eitaa logo
شهید جمهور
175 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
32.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 هم‌خوانی سرود بسیجیان در دیدار با رهبر انقلاب. 🏷 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نقشه آمریکا برای لطمه به ایران با نیروی عظیم و کارآمد جمهوری اسلامی خنثی شد. مظهر و پرچم این نیروی عظیم حاج قاسم سلیمانی بود. 🏷 @khaimahShuhada
🔰 پنج توصیه حاج قاسم خطاب به بسیجیان عزیزانم : 1⃣ اولا بزرگترین امانت سپرده شده به ما است که امام عارفمان فرمود: حفظ آن از اوجب واجبات است در حفظ این امانت از هر کوششی دریغ نفرمائید. 2⃣ ثانیا؛ به حلال خداوند وحرام آن توجه خاص خاص بفرمائید. 3⃣ ثالثا؛ پدر و مادرتان را آنچنان بزرگ بشمارید که شایسته آن باشد که خداوند وائمه معصومین توصیه فرموده‌اند. 4⃣ رابعا؛ دوستی ورفاقت ارزش بزرگی است اما مهم این است که با چه کسی رفاقت و برای چه راهی می‌کنید. 5⃣ خامساً؛ نماز شب نماز شب نماز شب کلید تمام عزت‌هاست. 🖊برادرتان قاسم۹۴/۱۱/۲۵ 📆 @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦ببینید 🌷وقتی به منزل می روند می بینند مادر پای تلویزیون نشسته و همین فیلم در حال پخش شدن است آر پی جی زن سبز پوش، یاحسین گفتنش یه یاحسین دیگس مادر با یک ذوق عجیبی می گوید سعید، سعید خودمونه😭 🌹سعید آرپی جی می زند و یا حسین می گوید و به پشت تیربار می رود تا بعثی ها را نابود کند. 🌹پدر به مادر می گوید؛ دیدی شیر بچه ات را؟ مادر با خوشحالی می گوید بله ✨پدر می گوید: اگر لیاقت داشته باشد، باید مانند برادرانش شهید شود ✨ و بعد می گوید: این پسرمان هم لایق بود و این تکبیر آخرش است و به شهادت رسیده 🌹قطرات اشک مادر جلوی تلویزیون جاری می شود، خانه این خانواده در نزدیکی بيمارستان فرهنگیان و اردوگاه منظریه قرار دارد كه اکنون بخشي از آن تبدیل به حسینیه شده است 🌷شهیدان شاه حسینی 🔰پدر و مادر این شهیدان هر دو آسمانی شده اند، لازم به ذکر است، این خانواده ٣ شهید تقدیم اسلام کرده است که این فیلم مربوط به عملیات کربلای ٥ و شهادت شهید سعید شاه حسینی است یاد همه شیرمردان جیهه هاوپدران ومادران شیرپرورشان جاودان هدیه کنیم صلواتی نثارشان الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @khaimahShuhada
زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند ممکنه فتاحی توی شکنجه ها لو بده. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین!«شهیدخرازی» عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده ، سرش بره زبونش باز نمیشه. برید عملیات کنید… اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @khaimahShuhada
🌹لحظاتی با شهدا🌹 📌 تا آخر بخوانید/ *شهیدی که سرش را زنده بود از تنش جدا کردند* 🔹️ *عباسعلی فتاحی* بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت ◇ تک فرزند خانواده هم بود، زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه ◇ مادر گفت: *عباسم!* تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ ◇ *عباسعلی* گفت: امام گفته. ◇ مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم... 🔹️ *عباس* اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته ◇ اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب ، فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. ◇ گفتند: آقای *عباسعلی فتاحی!* تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه... ◇ بالاخره *عباسعلی* با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. 🔹️یه روز *شهیدخرازی* گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن ، پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود ◇ پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون *عباسعلی* بود ◇ قبل از رفتن *حاج حسین * خواستشون و گفت: " به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره... 🔹️تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته... ◇ اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای *عباسعلی* و اسیر شد... ◇ زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند ممکنه *عباسعلی* توی شکنجه ها لو بده 🔹️پسر عموی اومد و گفت: *حاج حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه* برید عملیات کنید... ◇ عملیات المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت ◇ پسر عموی *عباسعلی* اومد و گفت: این *عباسعلیه*! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه... 🔹️ عراقی میگفتند: روی پل هر چه *عباسعلی* رو کردند چیزی نگفته ◇ اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند. ◇ جنازه اش رو آوردند تحویل مادرش بدهند. ◇ گفتند به مادرش نگید سر نداره، وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! ◇ گفتن مادر بیخیال. نمیشه... ◇ مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. ◇ گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین 🔹️یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین *عباسم* سر نداره؟ ◇گفتند: ! سر *عباس* تو رو بریدند. ◇ مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم... ◇مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن *عباس* رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی و ) و خم شد رگهای *عباس* رو بوسید. و مادر *شهید عباسعلی * بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد... ** یادش گرامی وراهش پررهرو وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @khaimahShuhada
48.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬نماهنگ غرور آفرین "مجاوران کریمه، مدافعان عقیله" ⚘️تقدیم به فاتحان نبل و الزهرا⚘️ 🔸️🔶️انتشار برای اولین بار و بمناسبت هفته بسیج🔸️🔶️ 🔻تهیه شده در مرکز آفرینش های هنری معاونت فرهنگی بسیج استان قم🔺️ @khaimahShuhada
📌 " رفیق، گر تو رسیدی، سَلام ما را هم برسان..." 🔹️ محبت و رفاقت شهدا به روایت حاج حسین یکتا: بهت بگم اونجا(توی جبهه) چه جوری بود؟! ◇ می‌دیدی می‌رفتن توی بیابون باهمدیگه قبر کنده بودن! ◇ می‌دیدی می‌رفتن یه‌جایی سجاده پهن می‌کردن، باهمدیگه نماز می‌خوندن؛ ◇ می‌دیدی دوتایی باهمدیگه زیارت عاشورا می‌خونن؛ ◇ می‌دیدی دوتایی باهمدیگه دارن قول و قرار می‌ذارن. ◇ می‌دیدی که عه! ؛ باهم صیغه عقد اخوت و برادری خوندن... ◇ می‌دیدی که مرگ بازیچه بود براشون و شهادت تو مشتشون بود و... @khaimahShuhada
🔸عاشق دختری شده بود. اما به دامادی قبولش نمی‌کردند؛ چون هم فقیر بود، هم مریض. تصمیم گرفت به امام زمان علیه السلام متوسّل شود. به دلش افتاد چهل شب چهارشنبه برود مسجد کوفه، هفته آخر از راه رسید... 🔘 عاشقی که امام زمان علیه السلام مشکل ازدواجش رو حل کرد 👇 @khaimahShuhada
4_5769404743805832745.mp3
6.97M
🔸عاشقی که امام زمان علیه السلام مشکل ازدواجش را حل کرد! 📚 النجم الثاقب، جلد ۲، حکایت ۹۰. @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم سلیمانی: شما اصلا کسی نیستید. بخواهید هم نمی‌توانید براندازی کنید. این اظهار لطفی نیست! اظهار ناتوانی ست... @khaimahShuhada
در سخت‌ترین مواقع هم افسرده نباشید انقلاب با چهره‌ها و دل‌های افسرده تضمین‌شدنی نیست. انقلاب با دل‌های پرشور و چهره‌های شاداب تضمین می‌شود. هیچ‌کس مرا در این دوره نشیب و فراز انقلاب در سخت‌ترین مواقع، نتوانسته است با قیافهٔ افسرده ببیند. چرا افسرده باشیم؟ ما که به دنبال إحدی الحُسنَیَینیم؛ یا یا پیروزی، دیگر چرا افسردگی؟ افسرده نباشید چهره‌ها شاداب باشد، نشاط داشته باشید. آن‌وقت شعارتان همین است که آمریکا و مزدورانش هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند. ما در زیر بار سختی‌ها و مشکلات و دشواری‌ها قد خم نمی‌کنیم. «ما راست‌قامتان جاودانهٔ تاریخ خواهیم ماند.» تنها موقعی سرپا نیستیم که یا کشته شویم و یا زخم بخوریم و بر خاک بیفتیم و الّا هیچ قدرتی نمی‌تواند پشت ما را خم بکند . شهید آیت الله بهشتی @khaimahShuhada
💟 🔴شهید مدافع‌حرم 💜همسر شهید نقل می‌کند: آقاافشین، کارکردن در منزل را عار نمی‎دانست و حتی اگر خسته بود و یا تازه از محلّ کار برمی‎گشت، در کارهای خانه کمکم می‎کرد. همیشه طوری برنامه‎ریزی داشتم که با آمدنش، کاری در منزل نباشد؛ این‌جور مواقع وقتی می‎دید کاری نیست، جاروبرقی را می‎آورد و منزل را جارو می‎کرد. ❤️برای مثال اگر از مأموریتِ یک‌ماهه برمی‎گشت، اولین استکان چای یا لیوان آب را خودش می‎شست؛ وقتی می‎گفتم شما خسته هستی، می‎گفت من فقط به مأموریت رفتم درحالیکه شما در این مدت کارهای زیادی انجام داده‎ای؛ از طرفی برای بچه‎ها هم پدر بودی و هم مادر! @khaimahShuhada
انتشار به مناسبت هفته بسیج 🇮🇷 @khaimahShuhada
آموزشی ها رو برده بود روی یه ساختمان بلند، گفته بود: بپرید پایین! اول خودش پریده بود. چند نفر پشت سرش با اکراه پریده بودند که پاهاشون ناقص شده بود. بقیه هم نپریده بودند. آمدم دیدم ازش شاکی اند. کشیدمش یه گوشه و گفتم: اینا رو بهت ندادیم که بکشی، دادیم آموزش بدی! خیلی جدی گفت: جبهه آدم جسور می خواد. اگه توی آموزش بمونه؛ توی عملیات کم می آره. شما بسپارشون به من. دفعه بعد که آمدم سر کشی، دیدم با همه شون رفیق شده. اونا هم دارن سبقت می گیرند. برای پریدن.  سالروز شهادت سرداررشید و شجاع 🌹 @khaimahShuhada
با موتورش تصادف کرده بود. رفتیم بیمارستان. دکتر ده روز براش استراحت مطلق نوشته بود. کمر درد شدیدی داشت. حتی در این حالت مقید بود که بعد از اذان مغرب موقع آب خوردن بنشیند. می گفت: «از امام صادق (ع) روایت داریم که اگر شب نشسته آب بخوریم، رزق مان بیشتر می شود»...❣ سالروز شهادت 🌹 @khaimahShuhada
♥️از اول نامزدیمون… با خودم کنار اومده بودم که من… اینو تا ابد کنارم نخواهم داشت… یه روزی از دستش میدم… اونم با شهادت… وقتی که گفت میخواد بره… انگار ته دلم…آخرین بند پاره شد… انگار میدونستم که دیگه برنمیگرده… اونقد ناراحت بودم… نمیتونستم گریه کنم… چون میترسیدم اگه گریه کنم… بعداً پیش ائمه(ع) شرمنده شم… یه سمت ایمانم بود و یه سمت احساسم… احساسم میگفت جلوش وایسا نذار بره… ولی ایمانم اجازه نمیداد… یعنی همش به این فکر میکردم که قیامت… چطور میتونم تو چشای امیرالمؤمنین(ع)نگاه کنم و… انتظار شفاعت داشته باشم… در حالی که هیچ کاری تو این دنیا نکردم… اشکامو که دید…   دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفت… “دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزونیا💔 سالگرد شهادت مدافع حرم 🌹 گرامیباد... @khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاحسینم (دارم شهید میشم)...🥀 آخرین مکالمه بی‌سیم شهدای مدافع حرم با قبل از شهادت....🥀🥀 @khaimahShuhada
❗❣خواستگاری❗❣ قبل خواستگاری خواهرش سفارش کرده بود که در مورد روحیه شهادت طلبانه اش با من صحبت کند. وقتی قرار شد با هم صحبت کنیم، پرسیدم چقدر اهل انجام مستحبات هستید؟ گفت مستحبات را باید آنقدر به جا بیاوریم که به واجبات لطمه نزند. حین صحبت کردن سرش پایین بود و هر از گاهی سرش را بالا می آورد، همین طور که حرف می زد، احساس کردم چقدر چهره اش شبیه رزمنده هاست و حرف هایش شبیه شهدا. یک بار صحبت هایمان کمی طولانی شد. همین که صدای اذان را شنید، حرفش را تمام کرد تا به نماز جماعت برسد. این مقید بودن عبدالرضا خیلی به دلم نشست. سالروز شهید گرامی 🌹 @khaimahShuhada
🌹 یادی از شهیدی که پیکر مطهرش بعد از ۱۶سال سالم به میهن اسلامی بازگشت؛ شهید محمدرضا شفیعی (●ولادت: ۱۳۴۶، قم ☆ ○شهادت: ۱۳۶۵، بغداد ☆ ■مزار: گلزار مطهر شهدای علی‌بن‌جعفر "علیه‌السلام" قم) به من می‌گفت: 《من مطمئنم شهید می‌شوم، ان‌شاءالله ما پیروز می‌شویم و تو آزاد می‌شوی، به خانه‌ی ما برو و بگو که من خودم دیدم محمدرضا شهید شد، دیگر چشم به راهش نباشید...》 به خاطر زخم عمیقی که داشت پزشکان گفته بودند "به هیچ وجه نباید آب بخورد"؛ روز آخر خیلی تشنه بود، محمدرضا فریاد می‌زد «جگرم می‌سوزد»؛ آخرین جمله را گفت و به شهادت رسید: 《فدای لب تشنه‌ات یا اباعبدالله!》 به لطف خدا و عنایت اهل‌بیت(علیهم‌السّلام)، در همان لحظه، صلیب سرخ که برای بازدید از اردوگاه آمده بودند، با این صحنه مواجه شدند؛ از جنازه او عکس گرفتند و شماره زدند و بعد عراقی‌ها او را در منطقه‌ای بین سامرا و کاظمین به نام "الکخ" به خاک سپردند. 🌷نثار روح مطهر آزاده‌ی جانباز شهید "محمدرضا شفیعی" صلوات🌷 @khaimahShuhada
⭕️عکسی کمتر منتشرشده از شهید فخری‌زاده در دوران دفاع‌مقدس 🔹شهید فخری زاده از رزمندگان لشکر ۱۷ علی‌ بن‌ابیطالب(ع) در جبهه‌های دفاع مقدس بود و این تصویر در سال ۱۳۶۱ بعد از عملیاتِ «رمضان» و در ۳۵کیلومتری خرمشهر در منطقه‌ حسینیه در نزدیکی پاسگاه زید عراق مستقر بود، گرفته شده است. @khaimahShuhada
18.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💯 پیشنهاد تماشا 🎦 دانشمند برجسته قمی که کابوس هر روز رژیم صهیونیستی شده بود! @khaimahShuhada