صبحروزشهادتگفتبایدمأموریت
بروم.🚨
گفتمخودتنرونیروهاتوبفرست.
گفتبایدخودمبروموکارراصحیح
انجامبدهم.🙎♂
موقعرفتنپرسیدمبرمیگردی؟
گفتبرمیگردم.😕
گفتممطمئنباشمبرمیگردی؟
گفتتافردابرمیگردموباعجله
ازخانهرفت.🚶♂
همیشهموقعرفتنبهمأموریت
اززیرآبوقرآنردمیکردمو🙄
آیتالکرسیمیخواندمامااین
دفعهباعجلهرفتوبرای
اینکارهافرصتنشد.😑
بهبرادرشگفتهبوداگرشهیدشد😥
درجوارحرمسیدالکریمدفنشکنیم
کهاینامرهمشکرخدامحققشد.🤲
#فاطمیه #حضرت_زهرا
@sardaraneashgh
📌 میگویند یک دست صدا ندارد
◾️ میگویند یک دست صدا ندارد ولی من از ماجرای شهادت شما آموختم صدای دستی که برای یاری امام زمان بلند شود در گوش زمین و زمان میپیچد حتی اگر شکسته باشد.
@sardaraneashgh
#کلام_امام
#امام_خامنهای :
مرحوم #نواب_صفوى و یارانش شخصیتهاى برجسته و انسانهاى بزرگى بودند و بعد هم با غربت شهید شدند. یعنى شهادت آنها با شهادت فردى که در میدان جنگ، با هیجان و هلهله و تحسین و تشویق بجنگد، چند نفر را بزند و زمین بیندازد و بعد با یک خمپاره شهید شود، فرق مىکند. اینکه در دوران اختناقِ محض، زن و بچهى انسانى را تهدید کنند، همهى زندگىاش در خطر باشد، آرامش نداشته باشد، هر شب یک جا بخوابد و بعد او را بگیرند و ببرند و ماهها شکنجهاش کنند -آن هم بدترین شکنجهها- و در تمام این مدت که زیر شکنجه است، همان هیجان و روحیه را حفظ کند و در زندان هم حتى افراد را پیش ببرد و رهبرى کند و درنهایت خودش و نزدیکترین یارانش را اعدام کنند، با شهادت فردى که در میدان جنگ مىرزمد و بعد شهید مىشود، متفاوت است.» (جلسه پرسش و پاسخ ۱۳۶۰/۲/۱۲)
@sardaraneashgh
📌بعد از نماز ظهر بود حدود ساعت ۲ بعد از ظهر کوچه ها خیلی خلوت بود من و کمیل روبروی کوچه زیر سایه یک درخت مشغول صحبت کردن بودیم ناگهان دیدم که کمیل رنگش پرید و سرش را پایین انداخت😓😓 چند لحظه ای بود که سرش پایین بود سرش را بالا اورد و گفت مهدی همین جا بمان من گفتم چی شده گفت: گفتم همین جا بمان ، جلو نیا☝️
به پشت سرخودم نگاه کردم و دیدم که خانم وآقایی درحال نزدیک شدن بهماهستند مردیورزشکار و درشتاندام بود💪
با خودم گفتم فکر کنم کمیل هوس کتک خوردن کرده همچنانکه کمیل جلو میرفت من خودم را برای کتک خوردن آماده کردم گفتم کمیل تو ورزشکاری من چی بگم من که کتکه رو خوردم😢🤕
به سمت آنها رفت ومن هم پشت سر او حرکت کردم
به آنها رسید سلام کرده همین طوری که سرش پایین بود گفت ببخشید میشه خواهشی از شما بکنم⁉️
اجازه بدهید چند لحظه ای به همسر شما نگاه کنم و از اون لذت ببرم.......
آن مرد به شدت عصبانی شدو گفت: حرف دهنت را به فهم.😡😡😡
کمیل دوباره درخواست خودش را تکرار کرد...
اجازه بدهید چند لحظه به همسر شما نگاه کنم از اون لذت ببرم. مرد به شدت عصبانی شده و سیلی محکمی به صورت کمیل زد😤😤😤 ، کمیل دوباره در خواست خودش را تکرار کرد و این دفعه سیلی محکم تری به صورت کمیل زد👊 همسرش گفت نه به سر پایینت نه به این حرفات خجالت بکش😠 چرا همچین درخواستی میکنی؟
کمیل گفت نمیدونستم اگر ازشما اجازه بگیرم شما ناراحت میشوید و الا مثل دیگران که بدون اجازه از همسر شما لذت می بردند من هم لذّت میبردم...
جوان به شدت عصبانی شد #سیلی محکمی با دست چپ به صورت کمیل زد 😔😞
آن لحظه کمیل دستشو جای سیلی گذاشت و نشست روی زمین شروع به گریه کردن کرد 😭😭
فکر کنم یادش افتاد به "مادر" شایدم باخودش میگفت مادر من مردم جوانم ورزشکارم ولی شما ... 😭😭😭😭💔
من به جوان گفتم حالا سیلی میزنی بزن ولی چرا با دست چپ زدی😭 یادش اوردی که در کوچه ها مادرش را زدند😭 در حالی که مادر ۱۸ ساله بود و او فقط یک نوجوان بود💔💔
این جوان حیرت زده به کمیل نگاه می کرد نمیدانست چه کند همسرش گفت: این که می گویند #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) هست؟ و من گفتم بله...
یادش اوردی حضرت زهرا ( سلام الله علیها )را زدند😔 وقتی این را شنید روی زانوهایش افتاد و از کمیل عذر خواهی کرد کمیل او را در آغوش گرفت وهر دو شروع به گریه کردند😭😭 کمیل به او گفت تورو خدا دیگر کاری نکن آن خاطرات دوباره زنده شود از همسرت بخواه که همیشه با "چادر" باشد وان جوان گفت قول میدهم که هیچ وقت دیگر چنین چیزی تکرار نشود☝️
چند سالی گذشت
کمیل شهید شد💔🕊 والان تشیع جنازه کمیل هست همچنانکه دم در خانه شهید ایستاده بودم دیدم که همان جوان می آید ولی نشناختمش پیش من آمد و گفت : کمیل چه شده است ؟ تصادف کرده ؟
گفتم ، شهید شده است🕊
گفت ، کجا ؟
گفتم ، سوریه
گفت ، مگر میگذارند کسی برود ؟
گفتم ، بله پاسدارها میروند
گفت ، مگر او پاسدار بود ⁉️
گفتم ، بله اوحدود ۴ سال است که پاسدار است
گفت ، سوریه بوده ؟
گفتم بله و ناگهان ناخواسته گفتم: سوریه حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) دختر همان کسی که در کوچهها سیلی خورده 😔💔
گریه اش گرفت وبا کنده های زانو افتاد روی زمین😭
خیره خیره بعکس شهید نگاه می کرد و گفت: کمیل من به قول خودم عمل کردم توروخدا کمکم کن مثل تو شهیدشم😔
📝 اری شهدا همیشه در همه جا تاثیر گذارند....
شهید مدافع حرم کمیل قربانی🌹
#فاطمیه🏴
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حجة الاسلام_عالی
🎥هرچیزی ازخیرات در عالم ، به انسان برسه به واسطه ی حضرت زهراست
#فاطمیه🏴
@sardaraneashgh
#تقصیرخودشبود😔
🔻هنگامی که سپاه پاسداران، پیکر
شهید #حججی را تحویل گرفتند
💔😔و وضع رقت بار و سوزناک آن
را مشاهده کردند🍁🌱، از کسانی که
پیکر را تحویل داده بودند پرسیدند: آیا
شما مسلمانید؟؟ این چه کاری است که. با بدن یک مسلمان کردید؟!😔🍃😭
🔻در پاسخ گفتند: تقصیر خودش بود...
روی سینه اش نوشته بود:
💜"خادم المهدی"💜
روی نگین انگشترش هم حک شده بود:
💛" یا فاطمة الزهرا"💛
💗صَلَّی الله عَلَیکُم یا أهلبیتِ النبوة💗
#پینوشت: خاطره منقول از ریاست
قرارگاه فرهنگی خاتم الاوصياء، سید
احمد عبودتیان🌹♥
@sardaraneashgh
سیّد حسن نصرالله :
كَانَ يَفْرَحٌ لِفَرَحِنٰا وَ یَحْزُنُ لِحُزْنِنا
او از خوشحالی ما خوشحال میشد
و از غم ما غصه میخورد
نخستین انتشار ....
آخرین دیدار " اللقاء الاخير "
تصاویر منتشر نشده
از آخرین دیدار سید حسن نصرالله
حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس
سجاده و مهر نماز حاج قاسم
در گنجینه حزب الله نگهداری میشود
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اشکهای بیامان حاجقاسم در روضه فاطمیه؛ بیتالزهراء کرمان
حٰاجقٰاسِمسُلِیمٰانی°♡
@sardaraneashgh
این پلاک را اولینبار که با هم به سوریه رفتیم به من دادید و گفتید بابا اینو به همراه داشته باش تا اگر اتفاقی برایمان افتاد، بدانند تو دختر من هستی... سکوت کردم و گفتم یعنی با هم شهید میشویم؟ گفتید: بله؛ با اینهمه اصرار برای کنار من ماندن در همه جا، آخر با من شهید میشوی... بعد مکثی کردید و گفتید: البته من خوشحال میشوم تو با من شهید شوی.
هر سفر که با هم میرفتیم این پلاک را به همراه داشتم و منتظر لحظه شهادت با شما بودم... چه انتظار بیثمری شد... آخر به شما نرسیدم... و شما پر کشیدید... شاید بالهای من برای پرواز و اوج با شما خیلی کوچک بود و باید میماندم تا بالهایم را قویتر کنم تا اوج بگیرم...
امسال تلخترین سال زندگیم شد و هر سال تلختر و تلختر خواهد شد... نمیدانم تا چند ساعت تا چند روز تا چند هفته تا چند ماه تا چند سال باید انتظار دیدن روی ماهتان را بکشم اما باور دارم در حال آماده شدن برای بازگشتید و با مهدی فاطمه خواهید آمد... آن روز دور نیست...
از خداوند منان خواستارم که امسال را سال پایان سختی مردم سرزمینم قرار دهد.
@sardaraneashgh
🏴بعد از تو #مادر خانه جور دیگری شد
رنگ تمام یاس ها، نیلوفری شد
🏴از شرم پهلویت که زخم میخ برداشت
دیوار خانه تا ابد خاکستری شد
▪️شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
@sardaraneashgh
🌿از بس حضرت زهرایے بود
در عملیات خیبـر
اسم گردانش را عوض کرد
گذاشت ✨" یازهرا (س) ”✨
در والفجر۸ شهیـد که شد
ایّام فاطمیـه بود ...
ترکش خورده بود بہ پهلویش ...
#شهید_سیدکمال_فاضلی🌷
#شهادت_بهمن۶۴
#فاطمیه
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ناحله الجسم یعنی
نحیف و دلشکسته می ری
جوونی اما مادر پیری
بهونه ی سفر می گیری
🌹باکیه العین یعنی
بارون غصه ها می باره
چشای مادر ما تاره
دیگه علی شده بیچاره
🌹منهده الرکن یعنی
توون برات نمونده بانو
کی قلبتو سوزونده بانو
کی بالتو شکونده بانو
🌹معصبه الراس یعنی
بستی سری روکه پردرده
رنگ رخ تو مادر زرده
توکوچه کی جسارت کرده
@sardaraneashgh
🍃 او تک پسر خانواده بود، اما این امر باعث نشد هدفش را گم کند.
حامد از ۱۹ سالگی به عنوان سرباز مشغول به خدمت شد و سپس به عضویت درنیروی قدس سپاه پاسداران درآمد .🌺
برای دفاع از حرم آل الله به صورت مستشاری بارها به سوریه اعزام شده بود، در پی یک عملیات تخریب به شهادت رسید و سرانجام مزد زحماتش را در سالروز شهادت امام رضا (ع) گرفت.🌹
از زبان پدر شهید ⇦او به ماموریتهای زیادی میرفت. به دیر آمدنش به خانه عادت کرده بودیم، اما از زمانی که داوطلبانه به سوریه رفت، دلتنگیمان رنگ دیگری به خود گرفت. مادرش هم بی قراری میکرد. حامد در آخرین خداحافظی تغییر کرده بود، برای اولین بار حلالیت طلبید. 🕊🖤
وقتی پیکرش را از سوریه آوردند و در معراجالشهدا بعد از ۴۰ روز دیدمش، به او گفتم ما را هم شفاعت کن.» 😭🌸
#شهیدحامدسلطانی 🥀
#شادیروحشصلوات 💙
@sardaraneashgh