eitaa logo
شهید جمهور
142 دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
5.9هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔉 صدای شهید علیرضا جیلان طلب شهادت شهید علیرضا جیلان در شب قدر @sardaraneashgh
شهید محمدرضا کردبچه تا سال‌ها مفقود‌الاثر بود و از این بابت خانواده‌اش تحت فشار زیادی بودند. آن موقع‌ها در صورت تماس تلفنی شماره‌ای نمی‌افتاد و مشخص نمی‌شد فرد تماس گیرنده از کجا تماس می‌گیرد و شماره مشخص نبود. یک مدتی افراد ناشناس با این خانواده تماس گرفتند و خبر از اسارت او می‌دادند و اینکه صدایش را در رادیوهای بیگانه شنیده‌اند که خبر از سلامتش داده و او را در زندان‌های عراق شکنجه می‌کنند . با اینکه اعلام شده بود ایشان شهید شده است و این‌گونه اخبار به خانواده فشار روحی زیادی وارد کرده بود و بین شهادت و اسارت او مردد می‌ماندند. به خصوص که بحث شکنجه هم مطرح بود تا اینکه شهید به خواب مادرش آمده بود و به حضرت رسول اکرم قسم خورده بود که من شهید شده‌ام. 😭😭💔 @sardaraneashgh
تو شهر حلب دو تایى سوار موتور میرفتیم . دیدم حسن سرش پایین داره میره مدح امیرالمومنین على علیه السلام رو میخوند من ترکش نشسته بودم . ترسیدم . فقط میتونست . دو سه متر جلو رو ببینه . گفتم داداش مواظب باش تصادف میکنیم . ولى توجه نکرد . همینطور که میخوند . با ناراحتى گفتم . سر تو بیار بالا خیلى خطر ناکه . باز هم به حرفم توجه نکرد . داشتم عصبانى میشدم . که با جدیت گفت . چه کارم دارى نمیخوام سرمو بیارم بالا . یک لحظه توجه کردم به دور و برمون . دیدم اطرافمون پر، هست، از زنهاى بى حجاب . میترسید چشمش بیوفته به نامحرم وووو .. @sardaraneashgh
۱۰روز بود محمد شهید شده بود و من بسیار بسیار خراب و آشفته بودم. یکی از دوستانم اومد خونمون که شلوغیهای خونه رو مرتب کنه. منم مثل یک جنازه، ساکت نشسته بودم. دوستم از همسرم جای وسایلو می پرسید. من به در اتاق خواب تکیه داده بودم. شب قبل بچه های صنایع دفاع اومدن خونمون. تازه شروع کرده بودن وسایل شهدا رو به خانواده ها پس می دادن. همینطور که تکیه ام به اتاق خواب بود دیدم صدای موبایل محمد از اتاق میاد.😪 دویدم تو اتاق دنبال صدا اما صدا قطع شد. به همسرم گفتم بچه ها که دیشب اومدن چیزی از محمد آوردن؟ گفت: نه.😒 من فکر کردم می خواد رعایت حال منو بکنه و نمی خواد بگه. با عصبانیت گفتم: به من دروغ نگو. فکر می کنی دیونه شدم؟ بخدا صداشو شنیدم. دوستم گفت چرا ناراحت میشی؟ مگه نمیگی صدای موبایلشو شنیدی؟ خوب خودت دوباره زنگ بزن. 😏 زنگ زدم اما گفت مشترک مورد نظر خاموش است. 😞 چندروز گذشت رسیدیم به ۵شنبه دوم . اقوام همسرم اومده بودن منزلمون که با هم بریم سر مزار. حدود ۲۵ نفر بودیم. منم مثل همیشه ساکت و با حال بدی گوشه نشسته بودم.🥀🥀 جاریم دقیقا همون جا به دیوار اتاق تکیه کرده بود خونه شلوغ بود. دیدم جاریم سرشو کشید سمت اتاق خواب و گفت بچه ها گوشی کدوماتون زنگ میخوره؟😰 تا اینو گفت من یک هیسسس بلند کشیدم. همه ساکت شدند. دیدم صدای گوشی محمده.😭😭 دویدم سمت صدا. صدا از تو کشوی کمد بود. کشو رو باز کردم. دیدم گوشی قدیمی محمد که دوماه بود خاموش بود و سیم کارت نداشت داره زنگ می خوره. 😭 این بار برای حرفم ۲۵ تا شاهد داشتم. به همسرم گفتم دیدی دروغ نمی گم. 🕊🌹 دکمه اتصالو زدم هرچی گفتم الو الو کسی جواب نداد.😭 گوشیو انداختم تو جیبم بعد از چند دقیقه دوباره زنگ خورد. اینبار دادم به همسرم گفتم شاید جواب تو رو بده ولی به همسرم هم جوابی نداد.😭 آخه بیشتر از دو ماه بود که یک گوشی جدید خریده بود و این گوشی بدون داشتن شارژ برقی و سیمکارت زنگ خورد. 🌷🕊🕊🕊 اون گوشی هنوز روشنه و همیشه شارژش می کنیم. تو همه مناسبتها به محمد اس میدیم. بهش التماس دعا می گیم. 🌹مادرشهیدموشکی محمدحسینی فردویی🌹 @sardaraneashgh
2.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺تصاویر دیده نشده‌ای از قطع شدن سخنرانی حاج قاسم سلیمانی بدلیل عوارض جانبازی شیمیایی در جمع رزمندگان در سوریه @sardaraneashgh
💫 طبـیب‌ها‌ هـمه ‌ما‌را ‌جوابمان ‌کردند فقط‌ ظهور ‌تو ‌آقا‌ علاج‌ بیـماری‌ست در سومین مارا از دعای خیرتون بی نصیب نفرمایید 🤲🏻 التماس دعای فرج @sardaraneashgh
🌼 رهبر انقلاب: در از هنگام غروب آفتاب، سلام الهی شروع میشود، تا وقتی که اذان صبح آغاز میگردد. در این مدت، سلامِ الهی و امن الهی و خیمه‌ی رحمت خداست که بر سراسر آفرینش زده شده است. در ساعت‌های کیمیایی لیلةالقدر، بنده‌ی مؤمن باید حداکثر استفاده را بکند. @sardaraneashgh
سالروزشهادت _شهید_حسین_قجه_ای تاریخ تولد :عاشورای سال۱۳۳۷ نام پدر : جواد تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۲/۱5 محل تولد :اصفهان /زرین‌شهر محل شهادت :جاده اهواز-خرمشهر مزار شهید : گلستان شهدای زرین شهر خاطره: 🌿 «... والله من فقط می‌توانم برادر قجه‌ای را در یک کلمه معرفی و خلاصه کنم و آن این که او اسطوره مقاومت بود. این مرد در طی آن یک هفته‌ای که ما در خاکریز کنار جاده آسفالت - درگیر بودیم خدا شاهد است که یک شب هم نخوابید. 🌿هیچ کدام از بچه‌ها ندیده بودند او حتی یک وعده غذایش را بنشیند توی و بخورد. بعضی مواقع که بچه‌ها قوطی کمپوتی باز می‌کردند و به او می‌دادند همانطور که داشت برای سرکشی به نیروها به این طرف و آن طرف می‌رفت آن را توی راه می‌خورد. 🌿مدام در جلوی دشمن بود و آر‌پی‌جی می‌زد. آنقدر آرپی‌جی زد که خدا شاهد است گوش‌هایش کر شده بود و از آنها خون می‌چکید 😭.>> 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 @sardaraneashgh
⭕️شب‌ قدرِ ۳۸ سال‌ قبل؛ «عملیات رمضان»‌ در ‌اوج‌ تابستان و گرمای خوزستان شروع‌ شد. بسیاری‌ از‌ شهدای‌ این‌ عملیات‌ با‌ لب‌ تشنه به شهادت رسیدند...😞 برخی‌ها امروز چه راحت زیر کولر نشسته‌اند و می‌گویند روزه گرفتن در تابستان سخت است! 📷عکس: شلمچه، عملیات رمضان، سال ۱۳۶۱ @sardaraneashgh
26.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از پای چوبه اعدام تا شهادت در جبهه... 💠روایت حاج محمد احمدیان از حال و هوای متفاوت برخی از رزمندگان دفاع مقدس @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سالروز شهادت اولین شهید مدافع حرم استان اصفهان مکانیک تانک شهید روح الله کافی زاده روح‌الله کافی‌زاده متولد بیست و هفتم شهریور ماه سال ۵۹ در نجف‌آباد اصفهان است. سه خواهر و سه برادر دارد. بچه‌گی و نوجوانی‌اش پسری مظلوم و خجالتی بود. عاشق شغل نظامی بود. ‌روزی که در آزمونهای سپاه قبول می‌شود خدا را شکر میکند که لباس سرباز امام زمان را بر تن میکند و به رهبر و نظام و اسلام خدمت میکند خیلی گلستان شهدا می‌رفت. بیشتر اوقات سوار موتورش می‌شد و می‌رفت گلستان و بعد هم تخت فولاد. ارادت عجیبی به شهید حاج احمد کاظمی داشت. هر بار می‌رفت گلستان، می‌رفت سر مزار شهید کاظمی و برایش نماز می‌خواند. روح‌الله خیلی نماز شب می‌خواند. اواخر سعی می‌کرد نماز شبش ترک نشود. توسل‌هایش دیدنی بود. عاشق امام زمان (عج) بود، می‌گفت خیلی ناراحتم که تا حالا برای خشنودی آقا نتوانستم کاری انجام دهم یادش گرامی وراهش پررهرو هدیه کنیم صلواتی نثار ارواح مطهر شان وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh