#کلام_امام
#رهبر_انقلاب:
ما نباید فکر کنیم که چون امام زمان خواهد آمد و دنیا را پُر از #عدل و داد خواهد کرد، امروز وظیفهای نداریم؛ نه، بعکس، ما امروز وظیفه داریم در آن جهت حرکت کنیم تا برای ظهور آن بزرگوار آماده شویم. ۱۳۸۱/۷/۳۰
@sardaraneashgh
🌹علامه حسن زاده آملی:انقلاب اسلامی ایران، بین الطلوعین حکومت جهانی امام زمان(عج) است. اگر ظهور دفعی واقع می شد، بشریت ظرفیت تحمل نور وجودی ایشان رانداشت.
@sardaraneashgh
▪️امسال اربعین من فرق دارد:
امسال من هستم و یک کوله دلتنگی؛
امسال باید در جاده تنهایی، عمودهای بی لیاقتی ام را بشمارم؛
امسال باید به جای چای ابوسجاد،
در موکب جامانده ها، شوکران حسرت را سر بکشم؛
حسرت زیارت...
حسرت هم قدم شدن با شما...
حسرت دعا برای ظهورتان در اجابت خانه کربلا...
▪️"در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را! "
@sardaraneashgh
کنار قدم های جابر، سوی نینوا رهسپاریم | حاج میثم مطیعی - @MeysamMotiee_ir.mp3
8.5M
کنار قدم های جابر
سوی نینوا رهسپاریم
(واحد فارسی و عربی)
بانوای: حاج میثم مطیعی
@sardaraneashgh
هر کسی خواهد رَود
در مکتب عشق حسین ...
ثبت نامش را فقط عباس امضا میکند ...
سال ۱۳۶۲
عملیات خیبر
منطقه مجنون
#عکاس: سعید صادقی
🌹
#عاشقان_شهید_و_شهدا
@sardaraneashgh
9.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ دیدنی ۲دقیقه
خاطره ای از زبان سید جواد هاشمی
@sardaraneashgh
بایــد بــروم •••
کربلای ۵ شیمیایی شده بود او را به عقب منتقل ڪـردند باید استراحت می ڪرد ...و تحت نظر پزشڪ می بود
اما پاکت داروهایش را برداشت
و به منطقه برگشت ...!!بچه هـا هرچه اصرار ڪردندحالِ شما خوب نیست برگردید عقب و استراحت کنید قبول نڪرد میگفت:
« الان عملیاته و بچهها به من نیاز دارند
من نسبت به نیروهام مسئولم ،نمیتونم
تنهاشون بزارم و استراحت ڪنم
بایـد ڪنارشون باشم ...»
ماسڪش را بر می داشت بچه ها را هدایت می ڪرددارویـش را می خـورد
و دوباره ماسڪش را می زد ...
محراب در همین عملیات "شهید" شد .
🌹شهید_علیاصغر_حسینی_محراب
#فرمانده_بی_ادعا
@sardaraneashgh
*﷽*
#شهیدانه
روی عملیات والفجر ۴ کار میکردیم. نیمه شب ها خسته و کوفته از کار بر میگشتیم میرفتیم بالای بام ساختمان های مقر تا استراحت کنیم.
یادش بخیر قبل از اذان صبح ، صدای مناجات احمد بلند می شد. نماز صبح را که با هم میخواندیم او به طرف کربلا می نشست و زیارت عاشورا می خواند. چه زیارتی میخواند او!!
همین که اینکه لب باز میکرد گویی همه وجودش می گفت :"السلام علیک یا اباعبدالله".
سوزی و اخلاصی در این صدا بود که ما خستگان هم نمیتوانستیم بی اعتنا باشیم و بخوابیم.
پشت سرش می نشستیم و با اوتکرار میکردیم : سلام بر تو ای حسین شهید.
📚 : ریشه در آسمان
#شهید_حاج_احمد_سلیمانی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
@sardaraneashgh
⭕️ داستانی غم انگیز
#برادران_غریب #دوقلوهای_پرورشگاهی #بچه_های_بی_سرپرست_بهزیستی_که_شهید_شدند 💔😔
( #برادران_دوقلو_ثابت_و_ثاقب_شهابی )
اگر گذرتان به بهشت زهرا تهران افتاد حتما" بر سر مزار این دوقلوها بروید! 🌹
برادران دو قلویی ڪه غریبانه، هیچگاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است!!😔
قصه مظلومانه این دو برادر را با هم بخوانیم....👇👇👇
#ثابت_و_ثاقب_شهابی_نشاط را ڪسی نمیشناخت. عملیات مسلم ابن عقیل در منطقه سومار اولینباری بود ڪه آنها پا به جبهه گذاشته بودند⚡️. تا اینڪه در سال 61 در اوج سالهای جنگ ایران و عراق ناگهان تبدیل به امدادگران خستگی ناپذیر گردان #سلمان شدند. همرزمان این دو شهید میگویند وقتی نامه به خط مقدم میآمد، معمولاً #ثابت و #ثاقب غیبشان میزد!😳 یڪبار یڪی از رزمندگان متوجه شد ڪه وقتی همه گرم نامه خواندن هستند و خبر سلامتی خانواده و عڪسهایشان را با وجد نگاه میڪنند، دوقلوها دست در گردن هم در ڪنج سنگر، های های گریه میڪنند!😭 این رزمنده میگوید بعدها ڪه موضوع را جویا شدیم، فهمیدیم آنها #بیسرپرست هستند. 😔هر بار دلشان میشڪند ڪه ڪسی آنسوی جبهه چشم انتظارشان نیست. 😢
عڪسهای ڪودڪی و زنبیل قرمزی 👛ڪه در آن سر راه گذاشته شدهاند را بغل ڪرده گریه میڪنند.
جنگ شوخی بردار نیست. رحم ندارد... زن و شوهر و بچه نمیشناسد... برادر نمیشناسد... این را نمیفهمد ڪه وقتی از دار دنیا فقط و فقط یڪ برادر داری یعنی چه😔.... جنگ بی رحم است و اینطور میشود ڪه ڪمی بعد #ثاقب، به دلیل مجروحیت های ناشی از جنگ شهید میشود💔 و بردارش ڪه فقط با چند ثانیه اختلاف از او به این دنیا آمده را تنها میگذارد.😔 چیزی نمیگذرد ڪه برادرش هم دوری او را تاب نمی آورد و بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی او هم شهید میشود. 💔
روزی شخصی #ثاقب و #ثابت را پشت به یڪدیگر داخل آن زنبیل ڪوچڪ قرمز رنگ گذاشته بود 👛و زیر شرشر باران💦 ڪنار درب ورودی بهزیستی رهایشان ڪرده بود. 😔حال درد نان بود یا درد جان،ڪسی نمیدانست. از آن پس بود ڪه آن زنبیل ڪوچڪ👛 شد تنها یادگاری از مادر ندیدهشان.😔 #ثاقب و #ثابت سالها از ڪرمانشاه و غرب ڪشور گرفته تا اهواز و خرمشهر، به هر ڪجا ڪه اعزام میشدند، در درون ساڪشان اعلامیههایی را به همراه داشتند ڪه عڪسی از دوران ڪودڪیشان، به همراه دست نوشتهای بود ڪه به در و دیوار شهرها میچسبانیدند:
مادر، پدر! از آن روز ڪه ما را تنها در ڪنار خیابان رها ڪردید و رفتید😔 سالها میگذرد. حال امروز دیگر ما برای خودمان مردی شدهایم ولی همچنان مشتاق و محتاج دیدار شماییم...
اما هیچگاه روزی فرا نرسید ڪه قاب عڪسی باشد و عڪسی از ثاقب و ثابت و خانوادهشان در ڪنار یڪدیگر.😔
اما از #شیرخوارگاه تا #آسمان برای این دو برادر راه طولانی و پر پیچ و خمی نبود... آنچه ڪه امروز از #ثاقب و #ثابت شهابی نشاط باقی است، ۲ قبر مشڪی رنگ 🖤شبیه به هم و در ڪنار هم در قطعه #50 گلزار شهدای بهشت زهرا(س) است. اگر چنانچه گذارمان به گلزار شهدای بهشت زهرا افتاد، جایی ما بین قبور قطعه #50 ، ردیف #67، شماره #19 وردیف #66 شماره #19 ، دو برادر شهیدی آرام ڪنار یڪدیگر خفته اند ڪه شبهای جمعه، هیچگاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است!😭 و سخت چشم به راهند...
شادی روح شهدا، امام شهیدان، صلوات
@sardaraneashgh