#سیره_شهدا
#شهید_حمیدرضا_بابالخانی
۶ ماه زندگی کنار آتش توپخانه در سوریه
🔹همسر شهید مدافع حرم حمیدرضا بابالخانی: یاد گرفتم که چطور دلتنگیهایم را بروز ندهم چون خانوادهام اطلاع نداشتند همسرم به سوریه میرود و فقط در همین حد میدانستند که پاسدار است و به مأموریت میرود و خودم هم از او نمیپرسیدم به چه شهری میرود تا زمانی که خانوادهام میپرسند کجاست بگویم نمیدانم کدام شهر است.
🔹زمانی که در سوریه بودیم و همسایهها خبر شهادت همسرم را برایم آوردند به من گفتند از این به بعد همسرت همیشه کنارت است و مأموریت نمیرود.
🔹 برخی اوقات به همسرم میگفتم صدا خیلی زیاد است و جواب میداد افرادی باید از این صدا بترسند که موشکها با آنها برخورد میکند و اینجا دور است؛ اما یک روز که زودتر به خانه آمد متوجه شد صدا زیاد است و فهمیدیم توپخانه کنار ساختمانی بود که زندگی میکردیم و حتی چند بار دیدم که موشکها از جلوی پنجره عبور میکرد.
🔹 بار آخری که به سوریه رفتم همسرم تقریبا ۱ ماه کامل در سوریه بود و پدر و مادر خودم و همسرم به آنجا آمدند
@khaimahShuhada
#شهیدعباسدانشگر كمي قبل از شهادت نماز ظهر را در تيررس دشمن اقامه ميكند؛ مثل ياران امام حسين(علیه السلام) اما باز هم آرام است و اين موقعيت خطرناك از كيفيت نمازش كم نميكند. كسي نميداند در اين نماز ميان عباس و خدا چه ميگذرد. او چند ساعت بعد به شهادت ميرسد: «عباس ساعت سه و نيم بعد از ظهر پنجشنبه ۹۵/۳/۲۰ به شهادت رسيد ولي ما در مقر بوديم، نميدانستيم كه عباس شهيد شده يا نه، فقط ميدانستيم كه عباس براي جلوگيري از پيشروي دشمن به جلو رفته، موقع غروب خورشيد بود كه همه نگران بوديم و ميگفتيم عباس الان مياد، سياهي شب فرارسيد، همه بيقرار بوديم. گاهي از مقر بيرون ميآمديم، چشمانتظار عباس بوديم، از سر شب تا صبح هر صدايي كه ميآمد همه بيرون ميپريديم كه عباس اومد... عباس اومد... صبح فرارسيد، نيروهايي براي تفحص جلو رفتند، پيكر مطهرش را به عقب آوردند. ديديم خون صورت عباس را خضاب كرده و سرخياش سرزمين حلب را رنگين كرده است.»
عباس تازهداماد بود. رفقاي عباس در سوريه همقسم شده بودند كه از او مراقبت كنند و او را سالم به ايران برگردانند. بعد از شهادتش گفتيم خدا براي او نقشه كشيده بود.💔
#شھیدعباسدانشگر •°🕊🌹🍃
@khaimahShuhada
9.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدای شلمچه هماکنون 📹
#راهیان_نور
@khaimahShuhada
2.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت همچنان جاریست 🕊
رفیق جانمونی 🎧
@khaimahShuhada
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹 شهـــید محمد حسیــن یو سفـــ اللهی
🌷┤♥️ ! '
🕊 رفیقِ عارفِ حاج قاسم در مورد #ظهور چی میگه؟👆
#اللھمعجللولیڪالفرج💚
#الگوی_خودسازی
#شهید_محمدحسین_یوسفاللهی
@khaimahShuhada
4.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️🍃
🌷راهیان نور ^*
حاج حسین یکتا
@khaimahShuhada
🔰 #سیره_شهدا
#شهید_حاج_عبدالله_ضابط 🌷
🌟عکس شهدا همیشه در جیبهایش بوداز اروند برمیگشتیم. توی اتوبوس ایستاده بود و بلندگو را گرفته بود دستش. یک مشت عکس از جیبش درآورد و گفت: عکس شهدا را همراه داشته باشید. هر جا لازم شد دربیاورید و نشان بچهها دهید و در مورد شهدا صحبت کنید. خودش هم شروع کرد: این شهید سرش از بدنش جدا شده، این شهیدی است که وقتی در قبر میگذارندش میخندد... بعد هم عکسها را داد دست یکی از بچهها. عکسها دست به دست می گشت. حال و هوای بچهها عوض شده بود، شب، عکس شهدا، ذکر خاطره...
🔻تصادف که کرد، به بیمارستان بردند، پرستار جیبهایش را گشت، مانده بود این آدم کیست که جیبش به جای محتویات معمولی هر جیبی، پر است از عکس شهید.
@khaimahShuhada
❤️🍃🌸🌷🌸🌷🌸❤️
یه موتور گازی داشت 🏍
که هرروز صبح و عصر سوارش میشد
و باش میومد مدرسه و برمیگشت .
یه روز عصر ...
که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت❗️
رسید به چراغ قرمز .🚦
ترمز زد و ایستاد ‼️
یه نگاه به دور و برش کرد 👀
و موتور رو زد رو جک
و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣
الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .😳
اشهد ان لا اله الا الله ...👌
هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید 😂
و متلک مینداخت😒
و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد 😳
که این مجید چش شُدِه⁉️
قاطی کرده چرا⁉️
خلاصه چراغ سبز شد🍃
و ماشینا راه افتادن🚗🚙
و رفتن .
آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟
چطور شد یهو؟؟!!
حالتون خُب بود که؟!!
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت👀
و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ 😏
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود
که عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖
و آدمای دورش نگاهش میکردن .😒
من دیدم تو روز روشن ☀️
جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌.
به خودم گفتم چکار کنم
که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه .
دیدم این بهترین کاره !"👌
همین‼️✌️
🎌برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین
@khaimahShuhada