"يَا مَنْ فِى عَفْوِهِ يَطْمَعُ الْخاطِئُونَ"
ما در بخشش تو طمعکاریم...
أيخيبُ رجائي؛
و أنا ياربِّ أطرقُ أبوابُك بإسم الحُسين؏...
خدایادرهایتوروبانامحسینمیکوبم؛ناامیدمنکن..
@sardaraneashgh
#خاطره
✍در پادگان منطقه حلب در حال آموزش بودیم که دیدیم دو تا ماشین کنار ما نگه داشتند. حاج قاسم اولین نفر از اتومبیل پیاده شد. شروع کرد به احوال پرسی با نیروها. بچه های فاطمیون هم با حاجی عکس یادگاری میگرفتند. من کمی دورتر ایستاده و مات چهره زیبای سردارم بودم. چشمش به من خورد. جثه من نسبت به بقیه ریزتر بود و از همه جوان تر بودم.
حاجس منو صدا زد گفت: بیا نزدیک! رفتم کنارش و دست نوازش روی صورتم کشید.گفت:《ماشالله با این سن و سال چطوری خودت رو رسوندی منطقه؟!》فقط مات چهره نورانی و پرصلابتش شده بودم. حاج قاسم نگاه خاصی به نیروهای فاطمیون داشت. همانطور که بچه ها هم از صمیم قلب عاشقش بودند..
👤راوی:حسن قناص (رزمنده فاطمیون)
@sardaraneashgh
📸سخنانی زیبا
از شهید #سید_حمید_طباطبایی_مهر
عشق به فاطمه زهرا و فرزندانشان، راه میانبر در حرکت صراط مستقیم است؛ هرچه داریم از همین پای منبرها، هیئتها و روضههاست.
از جلسات و هیئتها نهایت بهره را ببریم؛ باید از این جلسات، انرژی و نشاط بگیریم و زمینه و شرایط را برای کار بهتر فراهم کنیم.
#شب_قدر
#ماه_مبارک_رمضان
@sardaraneashgh
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ سال نو واقعی مبارک...
🚨کار ساده اما مهمی که بعد از شبهای قدر باید انجام دهیم
🔺سفارش مهم امام صادق(علیه السلام)
#استاد_پناهیان
@sardaraneashgh
44.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی مربی میشه حاج احمد...
.
شب قدر بچه های موسسه شهید کاظمی
و حکم ماموریت شهید مدافع حرم محسن حججی.
.
روایت حاج حسین یکتا در جمع خصوصی بچه های موسسه شهید کاظمی.
.
این صوت مربوط به شب ۲۳ ماه مبارک رمضان دو سال قبل از شهادت شهید حججی در موسسه شهید کاظمی نجف آباد میباشد.
.
شادی روح این شهید عزیز و فرمانده گمنام حاج احمد کاظمی صلوات.
.
@sardaraneashgh
چــه بــــر سر عشــــــق آمــــد؟!
کـــــــه از افسانــــه هـــــــــا …..
رسیـــد بــــه صفحـــه حــــوادث روزنـــــامه هـــــا؟!
.
یادش بخیر، رفیق تکیه گاه بود
🕊همیشه دوستت دارم ای شهید
#انتشار_برای_اولین_بار
@sardaraneashgh
همرزم شهید نوری
به نقل از فرمانده گردان:
نصفه شب بابک ، فرمانده گردان رو از خواب بیدار می کنه میگه من فردا شهید میشم ، به خانوادم بگو حلالم کنن.
فرمانده میگه حرف الکی نزن. برو بزار بخوابیم.
میخوابه و خواب می بینه که بابک شهید شده و از خواب می پره.
پیش خودش میگه نکنه فردا شهید بشه. نقشه میکشه که صبح به راننده پشتیبانی بگه به یه بهانه ای بابک رو با خودش ببره عقب و یه جایی جاش بزاره. دوباره میخوابه. صبح از خواب بیدارش می کنن و میگن باید آتش بریزیم رو سر دشمن و .... تو این شلوغی ها نقشه اش یادش میره. چند ساعت بعد بچه ها شهید میشن.
فرمانده گردان تازه یاد حرف های شب قبل بابک و خوابش و نقشه اش می افته.
#شهید #بابک_نوری
@sardaraneashgh
مقام معظم رهبری چندین بار با خانواده شهید سید علی اندرزگو دیدار داشتند. ایشان از زمان مبارزه با این شهید والامقام در ارتباط بودند.
#شهید_اندرزگو پیشگویی عجیبی داشت. در سال ۱۳۵۶ به همسرش می گوید: روزی انقلاب اسلامی #پیروز_میشود و پس از مدتی یک آقایی به نام #سیدعلی مسئول امور کشور میشود. او پرچم نهضت را به #امام_عصر_عج_الله می رساند...
همسرش گفت: آن سیدعلی خود شما هستید؟
گفت: من پیروزی انقلاب نمی بینم...
📙برگرفته از کتاب چریک تنها. خاطرات شهید سید علی اندرزگو.
شهید ۱۹ ماه مبارک رمضان
از انتشارات شهید هادی
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهدا
#شهید_حسین_قجه_ای
خاطره ای برای نامگذاری نام شهید قجه ای
روز عاشورا به دنیا آمد
بحث سر نامگذاری بچه بود؛ اعضای خانواده هر کدام اسمی را پیشنها دادند، حاج جواد سرش را انداخت پایین تا کسی اشکهایش را نبیند و گفت: «به جز حسین چه اسمی میشه گذاشت، اسم دیگری برازنده این روز و این بچه نیست؛ آخر امروز عاشوراست، روز آقام حسینه».
حاج جواد بعد از خواند اذان در گوش بچه و نامیدن او؛ پسرش را به سبنهاش چسباند و آهسته تو گوشش گفت: «حسینم، میخوام نوکر خوبی برای حسین زهرا(س) باشی، باباجون میخوام پیش سیدالشهدا(ع) روسفیدم کنی».
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهدا
#شهید_حسین_قجه_ای
میگفت: «خداوند به واسطه مریضی ما را آزمایش میکند»
شهید حسین قجهای خواهر مریض و معلولی در خانه داشت، از مدرسه که میآمد اول سراغ این خواهر میرفت و او را نوازش میکرد؛ برای مسابقات کشتی هم که به مسافرت میرفت به همه اهل خانه سفارش خواهر مریضش را میکرد، از همه بیشتر به او اهمیت میداد و میگفت: «مواظب باشید خداوند به واسطه این بچه ما را آزمایش میکند».
@sardaraneashgh