5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انیمیشن کوتاه #پدر
✍نویسنده و کارگردان: سید محمدرضا خردمندان
🌺فوق العاده زیبا...
@sardaraneshgh
هرکاروان راهیان نوری که واردمنطقه جنوب(اهواز) میشد🚌هرمحدوده بین یادمانها یک تیم بچه های خادم الشهدا همراه با راوی🎤آن منطقه به کاروان برای روایتگری و هم راه بلد منطقه و هماهنگ کننده به کاروانها ملحق میشد و بچه های تیمی که با حجت الله بودن جزو تیم پادگان تکاوری مستقل صیادشیرازی مستقر در کوه های اهواز (میشداغ )بود که کاروان ها را برای دیدن از مناطق و پادگان دژ برده بودن.
⏰درساعت 45/7صبح مورخه 1390/12/18 حجت الله یکی از کسانی بود که اتوبوس هارو چک می کرد. جلوی درب خروجی پادگان دژ در حال دویدن بودمگ که پاهاش گیر میکنه و در جلوی یکی از اتوبوس ها به زمین میخوره😞
راننده هم که تازه به حرکت افتاده بوده اونو نمیبینه، هرچی سعی میکنه از زیر اتوبوس بیاد بیرون نتونست و لاستیکهای اتوبوس با اون همه وزن از روی بدن ضعیف و ظریفش رد شد😭
با فریادبچه های ستاد شهید صیاد شیرازی راننده فکر میکنه الآن روی کسی هست برای همین اشتباها دنده عقب میگیره و دوباره به روی پیکرش میره😔 و همینطور ایست میکنه
راننده میاد پایین و وقتی با این صحنه مواجه میشه شکه میشه😰 و به سرعت سوار اتوبوس میشه و اتوبوس رو از روی پیکرم برمیداره ولی خیلی خیلی دیر شده بود چون شکمش پاره شده بود و روده هاش بیرون اومده بود😔💔
شهید حجت الله رحیمی
#سالروزشهادت🕊
@sardaraneshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید | از قدرتنمایی سپهبد قاسم سلیمانی در میدان جنگ تا خواهش از فرزندان شهدا
🔹لحظات منتشرنشده از دیدار حاج قاسم با فرزندان شهدا و حضور در سوریه
#روز_پدر
@sardaraneshgh
✨🍃
از اهواز راه افتادیم ؛ دوتا لندرور.
قبل از سه راهی ماشین اول را زدند. 🍃
یک خمپاره هم سقف ماشین ما را سوراخ کردو آمد تو،
ولی به کسی نخورد. همه پریدیم پایین، سنگر بگیریم.
دکتر آخر از همه آمد.
یک گل دستش بود.🌹
مثل نوزاد گرفته بود بغلش.
گفت "کنار جاده دیدمش. خوشگله؟"✨
خاطره ای از شهید دکتر مصطفی چمران🌿
فرمانده ستاد جنگ های نامنظم
#شهیدچمران🌹
@sardaraneshgh
زغال ها گل انداخته بود جوجه ها توی آبلیمو ،پیاز و زعفران حسابی قوام گرفته بود👌تا آمدم سیخ ها را بگذارم روی منقل ، سروکله اش پیدا شد، من زودتر نماز خوانده بودم که نهار رو روبه راه کنم ، پرسید : داری چیکار میکنی
-میبینی که میخواهم برای نهار جوجه بزنیم ! 🐥
-با این دود و دمی ڪه راه می اندازی اگه یه بچه دلش خواست چی اگه یه زن حامله هوس کرد چی ؟ 💔
مجبورمان کرد با دل گرسنه بند و بساط را جمع کنیم و برویم جای خلوط تر یک پارک جنگلی پیدا کردیم🌲🌳تک و توک گوشه کنار فرش انداخته بودند برای استراحت کسب تڪلیف ڪردیم که (آقا محسن اینجا مورد تأییده ؟) با اجازه اش همان جا تراق کردیم دور از چشم بقیه.☝️
از نگاه امیر حسین مهرابی
دوست #شهید_مدافع_حرم محسن حججی❤️
📗برشی از کتاب سربلند
@sardaraneshgh
#طنز_جبهه
یکی از روزها مقداری عرق بیدمشک در #فاو به دستم رسید. مقدار زیادی یخ تدارک دیدم و شربت🍹 گوارایی درست کردم. برخلاف همیشه که در پخش شربت دست و دلبازی می کردم،😊 این بار به خاطر تعداد زیاد نیروهای حاضر در منطقه نمی توانستم به هر نیرو بیش از یک لیوان شربت بدهم.
بوی شربت و صدای تکبیر🗣 من که بلند شد بچه ها جلوی ایستگاه به صف شدند و یکی یکی سهمیه شربتشان را گرفتند و نوش جان کردند.😋
ولی این شربت شیطنت😜 بعضی ها را هم قلقلک داد. یکی از بچه ها، بار اول کلاه_آهنی بر سر گذاشت، آمد و شربتش را خورد.😐 بار دوم به دور صورتش چفیه پیچید و دوباره شربت خورد.😳
بار سوم کلاه_سربازی گذاشت و باز هم شربت خورد.😒 بار چهارم بدون کلاه آمد و باز هم شربت خورد.😬 وقتی می خواست برود خطاب به او گفتم: "این بار برو چادر سرت کن و بیا شربت بخور.😐😑" بچه ها خندیدند😂 ولی او از رو نرفت و با تعجب از من پرسید: "چه طور مرا شناختی😅؟" گفتم:"پسر جان! تو فقط پوشش سرت را عوض می کنی، بقیه لباس هایت که همان است😊😁😂
«اللهم عجل لولیک الفرج»
@sardaraneshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 شب خوش ⭐️
💐🎈 عیـدتون مبـارک 🎈💐
@sardaraneshgh