🍃❤️🍃❤️
💢 یک شب برفی #زمستونی به محسن زنگ زدم📞 که هوا دو نفرهست و پاشو برویم بیرون.میان خواب و بیداری گفت:! تو این هوا #خطرناکه با موتور🏍.
تازه #ماشین خریده بودم.گفتم با ماشین میریم؛اگرم اتفاقی بیفته برای ماشین من میافته،تو #راحت باش.
از او انکار و از من اصرار که بزن بریم. از آن طرف #خانمها هم خواستند بیایند و دسته جمعی زدیم بیرون.تا راه افتادیم دیدیم انگار ماشینها را گذاشتهاند تو #سرسره .لیز میخوردند برای خودشان.
داشتیم به ماشینهای #لیزخورده توی جوی آب میخندیدیم که محسن گفت: مجید بگیر این طرف! بوم، رفتیم توی #صندوق ماشین جلویی.یکی ما را میدید فکر میکرد چیزی زدهایم اینقدر میخندیم
افتاد به #التماس که از خر شیطان بیا پایین.گفتم تا سه نشه بازی نشه. میگفت اگه دیگه ده به بعد زنگ زدی، نامردم جوابت رو بدم!
راوے:دوستشهید
#شهید_محسن_حججی
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
@sardaraneashgh
🌕روایتی از هديهاي كه امام رضا(ع) به پدر شهید مدافع حرم داد🌕
زمانی که سعید به دنیا آمد بیمار بود و شرایط بدی داشت. تا جایی که دیگر عضلهای در بدنش نمانده بود تا برایش سرم تزریق کنند. یک روز بعد از اینکه سعید و مادرش را در بیمارستان ملاقات کردم، به شدت منقلب شدم و احساس کردم این بچه تا شب هم دوام نمیآورد. با حال بدی در سالن بیمارستان ایستادم و انگار داشتم برای آخرین بار فرزندم را میدیدم.»
در همان لحظات انگار دستی روی شانه من قرار گرفت و با فشار من را به سمت حرم امام رضا (ع) برگرداند. در همان لحظه من ناخودآگاه سلامتی فرزندم را از امام رضا (ع) خواستم. فردای آن روز از همسرم از بیمارستان با محل کار من تماس گرفت و گفت نمیخواهی برای ملاقات ما بیایی؟! من هم که حال عجیب او را میدیدم با نگرانی حال بچه را پرسیدم و در کمال تعجب حاج خانم گفت ما مرخص شدهایم و الان پتوی زیر سایه یک درخت در حیاط بیمارستان انداختهایم و منتظر تو هستیم.»
«با این حال من باز هم باور نکردم و با خودم گفتم حتما سعید مرده و مادرش برای اینکه من با عجله نیایم و تصادف نکنم این طور میگوید اما وقتی به بیمارستان رسیدم در کمال تعجب دیدم که حال سعید خوب است. روی همین حساب من بعدها متوجه شدم که سعید امانت امام رضا (ع) بوده و خودش او را به ما داده و وظیفه ما مراقب از سعید بوده است.»
«البته ناگفته نماند که سعید مراقبان ویژهای داشت که خودشان از این امانت نگهداری میکردند. اما من هم به نوبه خودم چون سعيد را از امام رضا(ع) هديه گرفته بودم از او مراقبت ميكردم تا اينكه دست تقدير او را پيش صاحب اصلياش برد))
@sardaraneashg
15.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خبر_فوری
🎥لحظاتی پیش پیکرهای مطهر ۴۳ شهید دوران دفاع مقدس وارد میهن اسلامی شدند
💐این شهدا از مناطق عملیاتی فکه ،شرق دجله ،مجنون و شلمچه طی دو ماه اخیر تفحص شده اند
🥀شهدای تفحص شده مربوط به عملیاتهای والفجر مقدماتی ،بدر ، خیبر، و تک دشمن بعثی در سال ۶۷ می باشند
◀️جنازه ۴ عراقی کشف شده در خاک ایران نیز تحویل مقامات عراقی گردید
🔴باتوجه به شرایط ویژه کرونایی در کشور ، مراسم انتقال پیکرهای مطهر شهدا به میهناسلامی بدون استقبال مردمی انجامگردید
@sardaraneashgh
✍شهید حاج قاسم سلیمانی
همت بر ترک موتور نه در بنز ضد گلوله در یک فضای ویژه، ناشناس؛ توی ضلع وسطی جزیره ی جنوبی شهيد شد ....
اینطوری میشود که او بر جانها امروز حکومت میکند.
@sardaraneashgh
9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 لحظه اصابت موشک به ماشینی که حاج قاسم در آن حضور داشت ایشان در بغل امیر المومنین علی (ع) بودند....
@sardaraneashgh
✨﷽✨
📌عذاب شمر از زبان علامه امینی
✍️ علامه امینی تعریف کرده است که :مدتها فکرمیکردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب میکند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا علیه السلام را چگونه به او میدهد؟ تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین علیه السلام در مکانی خوش آب و هوا ، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستادهام ، در کنار ایشان دو کوزه بود ، فرمودند :
این کوزهها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی فرمود که بسیار باصفا و با طراوت بود ، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست.
کوزهها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین علیه السلام باز گردم .ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر میشد ، دیدم از دور کسی به طرف من میآید و هرچه او به من نزدیکتر میشد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست ،
در خواب به من الهام شد که او شمر ، قاتل حضرت سیدالشهدا علیه السلام است.
وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست ، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود ، رو به من نمود که از من آب بگیرد ، من مانع شدم و گفتم : اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطرهای بنوشد .حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم ، دیدم اکنون کوزهها را از دست من میگیرد لذا آنها را به هم کوبیدم ، کوزهها شکسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب کوزهها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است .
او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد ، من بیاندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد ، به مجرد رسیدن او به استخر ، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است .درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت . هرچه دورتر میشد ، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند .
به حضور امیرالمؤمنین علیه السلام شرفیاب شدم ، فرمودند : خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب میدهد ، اگر یک قطره آب آن استخر را مینوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناک تر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم
لعن الله قاتلیک یا ابا عبدالله
📚 البدایه النهایه ج 8 ص 297 .
📕 یادنامه علامه امینی ص 13 و 14
سرنوشت قاتلان شهدای کربلا
@sardaraneashgh
13.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سرود: فرمانده دلها تویی، ما عاشق و دلدادهات 💖
پدر مهربان امت؛ ۲۴تیر سالروز تولدت مبارک💝
آقاجان! سایه تان مستدام 🌲
@sardaraneashgh
🌹شهید بابایی:نمی خواهد شما خودتان را برای انقلاب فدا کنید. انقلاب راه خودش را می رود؛ شما خودتان را بسازید و اصلاح کنید.
@sardaraneashgh