😍🌸سال نو مبارڪ🌸😍
🔆السلام علیڪ یا کتاب اللہ و ترجمانہ🔆
☘السلام علیڪ یا صاحب العصر و الزمان☘
اللهم عجل لولیڪ الفـرج🤲
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عیـد شمــا هم مبارڪ حضرت دلبــر😍😍😍
@khaimahShuhada
🎂 نوروز در جبهه 🎂
🐭🐭 سنگر تکانی و سماجت موش ها
این رزمنده درباره رسم خانه تکانی نوروز در جبهه ها می گوید: "گودالی کوچک در سینه سخت کوره های سنگی کنده بودیم و اطراف آن را با گونی های پر از خاک، محصور و ورقه ای فلزی را سقف آن کردیم و چند گونی و کمی خاک هم به جای آسفالت بام روی ورقه فلزی ریختیم و یک لایه کلفت پلاستیک هم روی آن گذاشتیم.
باید خانه تکانی می کردیم. کسی هم دستور نمی داد و خودمان می دانستیم. هر چند که در همه جبهه ها نظافت سنگر، حکم اجباری پیدا کرده بود، ولی خانه تکانی سال نو، فرق می کرد و بهانه ای بود که شکل و شمایل سنگر را هم بفهمی نفهمی عوض کنیم.
پر کردن سوراخ موش ها هم وظیفه ای مهم بود؛ نه گچ داشتیم و نه سیمان و مجبور بودیم یک تکه سنگ با لبه های تیز را در دهانه لانه شان فرو کنیم؛ ولی آن ها هم بیکار نمی نشستند؛ پاتک می زدند و در کمتر از یکی دو روز، از جایی دیگر که اصلاً احتمالش را نمی دادیم، کانال می زدند و راه باز می کردند. این جور مواقع، کار و کاسبی تله موش های چوبی کوچک که جزء واجبات هر سنگر بود، سکه می شد.
@khaimahShuhada
🖇۱ فروردین تولد شهید محسن فخری زاده💚💚💚
.
.
.
شادی ارواح طیبه شهدا علی الخصوص شهید محسن فخری زاده ۵صلوات💚
#یادیاران
#شهید_محسن_فخری_زاده
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺سال نو مبارک🌺
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
@khaimahShuhada
#هفت سین مناطق جنگی
" دوکوهـــــــه " سین ندارد اما !
"ساختمانهـایش"سحرگاهانی را به خاطر دارد که رزمندگان ،
با نوای دلنیشن مناجات نورایی همــدوش ِستارگان ، همپای فرشتگان و در کنــــار ِماه ،با خدا سخن میگفتند،
سنگر سازان بی سنگر...
🌷🌷🌷🌷
" فکـــــــــه " سین ندارد اما !
"سجده های"بسیجیانی را به خاطر دارد که با سربندهای سبز و سرخ ،سرهایشان را به خدا سپردند و با ندای" اعرلله جمجمتک " به دیدار معشوق شتافتند...
🌹🌹🌹🌹
" شـــــــــرهانی " سین ندارد اما !
"سنگرهایش" زخم ِ تن ِ شقایق هایی را به خاطر دارد که در کربلای خمینی(ره)با رمــــز
" یـــ زینب ــــــــا " هر آنچه داشتند تقدیم ِ حضـــرتِ ارباب نمودند..
🌺🌺🌺🌺
" کانال کمیــــــــــــل " سین ندارد اما !
"'سکــوی'"پرواز ِلب تشنگانی شد ، که مقتل شان یادآور کربلاست...
🌻🌻🌻🌻
" طلائیــــــــــــــــه " سین ندارد اما !
"سه راه"شهادتش گــواه ِ رشادت ِمردانی ست که سبکبـــــــــــال ، تا عرش ِ اعــــلا ،پرستــــو شدند...
🌷🌷🌷🌷
" ارونـــــــــــد "سین ندارد اما !
"ساحل"خونینش ، غواصانی را به خاطر دارد که در شبهای عملیات ، از سیم خادار ِ نـَفــس،
گــذشتند و دل ، به دریای بیکران ِ عشق و عرفان زدن...
🌷🌷🌷🌷
" شلمچــــــــــــه " سین ندارد اما !
"سرداران " بی نام و نشـانی را به خاطر دارد کــــــــه همچون مادرشان زهـــرا(س)فدایی ولایت شـــــــــــدند و گمنــــــام ماندند.
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثل پدر
به بهانه سالروز تولدت
ای عزیز دل
سلام
سلام
قربونت برم، خوشگل من چطوری.......
چه عاشقانه وپدرانه بافرزندان شهدا حال واحوال میکردی
یادت همیشه جاودان
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@khaimahShuhada
جدیگرفتهایمزندگیدنیاییرا
وشوخیگرفتهایمقیامترا؛
کاشقبلازاینکهبیدارمانکنند
بیدارشویم...!
#شهیدحسینمعزغلامی
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب: در دهه نود با انباشت چالشهای اقتصادی مواجه بودیم
@khaimahShuhada
#اختصاصی
💠بی شک آغاز قرن جدید ، پایان رژیم منحوس صهیونیستی و به امید خدا ظهور منجی عالم بشیریت(عج) خواهد بود.
یکی از اتفاقات قطعی در زمان ظهور، رجعت شهیدان است.
ان شاءالله در سال جدید مجموعه پوسترهای " #رجعت_شهیدان " ویژه شهدایی که در سالهای اخیر آسمانی شدند منتشر خواهد شد.
📸این مجموعه را با نام و یاد سردار زمینه ساز ظهور ، حاج قاسم عزیز شروع خواهیم کرد.
📲تصاویر شهدا در سالروز شهادت شان در کانال خبری معراج شهدا منتشر خواهد شد.
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
@khaimahShuhada
ماجرای گم شدن #گردان_حبیب در شب #عملیات_فتح_المبین :
مقارن ساعت 10 صبح روز یكشنبه اول فروردین ماه 1361، حاجاحمد فرماندهان سه گردان سلمان، حبیب و حمزه را به قرارگاه فرعى نصر 2 احضار كرد تا براى آخرین بار، آنان را نسبت به جزییات مأموریت فوقالعاده خطیرشان توجیه كند. از آنچه در این دیدار معنوى میان حاج احمد و شهیدان چراغى، قجهاى و وزوایى گذشت، هیچ نمىدانیم.
مقارن ساعت 3 بعدازظهر، نیروهاى گردان حبیب، سوار بر نفربرها، به محل تجمع منتقل شدند. در آنجا شهید وزوایى، طى سخنانى كوتاه، سرخطهاى اصلى مأموریت محوله به گردان حبیب را براى نیروهاى این گردان شرح داد و پس از توجیه كامل آنان، همگى سوار بر نفربرها، روانه خط اول جبهه شدند. فرماندهان گردانهاى سلمان و حمزه نیز، یگانهاى خود را توجیه و پشت خط مقدم مستقر كرده بودند.
ساعت 7 بعدازظهر، گردان حبیب به دامنه محور «بلتا» رسید و رزمندگان پس از اداى نماز مغرب و عشاء، مشتاق و ملتهب، به انتظار صدور دستور پیشروى نشستند.
ساعت 30/10 دقیقه شب، صداى پرصلابت حاج احمد از بىسیم قرارگاه شنیده شد كه به رزمآوران حبیب، و دو گردان حمزه و سلمان دستور آغاز پیشروى را ابلاغ كرد. محسن وزوایى، خود پیشتر به همراه عناصر اطلاعات تیپ، مسیر ستونكشى شبانه را چند بار طى كرده بود، اما تردد یك اكیپ كوچك شناسایى كجا و حركت یك ستون 1200 نفرى كجا؟! حتى اگر سر و صداى ناشى از برخورد اسلحه و تجهیزات نیروها را هم در نظر نگیریم، تنها صداى سر قدمهاى بلند یكهزار و دویست جفت پاى پوتینپوش رزمآوران بر بستر شنى رودخانه فصلى، خود غوغایى به پا مىكرد كه در آن خاموشى ظلمانى دشت شبزده، از مسافت چند كیلومترى به خوبى شنیده مىشد.
در همین اثناء ستون نیروها به سنگرهاى كمین دشمن نزدیك شد. حوالى ساعت 11 شب، گردان حبیب از خط اول دشمن با موفقیت عبور كرد. به صلاحدید حاج احمد، نقطه كمكى براى جهتیابى و ادامه پیشروى گردان حبیب در عمق 8 كیلومترى دشت، تپهاى تعیین شده بود كه آن را تپه تانك نامگذارى كرده بودند. این در حالى بود كه گردانهاى سلمان و حمزه در دو سوى تپه تانك و تپه پیاده مستقر شده، منتظر رسیدن گردان حبیب و ادامه پیشروى بودند. پس از یك ساعت پیشروى در دل دشت، براساس محاسبات قبلى، ستون نیروهاى حبیب قاعدتاً بایستى به تپه تانك مىرسید، اما...
«... هنوز دشت را به نیمه نرسانده بودیم كه بلدچى گردان آمد و گفت: راه را گم كردهایم! وسط آن دشت بزرگ كه هیچ طرف آن معلوم نبود، سرگردان شدیم. ولوله عجیبى در بچههاى گردان افتاد...».
گردان حبیب، ساعتى پیش از آغاز عملیات سراسرى، در عمق مواضع دشمن گم شده بود! حتى اعزام تیمهاى شناسایى به اطراف نیز، گرهى از این كار فرو بسته باز نكرد. لحظات به سختى سپرى مىشدند. به ناچار محسن وزوایى جهت كسب تكلیف از حاج احمد، با قرارگاه فرعى نصر 2 تماس گرفت.
«... بعدها حاج احمد مىگفت: ما پشت بىسیم منتظر بودیم كه گردان حبیب به منطقه برسد و نتیجه را به ما اعلام كند. یك وقت شنیدیم محسن مىگوید؛ حاجى! ما هدف را گم كردهایم، تپه تانك را پیدا نمىكنیم. حالا هم نمىدانیم كجا هستیم تا موقعیت خودمان را به شما اعلام كنیم.»
به فاصله طرفةالعینى، خبر گم شدن گردان حبیب، به بالاترین ردههاى فرماندهى عملیات رسید. به روایت یكى از فرماندهان ارشد سپاه:
«... این، خیلى خطرناك بود كه نیرویى به استعداد 1200 نفر(26)، در شرایطى كه از خط اول دشمن هم گذشته و در وسط نیروهاى دشمن قرار گرفته، حالا به هدف نرسد. قرارگاه فرماندهى جبهه نصر و به تبع آن، قرارگاه كربلا، مركز فرماندهى مشترك سپاه و ارتش، با نگرانى به صورت مستمر این مسأله را پىگیرى مىكردند. در آن دل شب، بىسیمهاى قرارگاه فرعى نصر 2
حتى یك لحظه هم خاموش نبودند. همه از حاج احمد مىپرسیدند: بالاخره نتیجه چه شد؟... در آن شرایط مضطرب كننده، حاج احمد فقط یك جواب كوتاه براى این پرسشها داشت. او مىگفت: انشاءاللَّه به هدف مىرسند. به زودى ما خبرش را به شما مىدهیم.»
با گم شدن گردان حبیب، سرنوشت كل عملیات به خطر افتاده بود. در اوج نگرانى رزمآوران، محسن وزوایى به گوشهاى رفت، تكبیرةالاحرام گفت و به نماز ایستاد. دو ركعت نیایش، دو ركعت حضور.
پس از سلام نماز، دست نیاز به درگاه بندهنواز كارساز دراز كرد و با نهایت تضرع، مناجاتى آتشناك به محضر خیرالناصرین عرضه داشت.
یكى از خبرنگاران مجله امید انقلاب كه خود در جمع رزمندگان گردان حبیب حضور داشت، در گزارش این واقعه نوشته است:
«... برادر محسن دست به دعا برداشت و گفت: خدایا! الان تمام مردم ایران چشم انتظارند. مادران و پدران شهدا در التهابند. قلب امام، نگران این حمله است. در این حمله، نه آبروى ما بندگان حقیرت، كه آبروى اسلام در میان است.
#ادامه👇
@khaimahShuhada
خدایا! اگر مىدانى كه نیتهاى ما خالص و فقط براى توست، یارىمان كن، راه را نشانمان بده. خدایا! تو براى موسىu دریا را شكافتى و راهش دادى. تو براى محمدr غارى را قرار دادی و به امر تو عنكبوت بر درگاه آن تار تنید. خدایا! ما كوچكتر از آنیم كه درخواست كنیم براى ما كارى انجام بدهى. خداوندا! تو را به حق امام زمان(عج)، تو را به حق نایبش خمینى، تو را به حق حسینu كه ما به خونخواهى او قیام كردهایم، قسمت مىدهم ما بندگان حقیر و ضعیف را از این درماندگى نجات ببخش!».
این حالت دعا و تضرع در قرارگاه فرعى نصر 2 نیز به وجود آمده بود. حاج احمد خود بعدها از آن لحظات معنوى، براى یكى از رزمندگان تیپ 27 سخن گفته بود:
«... بعد حاجى گفت: داخل قرارگاه برادرها دلشكسته شدند. رفتند گوشهاى دنبال دعا و تضرع به درگاه خداى متعال، تا شاید فرجى حاصل بشود. من هم به خدا عرض كردم؛ خدایا! آیا تو رضا مىدهى كه فردا بر بستر این رود فصلى رودى سرخ از خون بچهها جارى بشود؟ تو كه این را نمىخواهى، پس خودت این گره را از كار ما باز كن!».
محسن وزوایى، پس از سجده شكر بر خاك دشت شبزده، قد راست كرد و به سوى نیروهاى گردان بازگشت. شهید بزرگوار عمران پُستى در خاطرات خود از آن شب گفته است:
«... بعد از مدتى برادر وزوایى آمد و گفت: برادرها...! ستون را عقب، جلو كنید. یك مسیرى را مشخص كرد و گفت: از این طرف حركت كنید. ما راه افتادیم و به همان مسیر ادامه دادیم. دشت وسیعى جلوى روى ما قرار داشت. نمىدانستیم به كدام طرف مىرویم؛ اما گویى یك هاتف غیبى به ما مىگفت؛ به راهى كه مىروید مطمئن باشید.»
پس از یك ساعت پیشروى ستون نیروها، به ناگاه از دل سیاهى شب، شَبَحِ بزرگى نمایان شد...«تپه تانك» بود!
«... در قرارگاه فرعى نصر 2، صداى پرطنین محسن وزوایى را از پشت بىسیم شنیدیم كه خطاب به حاج احمد مىگوید: حاج آقا!... راه را پیدا كردیم... رسیدیم به تپه تانك! همه از خوشحالى بال درآورده بودیم. بىاختیار همدیگر را بغل مىكردیم و از شوق اشك مىریختیم، اما حاج احمد خیلى آرام بود. چه آن وقت كه خبر گم شدن گردان را دریافت كرد، و چه حالا كه به یارى خدا بچهها راه را پیدا كرده بودند، سر سوزنى مستأصل نشده بود. فقط یك نفس عمیقى كشید و با یك تبسم ملیحى زیر لب گفت: خدایا، شكرت!».
به جرأت مىتوان گفت كه در طول دفاع مقدس، یكى از بارزترین جلوههاى امداد الهى به رزمندگان اسلام در آن شب تجلى یافت. حقیقتى كه موجب شد تا سردار شهید حاج همت در تحلیل خود در مورد مجموعه عملیات دفاع مقدس بگوید:
«... اصلاً اسم فتحالمبین را نباید عملیات نظامى گذاشت. این حمله با آن شوق روحانى و آن عظمت معنوىاش در آینده به هیچوجه نباید به عنوان یك عملیات نظامى محسوب شود!».
تجلى عینى این شوق روحانى و عظمت معنوى نبرد فتحالمبین، تنها در این واقعه شگفت خلاصه نمىشود. این ماجرا حكمت باطنى دیگرى هم داشت. به گفته یكى از عناصر اطلاعات تیپ 27:
«... این گم كردن راه، چندان هم بىحكمت نبود. از آنجایى كه این عملیات را خداوند هدایت مىكرد، دیدیم كه با گم شدن بچههاى گردان حبیب، عملاً مسافت مسیر پیشبینى شده به 13 آنچه كه باید طى مىشد تقلیل پیدا كرد. نیروهاى محسن وزوایى از یك جاهایى مىروند كه اصلاً براى همه ناآشنا بود و خیلى زودتر از زمان پیشبینى شده، به پاى تپههاى على گره زد رسیدند!».
منبع : کتاب آذرخش مهاجر
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مرحوم آیتالله ریشهری: من شهادت میدهم که رهبر انقلاب همیشه آرزوی شهادت داشت، ولی آرزوی قدرت نه
@khaimahShuhada
انسان تا جوینده خدا نباشد او را نمی شناسد
و تا او را نشناسد دوست دار او نمی شود
و تا محبوب او نشود عاشق نمی شود
و تا عاشق نباشد شهید نمی شود
سالروز ولادت شهید ردانی پور
شهیدی که علیرغم دارابودن مسئولیت قرارگاه فتح
وفرماندهی لشکر۱۴امام حسین علیه السلام
مظلومانه در عملیات والفجر ۲ به شهادت رسید و همانطور که آرزویش بود جاوید الاثر شد.
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@khaimahShuhada