🔰 #کلام_شهید
🌟شهید اکبر روندی: در همه حال تابع ولایت فقیه باشید چرا که در روز قیامت هرکسی با امامش محشور می شود.
🌷#شهید_اکبرروندی
@khaimahShuhada
باز هم شکر خدا داغ شما شیرین است
داغ سخت است ولی اوج مصیبت این است
فرض کن فرض! فقط فرض کن این مسئله را
پیش نعش پسرت گوش کنی هلهله را......
.
پ ن : وداع مادر شهید عبدالعلی حسنی با استخوانهای فرزند
صلی الله علیک یا زهرا(س)
@khaimahShuhada
دیدار روح الله با حضرت آقا
حضرت آقا (مقام معظم رهبری) به گنبد آمده بودند و آقا روحالله محافظ ایشان بودند. ظهر بود و سفره ناهار پهن شد. آقا روحالله آنقدر محو ابهت حضرت آقا شدند، طوری که ایشان به آقا روحالله اشاره کردند و گفتند: «جوان به این رعنایی چرا غذا نمیخوری؟» بعد گفتند که «بیا و کنار من بنشین». آقا روحالله رفت و کنار حضرت آقا نشست و ایشان از آقا روحالله پرسید «بچه کجایی؟» آقا روحالله گفت: «من آملی هستم و از مازندران». حضرت آقا هم گفتند «دانه بلند مازندران»
@khaimahShuhada
سرهنگ پاسدار جانشین عملیات لشکر 25کربلا #شهید_روح_الله_سلطانی ، شهیدی که با تعبیر رهبری به((دانه بلند مازندران)) لقب گرفت.
شهادت 23خرداد 94بدست پژاک. مادرش گفت: خانوادهای مذهبی هستیم و همسرم نیمی از قرآن کریم را حفظ بود، اهل خمس و نماز شب بود و دوست داشت پسرانمان پاسدار شوند، در کل همگی در هیئات مذهبی و مسجد حضور فعال داشتیم و یادم است از دوران نوجوانی روحالله مدام به هیئت میرفتیم و همین زمینه رشد معنوی او را فراهم کرد. در محل زندگی ما از خانوادههای شهدا حضور داشتند و پسرم دنبال دوستان مثبت بود و در کارهای خیر پدرش، به او کمک میکرد.....
به روایت همسر شهید :
۱۲ سال از زندگی مشترک با آقا روحالله، خرید مایحتاج خانه با من بود. کارش طوری بود که فرصتی برای خرید و بازار نداشت. اما در هفتههای مانده به روز شهادتش، شده بود مسئول خرید مایحتاج خانه.
اخلاق و رفتارش عالی بود، اما عالیتر شد. آنقدر که یکبار به آقا روحالله گفتم خیلی نور بالا میزنی، بوی شهادت میدهی. با ذوق و خنده میگفت: «جدی میگی؟» مدام از من میپرسید «خواب شهادتم را ندیدی؟»
در حالیکه یکبار خواب شهادتش را دیده بودم، اما به روی خودم نیاوردم، دلم نمیآمد برایش تعریف کنم. امکان نداشت خنده بر لب نداشته باشد، حتی وقتی که ناراحت بود میخندید.
@khaimahShuhada
🌹سردار شهید حاج محمدحسن ترابیان -معروف به حسن قمی
ولادت: ۱۳۳۷، قم
شهادت: ۱۳۶۴، عملیات والفجر۸، منطقهی فاو
مزار: گلزار شهدای علیبنجعفر علیهالسلام"
🌹یاد
سال ۶۴ بود که محمدحسن از جبهه
مرخصی اومد قم. و بهم گفت:
بابا! خیلی وقته حرم امام رضا (علیهالسلام) نرفتم
دلم خیلی برای آقا( امام رضا علیه)تنگ شده
گفتم:«حالا که اومدی مرخصی برو!
گفت :نه، حضرت امام که نائب امام زمان است گفته جوانها جبههها را پر کنند.
زیارت امام رضا برام مستحبه اما اطاعت امر نائب امام زمان لازم و واجبه. من باید برگردم جبهه؛
نمی توانم؛ ولو یک نفر،
ولو یک روز و دو روز.
امر امام زمین میمونه
گفتم: «خوب برو جبهه!»
و او رفت. عملیات والفجر هشت
با رمز یافاطمة الزهرا(سلاماللهعلیها) شروع شد و محمدحسن توی عملیات به شهادت رسید. به ما خبر دادند
که پیکر پسرتون اومده معراج شهدای اهواز ولی قابل شناسایی نیست.
خودتون بیایید و شناسایی کنید.
رفتیم معراج شهدا ودو روز تمام گشتیم اما پیکر پیدا نشد.
نشستم و شروع به گریه کردن کردم
که یکی زد روی شونهام و گفت:
«حاج آقای ترابیان عذرخواهی میکنم،
ببخشید؛ پیکر محمد حسن اشتباهی رفته مشهد امام رضا
دور ضریح آقا طواف کرده و داره برمیگرده. گفت :اشتباهی نرفته
او عاشق امام رضا بود
راوی: پدر شهید
🌷نثار روح مطهر سردار شهید "حاج محمدحسن ترابیان صلوات
@khaimahShuhada
مادر عزیزم!
می دانم برای تدارک عروسی خواهرم دست تنها هستی و من این روزها را در کنار تو نیستم.
اما در جبهه ها به من نیاز بیشتری هست.
شما زن قوی و با ایمانی هستی و خداوند یاری ات خواهد داد
و از پس همه کارها بر خواهی آمد.
#پاکت_حاوی_عکس_است_لطفا_تا_نشود
#پاکت_نامه
#نامه_های_رزمنده
#عکس_یادگاری
#نامه_۱۸
@khaimahShuhada
#برگی_از_شهدا
🌹#با_شهدا|شهید محسن حججی
✍️ بوسیدن دست پدر و مادر
▫️برای دیدن پدر و مادر میرفتم؛ بین راه نیت کردم برای خشنودی قلب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دست پدر و مادرم را ببوسم. تپش قلب گرفتم، رسیدم و خم شدم و دست مادرم را بوسیدم. دست پدر را هم بوسیدم... چقدر گستاخانه منتظر پاداش الهی بودم. شب در عالم خواب رویایی دیدم... آنچه در ذهنم ماند پیراهن مشکی نوکریام بود که مادرم در عالم خواب به من گفت: ان شاءالله شهید شدی این پیراهن را برایم میآورند. من هم گفتم ان شاءالله.
📚 دست نوشته شهید محسن حججی در صفحه ۶ الی ۱۹ دی یادگار ۱۳۹۵
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
@khaimahShuhada
قدیم ترها در کوچه پس کوچه های این کشور
اینگونه جشن دامادی می گرفتند👆
اما اکنون؟!
.
خرداد ماه شصت و چهار، وقتی شهید شد، خانواده اش، این تراکت را در شهر نصب کردند.
"رمضان بابایی" از پاسداران #لشکر_کربلا بود و بچه ی #ساری
@khaimahShuhada
فرزند مرحوم استاد فاطمینیا نقل میکنند:
خبر شهادت حاج قاسم را من همان صبحِ شهادت به ایشان دادم؛ خدا را شاهد میگیرم که تقریباً یک ربع ایشان نشسته بودند و سر به پائین بودند، سرشان را که بلند کردند، فقط این یک جمله را گفتند که "جز این برای ایشان کم بود!"
@khaimahShuhada
⚡هرچهکهمیکشیموهرچهبرسرمان
میآید،ازنافرمانیخداست..!
#شهیدحسینخرازی🌹
@khaimahShuhada