50.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃محاسنم سفید شد
🍃دورم ازت هنوزم
🎤 مهدی رسولی
✅ پیشنهاد دانلود
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
@sardaraneashgh
🌹هر وقت احساس کردید از #امام_زمان ﷻ دور شدید و دلتون واسه آقا تنگ نیست... این دعای کوچیک رو بخونید..
🌿لَیـِّن قَلبی لِوَلِـیِّ اَمرک..
یعنی..خدایا دلم رو، واسه امامم نرم کن...
#شهیـدحسـینمعـزغلامـی
🪴••اللهم عجل لولیک الفرج
@sardaraneashgh
🌹مقام سیادت شهید زین الدین
🌹یاد شهید حاج قاسم سلیمانی از شهبد زین الدین
«هیجانزده پرسیدم: «آقامهدی مگه تو شهید نشدی؟ با خنده گفت: «من توی جلسههاتون میام. مثل اینکه هنوز باور نکردی شهدا زنده هستن.» عجله داشت. می خواست برود .گفتم:«پس حالا که میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم». رویم را زمین نزد.
ـ قاسم، من خیلی کار دارم، باید برم. هر چی میگم زود بنویس.
هولهولکی گشتم دنبال کاغذ. یک برگه کوچک پیدا کردم. فوری خودکارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم».
_ بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم»
همین چند کلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی که چاشنی التماس داشت، گفتم: «بیزحمت زیر نوشته رو امضا کن». برگه را گرفت و امضا کرد. کنارش نوشت: «سیدمهدی زینالدین». نگاهی بهتزده به امضا و نوشته زیرش کردم. با تعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو که سید نبودی!»
گفت:« اینجا بهم مقام سیادت دادن».
ازخواب که بیدار شدم هنوز صداش تو گوشم بود: «سلام،من در جمع شما هستم »
✍برشی از کتاب «تنها؛ زیرباران»
@sardaraneashgh
🌺 همنشینانِ امام حسین علیهالسلام...
دوست شهیدش توی خـواب بهش گفته بود: چرا نمیـای پیش ما؟ دلـم برات تنگ شـده... جواب داده بود: داریم آماده میشیم بریم کربلا، عملیات نزدیکه، به زودی میام پیشت...دوست شهیـدش گفته بود: مـا همیـن الان نزدِ امـام حسین علیهالسلام هستیم... چند روز بعد این بنده خدا هم شهید شد...
📚منبع: سررسید سرداران عشق ۱۳۸۸
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | پیام شهیدان
🔻 حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره شهدای ایلام، با اشاره به اهمیت ترویج پیام شهیدان، نکاتی را در این زمینه مطرح کردند که در نماهنگ "پیام شهیدان" مرور میشود.
@sardaraneashgh
🌹#با_شهدا|شهید علی نیلچیان
✍️ ازدواج آسان
▫️موقع خرید جهیزیه مادرم میخواست سنگ تمام بگذارد. فهرست عریض و طویلی تهیه کرده بود و هر روز چند قلمی به آن اضافه میکرد. امروز تخت و سرویس خواب، فردا مبل و میز ناهارخوری و... هر چه کردم نتونستم منصرفش کنم. دست به دامان علی شدم. آمد و خطبهای خواند غرا! به زمین اشاره کرد و گفت: مادرجان مگه قرار نیست یک روزی بریم اون زیر؟ مادرم لبش را گزید: خدا مرگم بده! اول زندگی به اون زیر چی کار داری علی آقا؟ علی خندید: اول و آخر نداره مادرجان! آخرش سر از اون زیر در میآریم. بذارید روی خاک باشیم. بذارید باهاش انس بگیریم، بذارید همین یکی دو وجب فاصله را هم کم کنیم. مادرم خلع سلاح شد. خیلی چیزها را از لیست خرید حذف کردیم. نه مبل و نه تخت و نه ...
📚 راوی: همسر شهید مهندس علی نیلچیان
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای حجره ای که هر کس واردش میشد شب جمعه اش از دنیا میرفت...
🎙#مرحوم_سراج
💠یا فاطمه الزهرا😭😭
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
@sardaraneashgh
11.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(دو_برادر_شهید_در_آغوش_یکدیگر_آسمانی_شدند) عطاالله بحیرایی در تاریخ ۶۷/۵/۶ در عملیات مرصاد منطقه ی اسلام آباد غرب به شهادت رسید. سید حسن بحیرایی در تاریخ ۶۷/۵/۶ در عملیات مرصاد منطقه ی اسلام آباد غرب به شهادت رسید.
یادشان گرامی وراهشان پررهرو
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ | عزاداری شهید حاج قاسم سلیمانی در بیت الزهرا
🔺 شهید سلیمانی از خادمی امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) به این درجه رسید!
♻️ حجتالاسلام والمسلمین علیدادیسلیمانی، امام جمعه کرمان در چهاردهمین همایش هیئتهای محوری و برگزیده کشور:
🔸 شهید سلیمانی، همانطور که در میدان رزم همتراز ندارد در تدبیر و تعقل هم انسان ممتاز و ویژهای بود، عقل است که ما را مدیریت میکند و شخصیت ما بسته به عقل ما است.
🔸 شهید سلیمانی که از طرف مقام معظم رهبری صاحب مکتب شد به فرموده آقا، باید در مجالس دنبالش میگشتیم تا پیدایش میکردیم.
🔸 شهید سلیمانی، هر چه دارد از مکتب عاشورا و خادمی امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) دارد. او در مجالس روضه مانند یک خادم دم در میایستاد و به عزاداران خیرمقدم میگفت.
#حاج_قاسم
@sardaraneashgh
🕊📚🕊📚🕊﷽🕊📚
📚🕊📚🕊
🕊📚🕊
📚🕊
🕊
✍شفا گرفتن فرزند شهید...
تنها فرزندم زهرا و تنها يادگار حاج مهدي در تب مي سوخت و تلاش هايم براي پايين آوردن دماي بدنش اثري نداشت. نگران بودم. اگر بلايي سرش مي آمد، خودم را نمي بخشيدم.
بالاي سرش نشستم و قدري قرآن خواندم. در همين حال قسمتي از پارچه اي كه روي جنازه ي همسرم انداخته بودند و چند نفر با خواست خدا به وسيله ي تبرك جستن به آن پارچه شفا يافته بودند، افتادم. پارچه را آوردم و كنار زهرا خوابم برد. در عالم رؤيا ديدم حاج مهدي در كنار بستر زهرا نشسته و او را بغل گرفته است. او مرا از خواب بيدار كرد و با لبخندي گفت: «چرا اين قدر ناراحت هستي؟» گفتم: «زهرا تبش پايين نمي آيد، مي ترسم بلايي سرش بيايد.»
حاج مهدي گفت: «ناراحت نباش. زهرا شفا پيدا كرده و ديگر تب ندارد.» از خواب بيدار شدم. به اطرافم نگاه كردم. كسي نبود. دست بر پيشاني زهرا گذاشتم، تب نداشت. آري او شفا گرفته بود.
@sardaraneashgh