eitaa logo
شهید جمهور
140 دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
5.9هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
778.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴شهادت غریبانه کریم اهلبیت امام حسن مجتبی علیه السلام تسلیت باد شهادت امام حسن علیه السلام به روایتی @sardaraneashgh
💠 مستجاب الدعوه ▪️ وجود مبارک فرمود البته از ائمه دیگر هم ممکن است رسیده باشد که فرمودند: «وَ أَنَا الضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ یهْجُسْ فِی قَلْبِهِ إِلَّا الرِّضَا أَنْ یدْعُوَ اللَّهَ فَیسْتَجَابَ لَه‏»[1] فرمود من ضامن‌ هستم، متعهد هستم که اگر کسی به رسیده است، به راضی باشد، او باشد، در قلب او جز رضا به قضای الهی چیزی خطور نکند، او «مستجاب الدعوه» است؛ یعنی دعای او به اجابت می ‌رسد. [1]. الكافي (ط ـ الإسلامية)، ج‏2، ص62; «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيهِ السَّلَام قَالَ: لَقِيَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيهِ السَّلَام عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جَعْفَرٍ فَقَالَ يَا عَبْدَ اللَّهِ كَيْفَ يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً وَ هُوَ يَسْخَطُ قِسْمَهُ وَ يُحَقِّرُ مَنْزِلَتَهُ وَ الْحَاكِمُ عَلَيْهِ اللَّهُ وَ أَنَا الضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ يَهْجُسْ فِي قَلْبِهِ إِلَّا الرِّضَا أَنْ يَدْعُوَ اللَّهَ فَيُسْتَجَابَ لَه‏». @sardaraneashgh
🔸 مرتضی عطایی (ابوعلی) از شهدای مدافع حرم مشهدی است که قصه جالبی دارد. برای اینکه بتواند به جمع مدافعان حرم اضافه شود، خود را افغانستانی جا میزند و در کنار دلاوران لشکر فاطمیون عازم نبرد با تروریست‌های دست‌پرورده استکبار می‌شود. 🔸 «ابوعلی» چند روز قبل از شهادت با انتشار متنی خطاب به شهید صدرزاده از او میخواهد که به وعده‌اش عمل کند و او نیز به خیل شهیدان ملحق شود. استجابت خواسته‌اش، زیاد طول نمیکشد و در روز عرفه قسمت او نیز رقم ‌میخورد. او با اصابت گلوله به گلویش به شهادت رسید و شعری که برای خودش سروده بود محقق شد: 🔷کاش اسم تو آخرین کلامم باشد 🔹پروانه‌شدن حُسن‌ِختامم باشد 🔹مانند کبوترانِ در خون خفته 🔹عنوان شهید قبل نامم باشد @sardaraneashgh
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین: به امام حسین علیه السلام ارادت خاصی داشت . بیشتر اوقات از امام حسین علیه السلام و رشادت های او در روز عاشورا می گفت . بارها از زبان خودش شنیدم که می گفت: «ای کاش با تو بودم یا حسین!» فرمانده گردان به من و برادر «حمیدرضا همت » و برادر «تورجی زاده » دستور داد تا سنگر کمینی را نزدیک عراقی ها حفر کنیم و همان جا مستقر شویم . مدتی گذشت . دشمن متوجه ما شده بود و باید در همان مکان می ماندیم و با گشتی های دشمن درگیر شده و از نفوذ آنان به جبهه اسلام جلوگیری می کردیم . یکی از گلوله های خمپاره دشمن، نزدیک سنگر ما اصابت کرد و برادر حمیدرضا همت سر از بدن پاکش جدا شد و به فیض شهادت رسید . او را با مشکلات فراوانی به عقب آوردیم . شب بعد، برادر محمدرضا تورجی زاده در خواب، همت را دید که می گفت: «آرزو داشتم مانند امام حسین علیه السلام به شهادت برسم که به حمد خدا رسیدم . اما سر امام مفقود نشد . سر مرا با جنازه ام به عقب بفرستید .» شب بعد بچه ها دوباره جلو رفته و سر این شهید را پس از دو ساعت جست و جو، یافته و به عقب انتقال دادند . (8) السلام علیک یا ابا عبدالله علیه السلام @sardaraneashgh
کفش امام حسین (علیه السلام) را میزد بعد از معلوم شد "سردار سپاه" است. 🌹 نثارروح مطهرهمه شهدا صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دنیا محل گذره ولی ازروضه هات نه دنیا محل گذره ولی ازتو وکربلات نه..... @sardaraneashgh
⚘الهی وربی من لی غیرک⚘: و توسل جانسوز _ کریم آل الله حسن مجتبی علیه السلام _ 🍂▪️🥀🍂▪️🥀🍂▪️🥀 الان بقیع یه دونه زائر نداره ... الان یه نفر نیست تو بقیع به امام حسن سلام بده .. همۀ مفاتیحُ زیر و رو کنی امام حسن یه زیارت نامه نداره که اگه یه وقت بقیع رفتی بتونی برا امام حسن زیارتنامه بخوانی .. خیلی امام حسن مظلومِ ... الان اگه بری حرم حضرت عبدالعظیم میگن شش پشتش به امام حسن میرسه الان چقدر زائر داره .. چقد اونجا زیارتنامه میخونن .. شبا بری اصلاً این حرم غرقِ نورِ .. اما شب بری بقیع یه شمع بالا قبرِ امام حسن روشن نیست .. روز بری یه سایبان ندارد .. یه زائر به اون سلام نمی کند ... جوونا ، خانما ، آقایون هر جا هم برید واعظا ، مداحا میگن حسین غریبه ... اما همین الان شما کربلا باشی امام حسین چقدر زائر داره ؟.. چند روز دیگه اربعین میشه ، ببینید یه برادر بیست میلیون زائر داره یه برادر یه دونه زائر نداره ... این آقا این همه زائر داره . این همه عاشق داره .. اما بقیع یه نفر نیست یه سلام به حسن ابن علی بده ... این امام حسین این همه زائر داره .. این بارگاهِ عظیم رو داره .. یه زنی خدا بهش داده بود مثه رباب ... همین اربعین که اومد کربلابعضی ها میگن یک سال کربلا موند ... از امام زین العابدین اجازه گرفت گفت من برام همسرم عزاداری نکردم ، اشک نریختم .. من از مادرش فاطمه خجالت می کشم ، اجازه بدید من یه سال اینجا بمونم سوگ نگه دارم ، عزاداری کنم .. میگن انقد میومد زیرِ آفتاب ناله میرد و گریه می کرد ، تمامِ صورتش پوست انداخته بود ... بنی اسد گفتن بابا این عروسِ فاطمه ست ، یادگاریِ ، امانتِ ؛ یه سایبان درست کردن ازش خواهش کردن که زیرِ آفتاب نشین بیا زیرِ این سایه بان .. یه بار زیرِ سایه بان نرفت .. بنی اسد گفتن سایه بان که هست ، گفت اخه پسرِ فاطمه که زیرِ سایه بان نرفت ... گفت سه روز و سه شب انقده آفتاب به این بدن تابید ... این یه همسر ... اما امام حسن یه همسر داره جعده (لعنت الله) ... امام روزه دار بود جگرشُ پاره پاره کرد ... روزه دار چقد تشنه میشه ؟ .. میگن همین کوزه رو برداشت آب رو سر کشید صدا زد کنیزا بگین زینبم بیاد ... جگرش پاره پاره شد .. امام حسین سربازایی داشت جلوش ایستادن حضرت نماز بخونه ، اما امام حسن داشت نماز می خوند سربازاش اومدن سجاده رو از زیرِ پاش کشیدن .. با صورت زمین خورد ... با خنجر رانِ پایِ حضرت رو مجروح کردن ... حضرت بینِ لشگرش که می اومد زره می پوشید ، زیرِ عبا زره می پوشید ترورش نکنند ... اما می خوام بگم ، کاشک به همین اکتفا می کردن و بدنِ مطهرش رو تیر باران نمی کردن ... دلها بسوزد برایِ اون آقایی که وقتی آوردن کنارِ بقیع این بدن رو گذاشتن زمین این تشییع کننده ها جمع شده بودن یکی یکی این تیرها رو از بدن حضرت خارج می کردن ... بعضیا میگن تا هفتاد تا تیر از این بدن خارح کردن ... امام حسین هی صدا می زد غارت زده کسی نیست که اموالش رو غارت کرده باشند ، غارت زده منم که داداشی مثه تو رو اینحور دارم به خاک می سپارم دیگه عطر استعمال نمی کنم .. دیگه محاسنم رو خضاب نمی کنم ... @sardaraneashgh
🌹طرح| رنجی که امام حسن(ع) از دوستان دیدند 🏴سالروز شهادت امام حسن علیه السلام @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 ما هم سربازیم! ✍ در عملیات مسلم بن عقیل دچار خونریزی معده شد و مدام خون بالا می‌آورد. به‌ناچار منطقه‌ی نظامی را ترک کرد و چند نفر همراه با او به بیمارستان اسلام‌آباد غرب رفتیم. جلوی در بیمارستان به‌دلیل ازدیاد بیماران و مراجعان ما را راه نمی‌دادند. یکی از همراهان به دهانش آمد که سردار را معرفی کند و با تشر به مسؤولی که راه‌مان نمی‌داد بگوید می‌دانید چه کسی را در این بحبوحه جنگ جلوی در بیمارستان معطل کرده‌اید... که همت جلوی او را گرفت و به آن مسؤولی که جلوی ما را گرفته بود، گفت: ما هم سربازیم برادر. از منطقه آمدیم. مثل همه‌ی بیمارها. ببین جایی برایمان پیدا می‌شود؟ بعد از چند ساعت معطلی، بالاخره تختی در بخش عمومی اورژانس بیمارستان به همت دادند. وضعیت از نظر اصول نظامی اصلا مساعد نبود. بیم ترور شدن حاج همت را داشتیم. ایشان از ما می‌خواست او را روی تخت بیمارستان در اورژانس عمومی کنار ده‌ها بیمار دیگر رها کنیم و برویم. هر چه کردیم نتوانستیم ایشان را قانع کنیم که خود را به مسؤولان بیمارستان معرفی کند و از آن‌ها بخواهد یک اتاق خصوصی در اختیارش بگذارند. هر بار که این درخواست را تکرار می‌کردیم شهید همت می‌گفت: ما هم سربازیم. 👤 راوی: سرتیپ امیر رزاق‌زاده؛ از همراهان و هم‌رزمان شهید همت 📰 منبع: روزنامه جام‌جم 99/11/07 @sardaraneashgh