‹📞📻›
❬چشماشمجروحشدو
منتقلشڪردندتھران؛
محسنبعدازمعاینہازدڪترپرسید:
آقا؎دڪترمجرا؎اشڪچشممسالمہ؟
میتونمدوبارھبااینچشمگریہڪنم؟ッ
دڪترپرسید :
برا؎چۍاینسوالرومیپرسۍپسرجون
محسنگفت :
"چشمۍڪہبرا؎امامحسین
گریہنڪنہبہدردمننمیخورھ! . . .シ ❭ #شھیدمحسندرودے!
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهدا
همسر شهید :
🔸نمیدانم بگویم خوشبختانه یا متأسفانه #آخرین_دیدار ما با داریوش در زمان #شهادتش بود🌷 من و آرمیتا همراه داریوش از محل کار به خانه باز میگشتیم که کنار درب منزلمان دو نفر تروریست منتظرمان بودند و به محض رسیدنمان به جلوی #درب_منزل یکی از آن دو نفر به سمت ماشین ما آمد و #داریوش را به گلوله بست و با شش گلوله داریوش را به شهادت رساند🕊
🔹آخرین دیدار من و #داریوش با دردناک ترین💔 خاطره در ذهن من و دخترم نقش بسته شده است. همسرم بی گناه و ناجوانمردانه در مقابل دیدگان من و #دخترم به رگبار گلوله بسته شد و حتی فرصت #خداحافظی هم پیدا نکردیم
🔸آرمیتا همیشه میگه که آرزویم این است که #شغل_پدرم را ادامه بدم و مثل بابا #شهید بشم. من به او میگویم که مامان جان پس من چی⁉️ من #تنها بمونم؟ و او جواب میدهد: «مگه شما نمیگی #شهدا_زندهاند و ما نمیتونیم اونا رو ببینیم ولی اونا ما رو میبینند؟ هر وقتی که منم #شهید_بشم همیشه میام بهت سر میزنم و تنهایت نمیگذارم!».
#شهید_داریوش_رضایی_نژاد
#شهید_هسته_ای
#سالروز_شهادت 🌷
@sardaraneashgh
☘مسئولیت سنگینی گرفته بودم.
🌷یک روز شهید تهرانی مقدم پیش من آمد و گفت دوست داری کارت خوب پیش برود؟ گفتم: بله.
💠گفت : به تمام نیروهای تحت امرت بگو بگویند خدایا ما این کار را برای تو انجام می دهیم اگر ثواب دارد آن را تقدیم حضرت زهرا (سلام الله علیها) می کنیم.
🌸 بعد از آن به صورت عجیبی کارهای ما درست می شد...
💥خوبه ما هم نیت کنیم بگوییم : خدایا ما کار خوبی نداریم همین اندک کارهای خوبمان را هم تقدیم حضرت زهرا (سلام الله علیها) می کنیم.
🌹ان شاء الله کارهای ما هم وسط کارهای خیر ائمه قرار می گیرد و اجر و قرب و برکت پیدا میکند..
🌹🌹🌹🌹
یادش گرامی چقدرشهدارنگ خدایی داشتند
🌼شادی روح شهدا صلوات🌼
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قهرمان سرزمین من
اویک قهرمان است.قهرمان ملی ما-شهید حاج احمد کاظمی
حاجی تولدت مبارک
دست ما راهم بگیر دلتنگ نگاهت شده ایم
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
🔰حاج قاسم سلیمانی: جمعی که در آن احمد بود، یک صفای دیگری داشت، مجلسی که در آن احمد بود، یک رونق دیگری داشت. وقتی جلسه ای برای ما بچه های جنگ میگرفت، اولین موضوعی که به همه تذکر میداد، این جلسه برای خداست و بعد پیرامون آن حرف میزد.
لذا نقش احمد در ما، خیلی نقش مهم و برجسته ای بود.
🌷 به مناسبت سالروز تولد سردار شهید حاج احمد کاظمی
@sardaraneashgh
*☘️ خاطرات شهدا*
*🔰 شمه ای از اوصاف شهید رضا همیز*
🔸 شهید رضا همیز شاگرد ممتاز در رشته ریاضی فیزیک بود و پدر گرامی برایش یک دوچرخه کورسی(خیلی مورد علاقه اش بود) را به عنوان جایزه اش خریده بود.
چون من ازدواج کرده بودم دوست داشت با دوچرخه به منزل من بیاید
مدتی نگذشت که دیگر اثری از دوچرخه نبود !!!
بعدا فهمیدیم به کسی بخشیده بود که بیرون شهر در کوره آجرپزی کار میکرد تا رفت و آمدش آسان شود...
🔸 سال آخر دبیرستانش بود که جنگ شروع شد با تلاش فراوان از پدر اجازه گرفت و در گروه جنگهای نامنظم عضو شد، بعدا فهمیدیم در گروه آقای چمران است.
با عشق به همکاری با ایشان در گروه ایشان رفته بود رابطه روحی او با شهید چمران بسیار قوی بود و حدودا چهل روز پس از شهادت فرمانده اش در سوسنگرد در بخش چولانه روحش در ملکوت آسمانها به فرمانده عزیزش پیوسته و به دیدار خداوند ی که عاشقش بود، رسید.
💛در وصیت نامه اش بعد از توصیه های به خانواده در انتهای آن نوشته بود:
عکسم را چاپ نکنید و روی سنگ قبرم چیزی ننویسید تا گمنام باشم و به عنوان سرباز آقا امام زمان علیه السلام (عج)پذیرفته شوم.🌷
هم اکنون در بهشت زهرای تهران به عنوان یکی از چهار شهید نامدار است.
وقتی خبر به ما رسید بیتابانه منتظر دریافت بدن مطهرش بودیم ولی حدودا پنج روز در راه بود بدون آنکه در سردخانه باشد از سوسنگرد به اهواز از آنجا به شیراز و چون هواپیما نقص فنی پیدا کرده بود دوباره به اهواز برگردانده شده بود و سپس به تهران رسید. من نمیخواستم باورکنم که شهید شده و فکر میکردم کسی دیگر است به جای او...
برای کسب اطمینان از مردان محرم خواستم با دست، زنجیربگیرند و ما را به غسالخانه راه بدهند و برویم و از نزدیک ببینیم.
خدای من آنقدر تازه بود انگارنفس میکشید خواهرم گفت اوزنده است زنده است ولی...
خمپاره پشت سرش را برده بود... وقتی خارج شدیم او را غسل دادند و...
بدنش شروع کرد به خون ریزی شدید
هر چه می شستند باز خون باز خون...
انگار اعتراض میکرد چرا مرا با لباس رزم به خاک نمی سپارید؟ چون در خاک جبهه جان داده و تمام کرده بود..
ماهم نبودیم و در بین آقایان هم کسی به این امر توجه نداشت همه مشغول کارهای جانبی بودند.
در آخر کار، پنبه های زیادی روی زخمها گذاشتند و با نایلون سراپا را پوشاندند و بعد کفن کردند.
و زمانی که ایشان را به قبر منتقل میکردند کاملا کمر خم شده بود یعنی بدنی که پنج روز ازروح مفارقت داشت نه تنها خشک نبود بلکه مثل بدن انسان زنده انعطاف میپذیرفت .
🌹🌾🌷🍀🌸🌱🌹
زمانی که بیست تن از همرزمانش به منزل ما آمده بودند که بعدها اکثرشان شهید شدند.
ازکمالات اخلاقی او سخن فراوان داشتند
با قرآن کوچکش تماما مأنوس بوده و...
روز شهادتش، آب در سنگر تمام شده بود و نوبت یک رزمنده ارتشی بود که پدر خانواده بود، شهید رضا فداکارانه نوبت او را عقب انداخت خودش برای آوردن آب به خارج از سنگر پا گذاشت و با خمپاره دشمن نقش زمین شد.
بعدها که فرزند دوم را بارداربودم خیلی دلتنگش میشدم.
شبی در خوابم آمد بسیار زیبا و برای رفع ناراحتی ام با من شوخی میکرد و گفت میخواهی جای مرا ببینی با شوق گفتم بله
ناگهان از دیوار اتاقم پنجره ای رو به آسمان باز شد و گل کوکب مثل درختی سر به آسمان کشیده روبروی من پیداشد.
به اتاقش رسیدم خیلی باشکوه بود میز گردی که با پارچه ترمه گرانقیمت زینت شده بود در وسط اتاق بود.
و آقای سیدی که ازپشت سرش می دیدمش جلوی میز نشسته بود با اشاره از برادرم پرسیدم چه کسی است؟
با اشاره گفت پیش ایشان درس میخوانم
و باز با اشاره گفت دیگر وقت تمام است باید برگردی اصرار کردم بمانم ولی دیدم پایین پنجره ام...
🔸 پس ازشهادتش به اقوام سر میزند و مشکلاتشان را حل میکند.
یادم هست در اقوام ما خانمی بود که همسرداری بلد نبود چون مدام قهر میکرد و منزل پدر می رفت.
شوهرش جان به لب شده بود
برادرم به خواب شوهر رفت و گفت برای آخرین بار برو و به خانه ببرش!!!!
دیگر آن خانم این کار را ترک کرد.
🔸 خانمی در کلاسم شرکت میکرد بسیار ممتاز بود ولی در شأنش خواستگار نمی آمد و اطرافیانش فشار می آوردند.
نذر شهید رضا کرد که تا چهل روز برایش(سوره النجم) را بخواند.
ازدواج موفقی کرد از من آدرس گرفت که بر سر قبرش برود.
چند ساعت بعد به من زنگ زد و با صدای گریان گفت:
تاریخ تولد همسرم به روز و ماه وسال دقیقا روز و ماه و سال شهادت ایشان است.
من به شوخی میگویم تو عروس خانواده ماهستی...❤️
سال بعد دقیقا دخترش شب شهادت شهید رضا به دنیا آمد.
چند نفری نقل میکردند که گره گشایی های بزرگی در زندگیشان از طرف شهید رضا رحمة الله علیه رخ داده.
واقعا شهیدان زنده اند الله اکبر 🌷
*سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان صلوات*
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
*الّلهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَه
@sardaraneashgh
*🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊*
*شهیدی که باعث توبه چند داعشی شد*✨
*شهید حسین حریری*🌹
تاریخ تولد: ۳ / ۸ / ۱۳۶۸
تاریخ شهادت: ۲۲ / ۸ / ۱۳۹۵
محل تولد: مشهد
محل شهادت: سوریه
*🌹حسین چند اسیر داعشی را که گرفته بود با رفتار مناسبش موجب توبه آنها شد🍃و با کسب اطلاعاتی از اسیران داعشی تونلها را منفجر کرد که انبار زاغه و تعداد زیادی از دشمنان از بین رفتند همسرش← فقط چهار ماه نامزد بودیم🎊 در سوریه تمام شبهایی که زنگ زد📞 یکی یا دوبار از دلتنگیام به او گفتم🍂حسین آن شبها با حرفهایش آرامم میکرد🍁 اما به من میگفت که دورههای آنها سهماهه است و نمیتواند زودتر برگردد🥀آن شب دوباره وقتی همین خواسته را مطرح کردم، با خنده گفت: «دارم میام پیشت خانم!»🕊️ گفتم: «حسینجانم! من جدی گفتم»🍃 گفت: «منم جدی گفتم. دارم میام پیشت خانم!🕊️ حالا یا با پای خودم🍂 یا روی دست مردم.»🌷حرفش درست بود آمد🥀اما روی دست مردم.🥀راوی← حسین با دو نفر دیگر برای پاکسازی به منطقه حلب میروند🍂سه تله انفجاری در یک خانه بود که میخواستند خنثی کنند🥀حسین فکر میکند این تلهها جدا از یکدیگر کار شدهاند🍂تله اصلی را خنثی میکند💫اما تلههای دیگر که به صورت مخفی در خانه کار شده بودند منفجر میشوند و او به همراه همرزمش به شهادت میرسند🕊️🕋*
*شهید حسین حریری*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان صلوات*
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
*الّلهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ*
@sardaraneashgh
میلاد امام
پاكی و روشنایی
ستاره ی راهنمای بشریت
گنجینه ارزشمند كرامت
قله بلند فضیلت
گلبرگ درخت رحمت
🌹 میلاد حضرت امام هادی علیه السلام
تبریك و تهنیت باد🌹
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲#استوری
💐ولادت با سعادت امام هادی علیه السلام مبارک باد💐
@sardaraneashgh
#طنز_شهدا 🌱🌿
.
.
رزمنده ای توی جبهه بی سیم
میزنه میگه5000 تا عراقی
دستگیر کردم بیاید تا بیاریمشون
میگن خودت بیار
میگه نه شما بیاین داداش
اینا نمیذارن بیام😂🤦🏻♂
.
.
✨🌸 یاد شهدا با صلوات 🌸✨
@sardaraneashgh
بعد از سونوگرافی بهش زنگ زدن و گفتن بچه ت #پسره...
خندید و گفت : خدارو شکر که سالمه
گفتن شوخی کردیم بچه ت #دختره..
باذوق چند بار پرسید جدی میگین؟ واقعاً دختره؟
از خوشحالی سر از پا نمی شناخت
#اسمشو از قبل انتخاب کرده بود
♥️ #زینب
زینب خانم نازدانه ی شهید
#شهید #محمدتقی_سالخورده
🍃🌹
شهدا رایادکنیم با صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽ا✨
😇 #کلیپ__اخلاقی__امروز
😍 بخشش 70 هزار گناه در
برابر بخشش 1 خطای همسر!
🎤 #استاد_کرمی
@sardaraneashgh
۳ مردادماه ، #سالروز_شهادت #روحانی_شهید #سید_حسن_بهشتی_نژاد و فرزند خردسالش بدست منافقین گرامی باد. 🥀
#شهدای_روحانی
#شهدای_ترور
@sardaraneashgh
روایت سید حسن نصرالله از شهیدی که متولد کانادا بود و در دفاع از حرم حضرت زینب(س) شهید شد:
رفتیم که خبر شهادت حمزه را به مادرش بدهیم دیدیم بر دیوارهای خانه پارچه مشکی نصب شده و مادر شهید که تعجب ما را دید گفت:
دیشب در رویای صادقانهای دیدم که وجود نازنین پنج تن آل عبا وارد منزلم شدند و درست همین جایی که شما نشستهاید، نشستند. بعد به من بشارت دادند و گفتند: فرزندت در راه ما اهل بیت (ع) به شهادت رسیده و امروز خبرش خواهد رسید!
#شهید_حمزه_علی_یاسین
@sardaraneashgh
حجاب چهره جان میشود غبار تنم
خوشا دمے ڪه از آن چهره پرده برفڪنم
چنین قفس نه سزاے چو من خوش الحانیست
روم به گلشن رضوان ڪه مرغ آن چمنم
عیان نشد ڪه چرا آمدم ڪجا رفتم
دریغ و درد ڪه غافل ز ڪار خویشتنم
چگونه طوف ڪنم در فضاے عالم قدس
ڪه در سراچه ترڪیب تخته بند تنم
اگر ز خون دلم بوے شوق میآید
عجب مدار ڪه همدرد نافه ختنم
طراز پیرهن زرڪشم مبین چون شمع
ڪه سوزهاست نهانے درون پیرهنم
حاجے حرف براے گفتن زیاد دارم، اما اجازه بده فعلا بین ما دو تا بمونه... این روزها تموم بشه، بعد با هم درد دل میڪنیم.... مرغ چمنے و من آواز خوان دست تنهایی...
@sardaraneashgh
✨خیلی دوست داشتیم حاج قاسم را ببینیم. تا اینکه خبر دادند قرار است حاجی به مصلای بابل بیاید و از ما دعوت کردند به دیدارش برویم. با پدر و مادر شوهرم و بچه ها رفتیم. وقتی نماز را خوانیدم سر میزهایی که گذاشته بودند نشستیم. همه خانواده شهدای مدافع حرم بودند. سردار سلیمانی سر هر میز چند دقیقه می نشست.
✨ به میز ما که رسید پرسید همسرتان کیست و کجا به شهادت رسیده؟ گفتم سید جلال حبیب الهی در درعا شهید شده و دوست صمیمی شهید بادپا بود. یکی از محافظانش در گوش حاج قاسم گفت او با بادپا بوده. سید جلال هنوز آن موقع پیکرش نیامده بود.
✨ از سردار پرسیدیم آیا پیکر شهید بادپا برگشته؟ گفت نه پیکر سید جلال چطور؟ گفتیم نه. حاج قاسم گفت: پیکر حسین بادپا بر نمی گردد. با تعجب پرسیدم چرا؟ گفت: چون در کرمان همه شهدا را خودم دفن می کنم. اما حسین دوست صمیمی من بود و می داند من دلش را ندارم او را خاک کنم برای همین پیکرش بر نخواهد گشت.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_حسین_بادپا
@sardaraneashgh
🌼 ما هم سربازیم!
✍ در عملیات مسلم بن عقیل #شهید_همت دچار خونریزی معده شد و مدام خون بالا میآورد. بهناچار منطقهی نظامی را ترک کرد و چند نفر همراه با او به بیمارستان اسلامآباد غرب رفتیم. جلوی در بیمارستان بهدلیل ازدیاد بیماران و مراجعان ما را راه نمیدادند. یکی از همراهان به دهانش آمد که سردار را معرفی کند و با تشر به مسؤولی که راهمان نمیداد بگوید میدانید چه کسی را در این بحبوحه جنگ جلوی در بیمارستان معطل کردهاید... که همت جلوی او را گرفت و به آن مسؤولی که جلوی ما را گرفته بود، گفت: ما هم سربازیم برادر. از منطقه آمدیم. مثل همهی بیمارها. ببین جایی برایمان پیدا میشود؟ بعد از چند ساعت معطلی، بالاخره تختی در بخش عمومی اورژانس بیمارستان به همت دادند. وضعیت از نظر اصول نظامی اصلا مساعد نبود. بیم ترور شدن حاج همت را داشتیم. ایشان از ما میخواست او را روی تخت بیمارستان در اورژانس عمومی کنار دهها بیمار دیگر رها کنیم و برویم. هر چه کردیم نتوانستیم ایشان را قانع کنیم که خود را به مسؤولان بیمارستان معرفی کند و از آنها بخواهد یک اتاق خصوصی در اختیارش بگذارند. هر بار که این درخواست را تکرار میکردیم شهید همت میگفت: ما هم سربازیم.
👤 راوی: سرتیپ امیر رزاقزاده؛ از همراهان و همرزمان شهید همت
📰 منبع: روزنامه جامجم ۹۹/۱۱/۰۷
@sardaraneashgh
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی منتشر نشده از آخرين غبارروبی حاج قاسم سليمانی در حرم امام هادی علیه السلام_
شهدا رایاد کنیم با ذکر صلوات
🌹🌹🌹ا
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 🌹🌹🌹
@sardaraneashgh
🥀شهیدی که وصیت کرد،
شبانه دفن شود .
و حتّی تاریخ وساعت و
محل دفن خودراپیش بینی کردو🌷آن شـــهیدبزرگوار
عبدالحمیدحسینی بودکه
🕋🕌🕋حدود1ماهی
میشدبه جبهه بازگشته بود،
به خانۀ آیت الله سیدعلی
اصغر دستغیب، که سه سال محافظ ایشان بود،
تماس تلفنی☎️گرفته ووصیت میکند:
من جمعــــه صبـــح،
ساعت4شهیــــــدمیشوم.
جنازه مرابرای شمامیآورند
مراشبانــــــه(دقیقا ساعت 9 شب) تشییع کنید. به غیراز پدر ومادرم و
هفت نفرازبچه های سپاه
که اسمشان راگفته بود،
کسی درمراسم من نباشد.
میخواست تشییع جنازه اش مثل حضرت زهـــــــرا(سلام الله علیها) غریبانه باشد.
✅تا این که شهید بزرگوار
عبدالحمیدحسینی در مرحله دوم عملیات بیت المقدس آنطوریکه خودش دوست داشت،
«باتنی تب دار، لبی تشنه و
ترکشی که توی حلقومش
خورده بود»
🥀 💘شهید شد.
✅بانام ويادوخاطره اش
صلوات میفرستیم
اَلّلهُمصَلِ عَلیمُحَمّدِِ و
آلِمُحَمّدِِوعَجّلفَرَجَهُم
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎁 کادوی تولد به امام هادی علیهالسلام
ویژهی ولادت #امام_هادی علیهالسلام
@sardaraneashgh
🍁 همیشه میگفت:
بعد از #توکل به خداوند،
#توسل به حضرات معصومین "علیهم السلام" خصوصا #حضرت_زهرا (س)
حلال مشکلات است🌷
🥀 #شهیدابراهیم_هادی❤️
•♡ټاشَہـادَټ♡•
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 #شهید_سید_مرتضی_آوینی :
در ملکوت اعلی جز شهید کسی زنده نیست!!
حیات دیگران اگر هم باشد به طفیلی شهداست و شفاعت آنها...
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهدا
🍁 شهیــدی ڪہ نه پدرش را دید
و نه پسـرش را ...
پدرش در عملیات والفجر۹ درسلیمانیه عـراق به شهـادت رسید و پیڪر مطهرش حدود ۱۰ سال بعـد برگشت...
سجـاد دو ماه بعـد از شهـادت پـدرش به دنیا آمد و پـدر شهیدش را هرگز ندید...
پسر خـودش نیز
دو مـاه بعد از شهــادتش به دنیا آمد و او هم پدرش را ندید ...
سجـاد در آذرمـاه سال ۹۱ براثر انفجــار درحین خنثی سازی گلـوله های عمل نکرده به فیـض شهادت نائل آمـد .
وقتی بالای سرش رسیدند درحالیکه یک دستش قطع شده بود و غـرق به خـون بود فقط ذڪر
یا حسین(ع) بر لب داشت...
مهربان بود، با صفا بود،
خاکی و بی ادعا بود
و #بی_قرار_شهادت...
📝 فرازی از دستنوشته شهید:
«قافله سالار شهــدا حسین(ع) است
پروردگارا مرا به این قافله برسـان»
#شهید_سجاد_عباس_زاده
#ابوتراب
@sardaraneashgh