🏴ثواب قرائت #زیارت_عاشورا در روز بیست و هشتم ماه #صفر را به طور ویژه تقدیم میکنیم به #شهید_مجید_زین_الدین
🌷 #دفاع_مقدس
🌷خواهر شهید: از وقتش درست استفاده میکرد. هیچوقت بیکار نمینشست. حدود چهار ماه رفت دوره آموزش امدادگری از طرف هلال احمر. توی بیمارستان گلپایگانی کار عملی دوره را گذراند. جهاد سازندگی هم شرکت کرد. میرفت توی روستاها برای بازسازی و کمک به محرومین. توی همین عمر کم، هم رانندگی یاد گرفت، هم ماشیننویسی و تایپ، هم عکّاسی. شنا بلد بود. درسش را هم حسابی میخواند. با وجود خستگی روزانه، ضبط صوت میگذاشت کنارش، با گوشی نوار گوش میداد. نوار مکالمهی انگلیسی.
🌹به یادش صلوات🌹
🌷 @shahidkasraei
هدایت شده از قرارگاه سایبری عمار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢دلم میگیره
حتی آقام شعر قدم قدم نداره
قدم قدم، با یه عَلم
یه شب میریم تو صحن زیبای حسن
🆔 @amarha
هدایت شده از حسینیه امام خمینی
7.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 دلداده سردار سلیمانی...
🔻گزیدهای از شعرخوانی حاج مهدی سلحشور در مراسم عزاداری سالروز رحلت پیامبر اعظم(ص) و شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) در حسینیه امام خمینی(ره). ۱۴۰۰/۷/۱۳
🚩 صفحه ویژه مراسمهای حسینیه امام خمینی
💻 @hoseinie_emamkhomeini
🏴ثواب قرائت #زیارت_عاشورا در روز بیست و نهم ماه #صفر را به طور ویژه تقدیم میکنیم به #شهید_احمدرضا_احدی
🌷 #دفاع_مقدس
🌷تنها وصیتنامه به جا مانده از شهیدی که نفر اول کنکور پزشکی بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم. فقط نگذارید حرف امام به زمین بماند همین. حدود یک ماه روزه قرض دارم تا برایم بگیرید و برایم از همگی حلالی بخواهید. والسلام. کوچکترین سرباز امام زمان (عج). احمدرضا احدی»
🌹به یادش صلوات🌹
🌷 @shahidkasraei
🏴ثواب قرائت #زیارت_عاشورا در روز سیام ماه #صفر را به طور ویژه تقدیم میکنیم به #شهید_علیرضا_کسرایی
🌷 #دفاع_مقدس
🌷مادر شهید: علیرضا 2 سالش بود که فلج شد. تو بیمارستان بستریش کردیم. حالش خیلی بد بود. دکتر به بابام گفت: «حاج آقا اینو بردارین ببرین خونه. تا برسین خونه تموم میکنه.» من اون موقع شروع کردم به گریه و زاری و خدا رو صدا کردن. دقیقاً تا یک هفته آب که میریختیم تو دهنش از یه سمت دیگه میاومد بیرون. یه شب توی حیاط نماز حاجت خوندم و متوسل شدم به امام رضا(ع). گفتم: «یا امام رضا(ع) شما اگه ضامن آهو شدی چرا ضامن بچه من نمیشی؟ تو رو قسم میدم به پهلوی شکسته مادرت فاطمه زهرا(س) این بچه منو شفا بده.» همین که سرم رو گذاشتم کنار ناودون، سُر خوردم و بی حال نشستم رو زمین. نمیدونم خواب بودم یا بیدار که احساس کردم یه عبایی خورد به صورتم. تو دلم گفتم: «یا امام رضا(ع) یا بچه منو شفا بده یا منو هم ببر.» بدون این که چشم باز کنم و ببینم، یکی بهم گفت: «بلند شو. تو مگه شفای بچهات رو نمی خوای؟ ما شفای بچهات رو دادیم. الآن علیرضا بلند شده نشسته و ازت آب میخواد.»
🌹به یادش صلوات🌹
🌷 @shahidkasraei
هدایت شده از مطیع
😌 صلوات خاصه حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام
#صلوات_خاصه
#امام_رضا علیه السلام
#استوری
🌿 @motigraphic | motigraphic.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 گسترش تفکر ولایت در دوران زندگی امام رضا علیهالسلام
▪️رهبر انقلاب: بعد از نوزده یا بیست سال [از] پایان دوران امامت و شهادت علىّبنموسیالرّضا ، وقتی شما نگاه میکنید، میبینید که همان تفکّر ولایت اهلبیت و پیوستگی به خاندان پیغمبر آنچنان گسترشی در دنیای اسلام پیدا کرده که دستگاه ظالم و دیکتاتور بنیعبّاس از مواجههی با آن عاجز است؛ این را علىّبنموسیالرّضا انجام داده. ۱۳۹۲/۶/۲۶
💻 @Khamenei_ir | #سخن_نگاشت
هدایت شده از قرارگاه سایبری عمار
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢روایتی شنیدنی از شفای یک جوان به دست امام رضا(ع)
🆔 @amarha
🤲اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
✋ما ملّت امام حسینیم، ما ملّت شهادتیم
🌷تمثال مبارک شهدایی که در ماه #محرم و #صفر سال ۱۴۰۰ به نیابت از آنها و به یاد آنها #زیارت_عاشورا قرائت شد.
🌹إنشاءالله در صحرای محشر و روز قیامت دستگیر ما باشند و #شفاعت ما را بکنند.
💐به یاد همه شهدای راه حق که در راه زمینهسازی ظهور #امام_زمان(عج) خود را فدا نمودند، صلواتی هدیه بفرمائید.
🌷 @shahidkasraei
هدایت شده از نشر شهید هادی
🔻 #درس_اخلاق
🔅ابراهیم جلو رفت و گفت:"کجایی پهلوون، مغازت چرا بسته است؟!
عمو عزّت آهی از سَرِ درد کشید و گفت: ای روزگار، مغازه رو از چنگ ما درآوردن. آدم دیگه به کی اعتماد کنه، پسر خود آدم که بیاد مغازهی پدر رو بگیره و بفروشه، آدم باید چیکار کنه؟!
بعد ادامه داد: من یه مدّت بیکار بودم تا اینکه یکی از بازاریها این ترازو رو برام خرید تا کاسبی کنم. الان هم دیگه خونه خودم نمیرم تا چشمم به پسرم نیفته. منزل دخترم همین اطرافه، میرم منزل دخترم.
ابراهیم خیلی ناراحت شد. گفت: "عمو بیا برسونیمت منزل."
با موتور عمو عزّت را به خانه دخترش رساندیم. وضع مالیشان بدتر از خودش بود.
ابراهیم درآمدِ کارِ خودش را به این پیرمرد بخشید. اصلا برایش مهم نبود که برای این پول یک ماه در بازار کار کرده و سختی کشیده.
📚 کتابِ سلام بر ابراهیم۲
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63