eitaa logo
شهید جمهور
170 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷هنوز انقلاب پیروز نشده بود و حضرت امام در تبعید به سر می‌بردند یک روز صبح که می‌خواستم او را برای نماز از خواب بیدار کنم، دیدم بیدار است و ناراحت، پرسیدم چی شده مادر؟ گفت: امام را در خواب دیدم من و عده‌ی زیادی در یک طرف ایستاده بودیم و شاه و سربازان و درجه دارانش در طرف دیگر. شاه رو به امام کرد و گفت: پس کو آن یاران با وفایی که از آن‌ها صحبت می‌کردی؟ امام دست مبارکش را روی گردن من گذاشت و گفت آن‌هایی که گفتم همین‌ها هستند که به ثمر رسیده اند.چند سالی از این قضیه گذشت، انقلاب پیروز شد. و در دوران جنگ مثل بقیه‌ی جوانان برای دفاع از مرزهای میهن اسلامی راهی جبهه شد. آخرین باری که می‌خواست به جبهه برود گفت: عملیات مهمی در پیش داریم من هم می‌خواهم در آن داوطلب باشم و اگر خدا بخواهد شهید می‌شوم. حرفهایش را زد و ساکش را برداشت و با همه خداحافظی کرد. چند روز بعد که مارش عملیات به صدا در آمد برای ما یقینی شده بود که او به شهادت رسیده است همین‌طور هم بود پیکر پاکش را که آوردند، دیدیم درست از همان قسمت که امام دست مبارکش را نهاده بود ترکش خورده و شهید شده خاطره ای به یاد شهید معزز سید رضا سیدین @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 🌹 شـــهید مرتضــی آوینـــی : مهاجـر ، دل به مانـدن نسـپرده است و حیـات دنیا را سـفری می‌بیند کـوتاه، از مبـدأ تولد تا مقـصد مـرگ، و این چنین به حقیـقت عـالم نزدیک‌ تر اسـت..!❵ 🌷شادی روح شهدا صلوات 🌷 @khaimahShuhada
👈 یکسال احیا گرفتن یک سال شب ها را احیا می گرفت تا حقیقت شب قدر را درک کرده باشد... از ایشان پرسیدند در این یک سال چه از خداوند متعال طلب کردی؟ فرمودند: @khaimahShuhada
🌸خواهر شهید کریمیان : محمدامین تنها دو سال از من بزرگتر بود و این باعث شد ما با هم بسیار صمیمی باشیم و این صمیمیت به حدی بود که این اواخر هم با هم در قم درس می‌خواندیم. محمدامین اهل مادیات نبود با آنکه تفاوت سنی بین ما کم بود اما او همیشه مرا راهنمایی و کمک می‌کرد و من و او مثل دو دوست صمیمی بودیم. محمدامین روزهای آخر قبل از رفتنش به سوریه حس و حال عجیبی داشت، بسیار خوشحال بود، انگار می‌دانست قرار است شهید شود، یادم است وقت رفتن از تمام اقوام و فامیل خداحافظی کرد و به مزار شهدا رفت و با آنها نیز وداع کرد. 🌺بعد از اینکه خبر شهادت را شنیدم غم عجیبی قلبم را فرا گرفت با خود گفتم حالا دیگر بدون محمدامین چه‌کار کنم اما وقتی به‌یاد می‌آوردم که چگونه با چهره‌ای دلنشین و مهربان با التماس از ما می‌خواست که دعا کنیم تا شهید شود دیگر سکوت کردم و خوشحال شدم از اینکه برادرم به آرزویش رسید، هر چند دوری و بدون محمدامین زندگی کردن بسیار دشوار است اما با خاطراتش زندگی خواهیم کرد و ادامه‌دهنده راه او خواهیم بود. @khaimahShuhada
🔺️اجتماع بزرگ خانوادگی یاوران حضرت مهدی عجل‌الله تعالی فرجه 🔺️سه‌شنبه ۳۱ خردادماه/ ساعت ۱۸:۳۰/ مسجد مقدس جمکران
9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به سبک شهدای هشت سال دفاع مقدس 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 @khaimahShuhada
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 فکر نمیکنم تا حالا دیده باشید مشاهده👆🏻 کنید هنگام فیلم برداری از سریال مریم مقدس چه کسی نظاره گر تهیه سریال است؟ اللهم عجل لولیک الفرج @khaimahShuhada
🌹منزل مادربزرگم نزدیک خانه ی ما بود، بایا بیشتر شب‌ها دست من و خواهرم را می‌گرفت و با هم می رفتیم دیدن مادر بزرگ. خواهرم گاهی همان جا میخوابید. پدر وقت رفتن، او را در آغوش می گرفت و به خانه می برد. 🌹من اصلا عادت به زود خوابیدن نداشتم، ولی آن شب خیلی زود خودم را به خواب زدم، وقت رفتن، بابا و مادر بزرگ چندبار صدایم زدند، ولی من وانمود کردم که به خواب عمیقی فرو رفته ام. صدای مادر بزرگ را شنیدم که آهسته می‌گفت: -خودشو به خواب زده!» باز هم عکس العملی نشان ندادم. بابا مرا بغل گرفت۔ عبایش جا داد و سرم را گذاشت روی شانه اش. 🌹بین راه زمزمه ی نرم و مهربانش در گوشم نشست: «خوب! حالا دیگه خودتو واسه من به خواب میزنی؟» سکوتم همچنان ادامه داشت. نمی خواستم شیرینی آن لحظات را به هیچ قیمتی از دست بدهم. ✍راوی:دختر شهید @khaimahShuhada
🌼‍مشاور عالی حاج قاسم سلیمانی حجت الاسلام کاظمی در یادواره شهدای شهر بندر لنگه فرمودند: ✍ زمانیکه در دمشق بودیم نیروهای فاتحین به شوخی به شهید سیاوشی گفتند محاسنت را کوتاه کن اگر دست داعش اسیر شوی محاسنت را میگیرند سرت را میبرند شهید سیاوشی گفت این اشک هایی که برای امام حسین گریه کردم به محاسن من ریخته شده من محاسنم رانمیزنم و خود ارباب نمیگذارد این سرمن دست داعشی ها بیوفتد... 🌷شهید مدافع حرم امیر سیاوشی @khaimahShuhada