفت: حلالم کن...
توی آشپزخونه غرقِ حال و هوایِ خودم، مشغول کار بودم که محمد رضا با صدای بلند گفت: مادر! ... نگاهکردم و دیدم دم درِ ورودی ایستاده، اومد توی آشپزخونه و شروعکرد به چرخیدن دورِمن وگفت: مادر حلالم کن ... مادر حلالم کن...گفتم: آخه چکار کردی که حلالت کنم؟گفت: وقتی اومدم، صداتون کردم اما متوجه نشدین. بعد با صدای بلند صداتون کردم، حلالمکنید اگه صدایم رو براتون بلندکردم.
🌹خاطرهای از زندگی سردار شهید محمدرضا عقیقی
📚منبع: کتاب همسفر تا بهشت۱ ، صفحه ۹۴
#شهیدعقیقی
#احترام_به_مادر
@sardaraneashgh
#یـاام_ابیها_یافاطمة_الزهرا💕
کوثری از سوره ی طاها به دنیا آمدی
تـا رسـد اِنّا به اَعـطیـــنا به دنیا آمدی
تا یـتیـمی پدر را اندکی جبـران کـنـی
دخــتـری و مـادر بـابـا به دنیــا آمـدی
💐 #ولادت_مادر_ائمه_اطهار
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_را_تبریک_میگوییم 🌸💕🌸
@sardaraneashgh