#کلام_شهید
#روحاني_شهيد
ميرزا كوچك خان جنگلی :
"مرا تهدید و تطمیع از وصول به مقصود و معشوقم باز نخواهد داشت✅
بیدار باشید، فریب نخورید و در تحت لوای کلمه اتحاد و انفاق، همه چیزِ خودتان را حفظ کنید.✅
من راحتی و آسایش بشر و حفظ حقوق انسانیت را طالبم.✅
آنها که خواهان ترقی و تعالی وطنند، نباید از هیچ چیز پروا کنند.✅
کوهنوردی و بیابانگردی و گرسنگی و بی خوابی، هر یک سلاح درخشنده ای است که ما را در وصول به هدف، محکم تر و آبدیده تر می نماید.✅
ما ممکن نیست در مقابل تجاوزات دشمنانِ نوع بشر،
بی تفاوت بمانیم و مظلومان و رنجبران بیچاره را زیر فشار ظالمان و ستمگران تنها بگذاریم.✅
ما با شرافت زیست کرده ایم و با شرافت مراحل انقلابی را طی کرده و با شرافت خواهیم مرد."✅
🌷سالروز شهادت افتخار آفرينِ سرباز جاودانه ي وطن، فرمانده ي نهضتِ عدالت طلبانه جنگل گرامي باد.🌷
@sardaraneashgh
حاج حسین یکتا: برای نفس خودتون نقشه بکشید، وگرنه نفس برای شما نقشه میکشه!
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صوت منتشرنشده شهید هستهای محسن فخریزاده در مورد رابطه با آمریکا و مذاکره
🔹سازش با آمریکا معنا ندارد/ این شهادت [حاج قاسم] نشان داد این دیو پلید قابل مذاکره و سازش نیست. حالا اف ای تی اف و ... امضا کنیم که چه بشود؟ این گرگ گرگ است . مدام که این خوی را زمین نگذاشته نباید رفت پای مذاکره
🔹با این موجود که خوی گرگ دارد مذاکره کنیم که چه بشود!.
@sardaraneashgh
یادم هست سرسفره عقدکه نشسته بودیم💞بهم گفت :
الان فقط منوتو ،
توی این آینه مشخص هستیم
ازتومےخوام که کمک کنے من به سعادت و #شهادت برسم💚
منم همونجاقول دادم که
تواین مسیرکمکش کنـم...💔
#شهید_محسن_حججی🕊
@sardaraneashgh
🌹 سردار شهید عبدالحسین برونسی
🌹سهم خانواده من
🌹همسر شهید: يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقتها هنوز كوی طلاب مینشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد #گرم. فصل #تابستان بود و عرق همينطور شُرشُر از سرو رويمان میريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی از دوستهای عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد میخواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجبتر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچههای شما اينجا خيلي بيشتر گرما میخورند.
🌹كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما #كولر هم تقسيم میكند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه میگويد. خندهای كرد و گفت: اين حرفها چيه شما میزنيد؟ رفيقش گفت: جدی میگويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زنها! الان خانم ما باورش میشود و فكر میكند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. میدانستم كاری كه نبايد بكند، نمیكند. از اتاق آمدم بيرون.
🌹 بعد از شهادتش، همان رفيقش میگفت: آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: میشود آن خانوادهای كه شهيد دادند، آن #مادر شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را میتوانند تحمل كنند.
📚منبع: برگرفته از کتاب خاکهای نرم کوشک
@sardaraneashgh
16.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ استاد #رائفی_پور
📝 ''صبر استراتژیک'' کلیدواژهای برای عدم پاسخگویی به جنایات دشمنان
🔸 آقایان مگر، سالها پیش اولمرت، نتانیاهو اسم شهید فخری زاده را نبرده بودند!؟
🔹 مگر ۶ روز قبل تایمز اسرائیل گزارش نداده بود که: بخش هستهای ایران هدف اصلی است و ایران پاسخی نخواهد داد!
@sardaraneashgh
#سیره_شهدا
هیچکدام از رفقای #شهید_میلاد_بدری یادشان نمی آید از میلاد کاری خواسته باشند
و او نه گفته باشد .
همیشه برای حل مشکلات دیگران
و کمک کردن آماده بود .
یکی از دوستان شهید نقل میکند :
بعد از شهادت میلاد داشتم
به یکی از رفقای طلبه اصرار میکردم
که کاری را انجام دهد ولی قبول نمیکرد .
ناخودآگاه گفتم نمیخواد انجام بدی
میرم به میلاد میگم ...
کمی که فکر کردم
یادم آمد میلاد شهید شده است .
#گروه_جهادی_فلق
@sardaraneashgh
.
پلان اول: روز بعد از شهادت شهید شهریاری و ترور دکتر عباسی است. داریوش غمگین است. حرف نمیزند. اخبار را میبینیم. دوربین از پشت در شیشهای خانوادهای را نشان میدهد. خبرنگار میگوید خانواده شهید شهریاری برای وداع با شهیدشان اجازه ورود خبرنگارها را ندادهاند. احتمالا بیمارستان شهید چمران است. بغضم میترکد. دارم تصور میکنم چه لحظات سختی را خانواده دارند میگذرانند. هری دلم میریزد، نکند این اتفاق برای من هم بیفتد، نه نه ... نباید بترسم. دور از تصورم است روزی خانم شهریاری یا خانم علیمحمدی را ببینم.
پلان دوم: داریوش رفته دانشگاه شهید بهشتی. زیاد میرود این سالهای اخیر. برگشته بازهم غمگین است. میپرسم چه شده؟ میگوید برای شهید شهریاری مراسم گرفته بودند. همسرشان هم بود بیصدا اشک میریخت. ناراحت شدم. دوباره با خودم فکر میکنم نکند من هم در این موقعیت قرار بگیرم. من خویشتنداری خانم شهریاری را نخواهم داشت. جز معدود مواردی است که با داریوش در موردش نمیتوانم صحبت کنم. میترسم حتی به زبان بیاورمش.
پلان سوم: روز بعد از شهادت داریوش است. زخمی مختصر بر پهلو دارم که دردش را نمیفهمم اما زخم عمیقی بر دلم نشسته که هیچ چیز التیام نمیبخشدش. بیمارستان چمران را گذاشتهام روی سرم از شب قبل. به غیر از عمه فائزه و عمه آرزو و مهری دخترداییم یک یا دو محافظ زن هم در اتاق هستند. از پس من برنمیآیند. فقط فریاد میزنم و اشک میریزم. در باز میشود خانمی وارد میشود. چسب زخم کوچکی روی گونه چپش است. اثرات جراحت بر صورتش هست. کمی چشم چپش هم خوابیده. غمی عمیق بر چهره دارد. قبلا ندیده بودمش حتی در قاب تلویزیون. ولی میشناسمش. حتما خانم شهریاری است. بغلش میکنم، بغلم میکند. کمی احساس آرامش میکنم. در این برهوت بالاخره یک همدرد یافتهام که او هم در صحنه ترور همسرش بوده. زخمهای عمیقی بر تن دارد و زخمهای عمیق تری بر جان. به او میگویم خانم دکتر فقط شما درک میکنید چه حال و روزی دارم. میگوید هرچقدر دلت میخواهد فریاد بزن. میپرسم شما هم فریاد زدید؟ لبخند میزند... لبخندی غمانگیز ...
خانم شهریاری را دیدم بالاخره اما چه دیدنی... کاش در این موقعیت ندیده بودمشان...
ده سال از شهادت مظلومانه شهید شهریاری گذشت. خدا میداند فقط خدا میداند چه بر ما گذشت این سالها. چه بر من که بیان میکنم چه بر خانم شهریاری که کمتر میگوید، چه بر خانم علیمحمدی چه بر خانم روشن... چه بر همه همسران شهدا...
همیشه گفتهام ما جانباز جسمی نباشیم روحمان زخم برداشته، زخمی عمیق، ما جانباز روحی هستیم...
یاد شهید شهریاری گرامی
✍ شهره پیرانی
@sardaraneashgh
#لبخندهای_خاڪی
در سالهای دفاع مقدس چای مرهمِ خستگی جسمیِ رزمندگان اسلام بود. در میان لشکرها رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا اُنس و الفت بیشتری با چـای داشتند
روزی در محضر آقا مهدی باکری و شهید حاج ابراهیم همت(فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله ﷺ)بودیم که در آن صحبت از کنترل مناطق عملیاتی بود.
حاج همت به آقا مهدی گفت:
نگهبانان لشکر شما برای نیروهـای سایر لشکرها سخت میگیرند و اجازه نمیدهند راحت عبور و مرور کنند مگر ترکی بلد باشند...
آقای مهدی در پاسخ گفت:
شما یقین دارید که آنها نگهبانان لشکر ما هستند؟!
حاج همت گفت: من نه تنها نگهبانان لشکر شما را میشناسم حتی حدّ خط لشڪر عاشورا را هم میشناسم!
آقا مهدی با تعجب پرسید: چطور چگونه میشناسید؟
حاج همت در جواب گفت:
شناختن حد و حدود لشکر شما
کاری ندارد، اصلاً مشڪلی نیست!
هر خطی ڪہ از آن دود به هوا بلند شده باشد آن خطِ لشکر عاشوراست چون همیشه کتریهای چای لشکر شما روی آتش میجوشد...
همگی خندیدیم...
#سرداران_دفاع_مقدس
#شهید_حاج #محمدابراهیم_همت
#شهید #مهدی_باکری
@sardaraneashgh
🕊🌹🕊
#تلنگر⚠️
#پیامبر_اکرم (ص):
📛کسی که با زن نامحرمی شوخی کند،
در مقابل هر کلمه ای که در دنیا به او
گفته است،هزار سال در دوزخ حبس میشود.
📚ميزان الحكمه ج ۱۲ ص ۴۲۵
@sardaraneashgh
🌐شهید فخری زاده با این سلاح نظامی ترور شد
✅ماجرای ترور دانشمند هسته ای ایران حکایت از استفاده از سلاح اتوماتیک (تیربار) دارد که بر روی یک خودروی وانت نصب شده بود و تیراندازی به سمت خودروی شهید فخریزاده به وسیله این تیربار صورت گرفته است.
✅تیربار اتوماتیک زیرمجموعهای از تسلیحات کنترل از راه دور است.
✅هدایت این تیربارها به صورت کنترل از راه دور و با استفاده از کنسولهای مخصوص صورت میگیرد.
✅سامانه Arrow 12 یک جایگاه کنترل از راه دور سلاح سبک و جمع و جور است که برای انواع تیربارهای کالیبر مختلف کاربرد دارد و به راحتی بر روی انواع پلتفرمها مانند خودروهای زرهی، قایقهای کوچک و حتی وانتهای تجاری نیز قابل نصب است.
منبع:فارس
@sardaraneashgh
خاطراتشیرین همرزمعزیزودلاورحرم
مرحوم #فرهاد_دبیریان از شهید مدافع حرم #شهید_مصطفی_نبی لو
این مصاحبه رو در زمستان ۱۳۹۶ در المیادین سوریه گرفتم تا به دست خانواده شهید برسانم.
این فیلم را برای اولین بار منتشر می کنم به تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۲
تقدیم به خانواده
#شهید_مصطفی_نبی لو
@sardaraneashgh
📸عکسی دیده نشده از شهدای مقاومت و همراهان شهید سپهبد قاسم سلیمانی
🌹شهید پورجعفری، شهید مظفری نیا، شهید طارمی
🌹نجف اشرف، بیت امام خمینی(ره)،
چند ماه قبل از شهادت
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
■ بازخوانی #فیلم زیبای بوسیدن دست حضرت آقا با تواضع بینظیر علامه مصباح یزدی (حفظه الله)
در معیت ولی امر مسلمانان جهان
□ حرف و عمل صادق علامه
سلامتی امام خامنه ای عزیز وشفای همه مریضها مخصوص ،آیت الله مصباح
سه صلوات عنایت فرمایید
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙#روایت_دست_اول
از صحنه حادثه تروریستی اخیر از زبان همسر شهید رضایی نژاد و نقل قول از زبان همسر #شهید_فخری_زاده🥀
از گلوله هایی که از بدن محافظ عبور کرده💥 و به بدن شهید فخری زاده اصابت می کند
تا نگرانی ایشان درباره جان محافظانش در لحظات آخر عمرش!😔🕊
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوچکترین ژنرال تخریبچی:
من شغلم تخریب چیه!
ادامه در پست بعدی👇👇
#انتقام_سخت
@sardaraneashgh
دانش آموز #شهید_مهرداد_عزیزاللهی در مهرماه سال ۱۳۴۶ در در محله علی قلیآقا شهر اصفهان در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. دوران کودکی خود را در کنار برادر خویش مسعود که او نیز به فیض شهادت نایل شده، سپری کرد. به خاطر سن کم، مسئولان از اعزام وی به جبهه خودداری میکردند.
ولی او با تغییر دادن تاریخ تولد در کپی شناسنامهاش موفق به ثبتنام شد و در سال ۱۳۵۹ با شروع فتنه کردستان و حضور برادرش مسعود در جبهه، او هم راهی کردستان شد. همزمان با حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل، در سنگر علم و دانش و تا قبل از شهادت درس خود را تا سال سوم هنرستان در رشته برق الکترونیک ادامه داد.
شهید مهرداد عزیزاللهی در سال ۱۳۶۴، درعملیات کربلای ۴ در جزیره «ام الرصاص» در حال غواصی به شهادت رسید و جاودانه شد.⚘
#سلام_بر_شهیدان
#شهید_مهرداد_عزیزاللهی
@sardaraneashgh
حرف های زنانه
💫گرم صحبت های زنانه خود بودیم که سیّد مجتبی وارد آشپزخانه شد به خیال اینکه سر وقت یخچال می رود خیلی به او توجهی نشان ندادیم و مثل خودروی که تازه گرم شده باشد تخت گاز میرا ندیم.
💫اما سیدمجتبی کفگیر را برداشت و دور سر چرخاند انگار که مگس کش توی دستش باشد مرتب تکرار می کرد: « کیش کیش» توی این سرما خبری از مگس نبود پرسیدم:« چه کار می کنی داداش؟؟»
✨خیلی جدی گفت:«مگر نمی بینی این جا پر شده است از مگس غیبت دارم آنها را دور می کنم نکند شیطان به شما آسیبی برساند»
💫 ما که حالا زده بودیم روی ترمز محو نگاه او شدیم سید مجتبی کفگیر را روی زمین گذاشت و خیلی مؤدب به مادرم گفت:« ببین مادرم وقتی از کسی ناراحتی یا ازش دلخوری داری اول یک صلوات برایش بفرست که ثواب به دست آوری و بعد یک صلوات برای خودت بفرست که از شیطان دور شوی و آرامش بگیری»
✍روایتی از خواهر #شهید_سید_مجتبی_ابوالقاسمی
@sardaraneashgh
دلتنگ بود...
دلتنگ یاران آسمانیاش،
دلتنگ پرواز براۍ رسیدن به
کاروانی که جا مانده بود...
دلتنگ بود، دلتنگ
دلتنگی های غریب قریب...
#شهید_محسن_فخری_زاده
#ترور
#انتقام_سخت
سلیـ❤️ــمانے عزیز🌷
@sardaraneashgh
❓پرسش: اگر حاجت خیلی مهمی داریم چه کنیم؟
✅ پاسخ: اول اینکه بزرگتر از خدا کسی را نمیشناسم؛
دوم حضرت معصومه (سلام الله علیها)؛ از ایشان بخواهید. هرکس، هرجا، هروقت، هرجور میتواند [در خانه ایشان] گدایی کند.
#علامه_مصباح_یزدی
برای سلامتیشون صلوات
@sardaraneashgh
♥خاطره ای شنیدنی از یکی از معاونین و همرزمان حاج قاسم در رابطه با آخرین دست خط ایشان:
💛«در حلب با حاجی قدم میزدیم به او گفتم: نمیدانم گیر کار من و تو کجاست که زیر این همه آتش شهید نمیشویم؛ گفت: مطلبی را به تو میگویم تا زنده ام جایی نقل نکن: من اصل شهادتم را گرفته ام؛ اما زمانش را تا حد زیادی به خودم واگذار کردهاند ».
این دستنوشته هم سند آن...
تــمـامایـــرانسـاکـنایـنمحلهاند...♥️
#شهداشرمنده_ایم
#محله_حاج_قاسم
به یاد و خاطره شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی 🍁ـ
@sardaraneashgh
♥️خشنودی قلب امامزمان (عج)
چند روز پیش به قصد دیدار پدر و مادرم راهی شدم، بین راه نیت کردم که ...
برای خشنودی قلب نازنین امام زمانم ...
دست پدر و مادرم را بوسه بزنم...
و چقدر خوشحال بودم که توانستم دل امامزمان (عج) را شاد کنم...
📚 قسمتی از دست نوشته های شهید محسن #حججی در کتاب "سربلند؛
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺فقط 15 دقیقه برای دیدار نهایی یک شهید با همسرش
👈🏻 بدنش خیلی سرد بود، میخواستم گرمش کنم، ولی نشد، فقط میگفتم خیلی دوست دارم ...
@sardaraneashgh