eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
107 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🍃🖤 بانو…… چادر که به سر می کنی....🌹 ترنم عطریاس😍 فضای غبار آلود شهر را پر می کند به راستی که چادرت امانت بانوی بی حرم است💚 ریحانه ای زن به تو از فاطمه(س)⚜ اینگونه خطاب است⁉️🔊 ارزنده ترین زینت زن🚺 👈حفظ حجاب👉 است❤️💯 💐💐💐 سرم بره چادرــــــــــم نمیره ‍ چادری ها شاید گرمشون باشه.😞😞... ولی با هر کسی گرم نمیگیرن...🙂🙂..✔️ ߔ شآید چادر تو دست و پاشون باشه🙁.... ولی شخصیتشون زیر دست و پا نیس.🤗🤗...✔️ߔ شاید جدی و خشک به نظر برسند..😏😏.. ولی سرد و بی اعتنا نیستند...😌😌..✔️ߔ شآید اهل رفاقت حرام نباشن😡😡..... ولی تو دوستی های سالم اخرشن..☺️☺️.✔️ شاید اهل خودنمایی نباشن..😮😮💅... ولی به چشم خدا میان.....ߔ☺️☺️ شاید آرایش نداشته باشن. 🦋🦋🦋
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ امروز در این خـــــیابان ها دختر با حـــــيا بودن سخت است ... سخت نه خیلے سخت ... 😓 گویے اڪثر مردم مے خواهند با نگاه هایشان چادر از سرت بڪشند ... و تو محڪم تر چـــــادرت را میگیرے💕 از ڪنار یڪ عده ڪه رد میشوے حرف هایے مے شنوے ســـــرشار از قضاوت ... قضاوت هاے نادرست ❌ غمگین نشو اے بـــــانو😍 سربازے " مـــــهدے فـــــاطمه(س) " بودن این سختے ها را هم دارد😍❤️ جـــــنگ ما تمام شدنے نیست ✋🏼 جـــــنگ روانے میان حـــــق و باطل 💪🏼 🦋🦋🦋🦋
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ •{♥️}• قـرار گـذاشتیم ڪـہ نام یـڪے بـشود: و نـام دیــگرے و همسفر بـشویم بہ ..:)♥ •{😍}• 🦋🦋🦋
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ اگر به اینـ باور بِرِسـے ڪ🍃 این 🌸 همان چادریست ڪ→ پشت دَر سوخت🔥 ولـے از سَرِ نَیُفتاد...َ😌 هرگز سرتْ نمـے شود 🌸 | 🦋🦋🦋
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 💠 خواب سید محمد فرزند شهید مدافع حرم قصد داشتم برای به کربلا برم. پیاده روی نجف تا ، به نیابت از شهیدم و همه شهدا... همه بهم میگفتن سید محمدو تنها نذار و نرو؛ اون بچه تو این موقعیت به حضورت نیاز داره ولی با اطمینان میگفتم: سید محمد مشکلی نداره، اونو می سپرم به باباش. حتما باباش مراقبش هست که این سفرو برام جور کرده. دلم پر میزد برای رفتن سید محمدو گذاشتم پیش مامانم و رفتم. مامانم باجون ودل مراقبش بود یه شب که همه خواب بودن، مامانم با صدای بلند خنده های سید محمد از خواب بیدار میشه. میبینه که اون بلند بلند و از ته دل میخنده. بعد چند لحظه بیدار میشه و میگه: «مادر جون، باباجونم اومد پیشم. بالا بود، پیش سقف. کلی باهام بازی کرد. برام غذا آورد. بهم گفت:سیدمحمد از چیزی نترس من همیشه پیشتم 🌷 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋🦋🦋
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 💠 خواب سید محمد فرزند شهید مدافع حرم قصد داشتم برای به کربلا برم. پیاده روی نجف تا ، به نیابت از شهیدم و همه شهدا... همه بهم میگفتن سید محمدو تنها نذار و نرو؛ اون بچه تو این موقعیت به حضورت نیاز داره ولی با اطمینان میگفتم: سید محمد مشکلی نداره، اونو می سپرم به باباش. حتما باباش مراقبش هست که این سفرو برام جور کرده. دلم پر میزد برای رفتن سید محمدو گذاشتم پیش مامانم و رفتم. مامانم باجون ودل مراقبش بود یه شب که همه خواب بودن، مامانم با صدای بلند خنده های سید محمد از خواب بیدار میشه. میبینه که اون بلند بلند و از ته دل میخنده. بعد چند لحظه بیدار میشه و میگه: «مادر جون، باباجونم اومد پیشم. بالا بود، پیش سقف. کلی باهام بازی کرد. برام غذا آورد. بهم گفت:سیدمحمد از چیزی نترس من همیشه پیشتم 🌷 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋🦋🦋
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
ی روز دامادمون گفت زنت با تو خیلی خوبه رابطه خیلی خوبی با هم دارید اما زندگی من داغونه اخه اخه چرا؟ هیچی بهش نگفتم هر جوابی که میدادم یه اعترافی بود برای اینکه مادر و خواهر من اشتباه میکنن اما مادرم نمیتونست تو زندگی من دخالت نکنه زنم اصلا بهش رو نمیداد و خیلی رک میگگفت دخالت نکنید مادرمم دخالتش رو توی زندگی خواهرم بیشتر کرد انقدر که تقریباً زندگی خواهرم از هم پاشید با وساطت فامیل و اطرافیان خواهرم برگشت سر زندگیش مادرم هنوز که هنوزه دست از کارش نکشیده و همچنان میخواد تو زندگی ماها دخالت کنه اما سمت زندگی من جرات نمیکنه بیاد میخوام به مخاطبا بگم شاید فکر کنید من به زنم رو دادم و پرروش کردم ولی من عاقبت زندگی خواهرم و بابام رو دیدم برای همین نمیخوام به درد اونا دچار بشم مادرم هنوز که هنوزه نتونسته توی زندگیم دخالت کنه و همین باعث شده انقدر زندگیم قشنگ باشه بر عکس زندگی خواهرم پایان کپی حرام
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🌹 سلام_مولا_جانم 🌹 🦋اَلسَّلامُ عَلَيْكمَ يا بَقِيَّةَ اللهِ اَلاعظم🦋 💚بـه‌نفسهــای‌تـوبنـداسـت مـراهــرنفسی💚 💚سایه‌ات‌کم‌نشودازسَرمان حـضـرت‌یـار...💚 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 💚آنجا که نام مهدی نیست 💚 💚قرار نه باید فرار کرد💚 َ 💚۱۴ صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف💚 🦋🦋🦋
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ♥️🌿 🌸دلم💗 برای پر میزند 🌱آی رفقا 🤲کنید 🌸ساقی سبو بر لب هر مست 🌱نداد 🌸نوبت ما که رسید را بست 🌱ندادحال خوش بود کنار آه 🌸دریغ بعد یاران حال خوشی 🌱دست نداد 🌷← زیـبایـے بـراے بـاش. 🌼← کـسے کہ را مےبیـند، آرزو کنـد مثـل تـو بـاشـد. 🌷← از ، بـگذار از ، آن را کـننـد. 🌸← از ، بـگـذار بـا آن را . 🌷← از ، بـگـذار آن را . 🌸← از ، بـگـذار آن را از . 🌼← از نـگـو، بـگـذار بـا ،ازحـقیـقـت آن لـذت ببـرنـد. ⚠️ ... 🦋🦋🦋
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🦋✨ یکی از مسؤولان آمده بود دانشگاه سخنرانی کند. برنامه که تمام شد ، دوره اش کردیم و آوردیمش توی دفتر بسیج. می خواستیم بودجه و امکانات بگیریم برای کارهای فرهنگی. مدام طفره می رفت. می گفت بودجه نداریم. یکی از بچه ها گفت : « شما که رئیسید ، یه کار واسه ما بکنید دیگه. » بنده ی خدا از دهانش درآمد و گفت : « ... من اونجا رئیس نیستم ، جارو می زنم ! » حالا مگر مصطفی ول می کرد. رفت از گوشه ی اتاق جارو را برداشت ، بلند با خنده گفت : « ... حاجی ، پول که بمون نمیدی ، بیا اینجا رو یه جارو بکش ببینیم بلدی ؟ » شانس آوردیم صدای بچه ها بلند بود و آقای رئیس نفهمید. دو سه نفری با چشم و ابرو به مصطفی رساندیم که : « ... تو رو خدا بی خیال شو ! » جلویش را نگرفته بودیم ، جارو را داده بود دستش. با کسی تعارف نداشت. ✨🦋 💮 يادگاران ، جلد ٢٢ كتاب شهيد مصطفی احمدی روشن ، صفحه ی ٢٩ 💮 🌠 رفتند تا بمانند ، نماندند تا بمیرند ! 🌹🕊🍀🇮🇷 💐 روحشون شاد و یاد و نامشون همیشه گرامی و راهشون پر رهرو باد 💐 🌷🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ احْشُرْنٰا مَعَهُمْ وَ الْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین 🤲🌷 🌷🤲 الّلهُمَّ اَحفِظ قائِدَنا وَ حَبیبَ قلوبَنا وَ نورَ اَعینَنا نائِبَ المَهدی اِمامَنَا الخامِنه ای حَتّی یَصِلَ فَرَجَ مَولانَا الْمَهْدی (عَجّ) 🤲🌷 🌷🤲 اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ 🤲🌷 🌷🤲 اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً 🤲🌷 🌷🤲 اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدی (عَجّ) 🤲🌷 🦋🦋🦋
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ " " 🌹شهیدعبدالحمید فلاح‌پور : 👈🏻خدای من‌همه وقت به یادت‌هستم‌به یادم باش که بی تو هیچ و پوچ خواهم بود . 🌹شهید مصطفی چمران : 👈🏻خدایا تو را شکر میکنم که با فقر آشنایم کردی تا رنج گرسنگان را بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درک کنم . 🌹شهید عنایت حمزه‌لو : 👈🏻خدایا اگر قرار است زندگی و حیاتم چراگاه شیطان شود مرگ باعزت نسیبم گردان . 🌹شهید مهدی‌زین الدین : 👈🏻خدایا به آبروی فاطمه‌ی‌زهرا به آبروی آن صدمات و لطماتی که در این دنیا متحمل شدند از گناهان ما درگذر. 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 🦋🦋🦋
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
من داستانی که می خوام بگم مربوط به خودم نیست در مورد یکی از دوستانمه که با هم رابطه نزدیکی داشتیم و تقریباً از جیک و پوک زندگی همدیگه خبر داشتیم از زمانی که نوجوان بودم توی مدرسه با هم آشنا شدیم و کم‌کم انقدر رابطه مون صمیمی شد که هر لحظه یا موقع هر تصمیمی برای زندگیمون با همدیگه مشورت می کردیم اما آنقدر رابطه مون عمیق بود که دیگه خانواده هامونم در جریان قرار گرفته بودن و باعث رفت آمد خانواده هامونم شده بودیم خیلی دوست خوبی بود برام و دختر خیلی سالمی بود اما تنها مشکلی که توی زندگیش داشت این بود که پدرش به شدت ازش متنفر بود فکر میکردم باباش مثل خیلیا عقده های دوران کودکی و داره و کلا اخلاقشه که اینجوری باشه بالاخره در ایام قدیم کمبود ها بیشتر از الان بود و فکر میکردم اخلاقشه که همه باهاش کنار اومدن ادامه دارد کپی حرام
۱۷ خرداد ۱۴۰۲