دلتنگڪرببلایحسین💚
ڪبوترےڪهخیالحرمبھسردارد
مگربمیردازاینفڪردستبردارد
حرمندیدهولےدلخوشیماینقدرے
ڪهصاحبحرمازحالماخبردارد
@sardaraneashgh
Hossein Pouyanfar - eshgh yani (320).mp3
1.42M
من غلام نوکراتم...
عشق یعنی به تو رسیدن💔😭
@sardaraneashgh
#تلنگر
گونيهای نان خشک راچيده بوديم كنار انبار !
حاجی وقتی فهميد خيلی عصبانی شد ، پريد بما كه ديگه چی؟!
نون خشک معنی نداره !!
از همان موقع دستور داد تا اين گونيها خالی نشده کسی حق ندارد نان بپزد و بدهد به بچه ها
تا مدتها ، موقع ناهار وشام گونيها را خالی مي كرديم وسط سفره و نانهای سالم تر را جدا مي كرديم و مي خورديم.....
شهیدابراهیم_همت
@sardaraneashgh
🔻 حقیقتی شبیه افسانهها
🌷 رهبر فرزانه انقلاب: اگر ماجرای #شهید_دوران را کسی در کتابها میخواند، احتمال میداد که افسانه باشد، اما ما با چشم او را دیدیم!
۳۰ تیر ۱۳۶۱
🔺سالروز شهادت امیر سرلشکر خلبان #عباس_دوران مسول عملیات پایگاه سوم شکاری شیراز
▫️محل #شهادت: بغداد سالن اجلاس سران غیر متعهدها
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشا به آنان، که شهدا را یاد کنند با ذکر "صلوات"🌹
🌹🌹شب جمعه یاد همه شهدا مخصوص سردار دلها حاج قاسم سلیمانی 🌹🌹
@sardaraneashgh
9.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸لحظهی گلباران پیکر شهید جواد الله کرم در آغوش مادر بزرگوارشون در آخرین لحظات قبل از تدفین
@sardaraneashgh
🌺یا رب چه قشنگ است و چه زیبا حرم قم
🌺چون جنت اعلی،ٰ حرم محترم قم
🌺میلاد با سعادت کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (ع)را تبریک عرض می نماییم
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعری که دختر 🌹شهید در محضر آقا خواندند و جواب 💚حضرت_آقا به یک بیت خاص
🌹شهید_علی_اکبر_عربی🌹
@sardaraneashgh
#کرامات_شهدا
💠شهیدی که اهل بیت مراقبش بودن
●چون نمیشد گفت این فرشته ی
بلند قامت کدام یک از چهارده معصوم بوده ان پس بنارو بر اهل بیت
میزاریم وقتی حسین را وضع حمل می کردم، دائماً قرآن می خواندم.
●وقتی هم بدنیا آمده بود به جای لالایی برایش روضه و قرآن می خواندم. یکبار حسین لج کرده بود و هر کاری می کردم ساکت نمی شد. کولش کردم و رفتم تو کوچه نوازشش می دادم تا ساكت بشود ولی اصلاً ساکت شدنی نبود. یک لحظه به پشت سرم نگاه کردم، دیدم یک آقایی قد بلند با لباسی شبیه به لباس چوپانی، شال سبزی برگردنش و گیوه به پایش پشت سرم ایستاده .
●« آمدم بگم پشت سرم چیکار می کنی، که دیدم یکدفعه غیبش زد و هر چی به دور و برم نگاه کردم ندیدمش.» در همین لحظه حسین آرام شده بود و دیگر گریه نمی کرد.
🌹شهید_حسین_گلریز
@sardaraneashgh