eitaa logo
شهید جمهور
172 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می‌خواستم سفره بیندازم که دستم را گرفت گفت «‌وقتی من می‌آیم، تو باید استراحت کنی🙂 من دوست دارم شما را بیشتر در آسایش و راحتی ببینم☺️ » گفتم «‌من که بالاخره نفهمیدم باید چه جور آدمی باشم یک روز می‌گفتی می‌خواهی زنت شریک باشد، حالا می‌گویی از جایم تکان نخورم » شروع کرد به انداختن و مرتب کردن سفره سرش پایین بود🙁 با صدایی که انگار دوست ندارد، کسی غیر از خودش بشنود، گفت «‌تو بعد از من سختی‌های زیادی می‌کشی😞 پس بگذار لااقل این یکی دو‌ روزی که در کنارت هستم، کمی کمکت کنم☺️ » راوے:همسرشهید 🌹 @sardaraneashgh
👞 کفشاشو نمیبرد 😇داخل حرم 🧐دلیلشو پرسیدم گفت... @sardaraneashgh
💝♥️ ناهارو خونه ی پدرش بودیم . همه دور تا دور سفره نشسته بودن و مشغول خوردن غذا ،🙂 رفتم تا از آشپزخانه چیزی برای سفره بیارم ، چند دقیقه طول کشید ، برکشتم دیدم همه نصف غذاشونو خوردن !😕 ولی آقا مهدی دست به غذاش نزده تا من بیام " باهم شروع کنیم 💑💝❤♥️😊 همسر شهید مهدی زین الدین 💓😊 ❤️ سالروز ولادت💐 @sardaraneashgh
نماز بہ سبڪ شہدا.mp3
1.62M
شک نکنید تا نمازتون درست نشه هیچی تو زندگی درست نمیشه....☝️ اگه درست شد همه چی درست میشه🌹 🎙روایتی زیبا از زین الدین... @sardaraneashgh
🔸 🎬 " خانم ! دوتا سفارش دارم " ۱۸ مهرماه سالروز ولادت شهید @sardaraneashgh
🍃سال ۹۳ در پیاده‌روی اربعین شهید را همراهی می‌کردم، ایشان در تمام‌ مسیر اشک می‌ریخت صحنه‌هایی که در مسیر مشاهده می‌کرد برای او مانند روضه‌خوانی بود، در مدت رفت و بازگشت از محمدرضا حال و هوای عارفانه‌ای داشت.😢 🍃عسکری فرد از سال ۹۳ تا روز شهادت از حال و هوای ویژه‌ای برخوردار بود، این حال و هوا را می‌شد در سخنان، مثال و مزاح‌های او فهمید،  آخرین دیداری که با ایشان داشتم بر جمله «کل الخیر فی باب الحسین(ع)» تأکید داشت.✅ 🍃وقتی فرزندان او جمله «کل الخیر فی باب الحسین(ع)» را از او می‌شنیدند، متوجه می‌شدند که به دنبال کسب اجازه از خانواده برای اعزام به جبهه‌های نبرد است.✨ 🍃محمدرضا در مراسم‌های استقبال از شهدای گمنام در شلمچه حاضر می‌شد، در یکی از این مراسم‌ها تابوت شهیدی بر دوش داشت بعد از برداشتن تابوت متوجه می‌شود که یک‌تکه چوب از تابوت شهید بر کتف شهید جامانده است. محمدرضا این چوب را همراه خود به منزل آورده بود و خطاب به دخترش می‌گفت این چوب نشان می‌دهد که رفتنی هستم و باید بپرم، خانواده اش هنوز این تکه چوب را هنوز نگه‌ داشته‌اند، ذکر شب و روز عسکری فرد شهادت بود.🕊 ✍همرزم ، محمد دریس @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ قسمتی از مصاحبه شهید والا مقام فرمانده گروهان ضد زره لشکر17علی ابن ابیطالب(ع). شهید به زبان محلی میفرماید: اون که کافره داره اونطور مقاومت میکنه... ما که هدف داریم و برای"اسلام" داریم مجنگیم،ما باید تا آخرین قطره خونمون بجگنیم. @sardaraneashgh
🔆«دست نیازمندُ،چَشمِ مُنتَظِر🔆 🤴نقل می‌کنند که شاه عباس وقتی میدان نقش جهان را می‌ساخت، دم دمای غروب خودش می‌رفت و مزد کارگران را می‌داد. 👷کارگران هم برای دیدن شاه و هم برای گرفتن پول صف می‌کشیدند و خوشحال و قبراق مدت‌ها در صف می‌ماندند تا از دست شاه پول بگیرند. 🔸در این میان عده‌ای بودند که کار نکرده بودند و روی خاک غلت می‌زدند و لباس‌های خود را خاکی می‌کردند و در صف می‌ایستادند تا بدون زحمت کشیدن حقوق دریافت کنند. 🔹وقتی نوبت به آنان می‌رسید، سَر کارگرانِ عصبانی که کار نکرده‌ها را خوب می‌شناختند، به پادشاه ندا می‌دادند و کارگران خاک‌مالی‌شده را با فحش و بد و بی‌راه بیرون می‌انداختند. اما شاه عباس آن‌ها را صدا می‌زد و به آن‌ها نیز دستمزد می‌داد و می‌گفت: من پادشاهم و در شان من نیست که اینان را نا امید برگردانم! ◽️«یا صاحب الزمان!» ◾️مدت‌هاست در بساط شما خودم را خاک‌ مالی کرده‌ام! 🔸گاهی در نیمه‌ی شعبان، 🔹گاهی جمعه‌ها، 🔸گاهی در زیارت و گاهی در قنوت نماز، دعای‌تان کرده‌ام! ◾️می‌دانم این کارها، کار نیست و خودم می‌دانم کاری نکرده‌ام ولی خوب یاد گرفته‌ام خودم را خاک مالی کنم و در صف، منتظر بمانم تا دستمزد دریافت کنم. 🔅ای پادشاهِ مُلکِ وجود! 🔹این دست‌های نیازمند، 🔸این چشم‌های منتظر، 🔹این نگاه‌های پرتوقع، 🔸گدای یک نگاه شمایند! 🔹یک نگاه! 🔸از همان نگاه‌ها که به کارکرده‌های با اخلاص‌تان می‌کنید! 🔆 "اللهم عجل لولیک الفرج " 🔆 @sardaraneashgh
حساسیت داشت به بوی کباب ﺣﺎﻟﺶ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪ ﻣﯽ ﺷﺪ!😢 ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺑﻮﯼ ﮐﺒﺎب ﺣﺴﺎﺳﯽ؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﯾﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ چاشنی ﻣﯿﻦ ﻓﺴﻔرﯼ ﻋﻤﻞ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻟﻮ ﻧﺮﻩ ﻣﯿﻦ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﺮﻓﺖ ﺯﯾﺮ ﺷﮑمش ﻭ ﺫﺭﻩ ﺫﺭه کباب ﻣﯿﺸﺪ😔😔 ﻭ ﺣﺘﯽ ﺩﺍﺩﯼ ﻧﻤﯽ ﺯﺩ و ﻓﻘﻂ ﺑﻮﯼ گوﺷﺖ ﮐﺒﺎﺏ ﺷﺪﻩ به مشامت میرسید؛ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻮ ﺣﺴﺎﺱ نمیشدی؟؟😭💔 🌹"شهید مهدی زین الدین❣" تولدت مبارک سردار عشق♥️🎁 @sardaraneashgh
به تو از دور سلام به سلیمان جهان از طرف مور سلام✋ به تو از دور سلام به حسین از طرف وصله ناجور سلام😔 @sardaraneashgh
💠اگر خداوند متاع وجود تورا خریدنی بیابد،هر ڪجا ڪه باشی و در هر زمان؛تورا به شهادت برمیگزیند وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
یک عمر مرید راه حیــدر بودی در کشور ما مالک‌ اَشتــر بودی دل‌کندی‌از این‌جهان پرفتنه و جنگ گویا که تو از جَهــان دیگر بودی.. . @sardaraneashgh
چاق بود. یه بار رفیقاش باهاش شوخی کردن گفتن: تو خیلی چاقی، اگه شهید بشی تو رو چه جوری تشییع کنیم؟ محمد لبخندی زد و گفت: "من برای شما سنگینی نخواهم داشت". وقتی 5 ماه بعد از شهادتش، جنازه اش رو از سوریه برگردوندند، خیلی سبک شده بود...خیلی... 💐🌺🌷روزتون معطر به عطرشقایقهای خونین مدافعان حرم یادشون باشیم تایادمون باشند باذکرصلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺درد و دل های شهید مدافع حرم محمد آژند با دوست شهیدش مصطفی صدرزاده بگذردق دلم را برایتان بگویم آنهائی که کنایه می زنید ،اگه روز عاشورا هم بودید،درصف تماشا گران بودید، شهدانگاهی شهدا نگاهی، خیلی دلمون تنگ شده @sardaraneashgh
خیلے شوخ و بود|😁| بعد از سفر که سال 90 رفت دیگه اوݩ هادے قبلے نبود. آروم و سر به زیر شده بود|💚| گفت: میخوام برم علمیه درس بخونم. اونم تو |😳|" میگف من زشتـم... شہید بشـم؛ کسے برام پوستـر نمیزنه🥀 ما شمارو یادمون نمیره رفیق🍃 ♥️🕊♥️🕊♥️🕊♥️ شهیـــــد محمــــدهــــادے‌ذوالفقــاری @sardaraneashgh
○مادر در خواب پسر شهیدش را می‌بیند. پسر به او می‌گوید: توی بهشت جام خیلی خوبه. چی می‌خوای برات بفرستم؟ ○مادر می‌گوید: «چیزی نمی‌خوام؛ فقط جلسه قرآن که می‌رم، همه قرآن می‌خونن و من نمی‌تونم بخونم خجالت می‌کشم. می‌دونن من سواد ندارم، بهم می‌گن همون سوره توحید رو بخون.». ○پسر می‌گوید: «نماز صبحت رو که خوندی قرآن رو بردار و بخون!»بعد از نماز یاد حرف پسرش می‌افتد. ○قرآن را بر می‌دارد و شروع می‌کند به خواندن. خبر می‌پیچد. ○پسر دیگرش این‌را به عنوان کرامت شهید محضر آیت الله نوری همدانی مطرح می‌کند و از ایشان می‌خواهد مادرش را امتحان کنند. ○حضرت آیت‌الله نوری همدانی نزد مادر شهید می‌روند. قرآنی را به او می‌دهند که بخواند. به راحتی همه جای قرآن را می‌خواند؛ اما بعضی جاها را نه. ○میفرمایند:«قرآن خودتان رو بردارید و بخوانید!».مادر شهید شروع می‌کند به خواندن از روی قرآن خودش؛ بدون غلط. ○آیت الله نوری گریه میکنند و چادر مادر شهید را می‌بوسند و می‌فرمایند:«جاهایی که نمی‌توانستند بخوانند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانشان کنیم» 🌹شهید @sardaraneashgh
📝روایت شهید حاج قاسم سلیمانی از شهید عماد مغنیه: 🔹در حالی که خالق و فرمانده بسیاری از پیروزی ها بود، اما هیچ گاه از خودش تعریف نمی کرد. یک بار در جنوب لبنان جلسه ای برگزار کرده بودیم با اینکه نام او را زیاد شنیده بودند اما او را نمی شناختند. یک بار یکی از اعضا اعتراض کرد و گفت: "تو کی هستی که هر روز به این جلسه می آیی و می روی؟ باید ظرف ها را هم بشویی!" او قبول کرد و کار را انجام داد بعدا فهمیدم که او حاج رضوان است... @sardaraneashgh
❤️چهل هفته از شهادت پدر علیرضای کوچک می گذرد... ▪️شهید شهروز مظفری نیا فرمانده تیم حفاظت شهید حاج قاسم سلیمانی ▪️همیشه می خندید، حتی اگر در سخت ترین شرایط بود، جدی و پرکار و خستگی ناپذیر، فدایی حاج قاسم و همیشه می گفت نباشد روزی که ما باشیم و حاج قاسم نباشد، آخر هم به وعده خود عمل کرد نه زودتر و نه دیرتر، بلکه با خود حاج قاسم رفت... روحش شاد و راهش پر رهرو باد. ✍"محمد صالحی" @sardaraneashgh
28.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊گروههای تفحص شهدا به لطف و عنایت اهل بیت علیهم السلام امروز شنبه ۱۹ مهر ۹۹ موفق به کشف پیکر مطهر یک شهید در محور مریوان گردیدند 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥قسمت نهم "رفیق فاب" 🔸ده روز رفیق بازی با شهدا پای صحبت های حاج حسین یکتا... @sardaraneashgh