بسم الله الرحمن الرحیم
📗 #روزی_یک_صفحه_قرآن #صفحه_314
🔺با ربات دیسلایکر از نظم گروهتان آسوده خاطر باشید ( لمس کنید)
🦋🦋🦋
@shahidma
•••
♥️⃟🕊دل ڪه هوایے شود...
پرواز است ڪه آسمانیت مے ڪند.
و اگر بال خونیـن داشته باشے دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مے گیرد...✨
📎بیایید دلها را راهے ڪربلاے جبهه ها ڪنیم...
🏳 زیارتنامه "شهــــــداء"
⚘🌿بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌿⚘
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...🌿⚘
✋🏻#سلام_بر_شهـــــداء✨
هدیه به ارواح طیبه شهــدا، سلامتی وتعجیل در ظهـور مولا صاحب الزمان #صلـــوات🍃♥️
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
حاج قاسم سلیمانی:
عزتدستخداستوبدانید
اگرگمنامترینهمباشیدولۍنیتشما
یاریمردمباشد،
میبینیدخداوندچقدرباعزتوعظمت
شمارادرآغوشمیگیرد🍃
#دلتنگتیمحاجے🖤
🥀بامداد جمعه، ساعت '۱:۲۰
به وقت #سردارشهیدحاجقاسمسلیمانے
اللهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
یا صاحب الزمان
همه ی شهر...
به #چاه افتادند ؛
مددی یوسف زهرای همه ...
السلام علیک یا بقیه الله
#این_صاحبنا؟!
شنبه های پس از
انتظار را دوست ندارم..
اللهم عجل لولیک الفرج
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#روزشمار_شهدایی_مدافعان_حرم
سالروزولایت
وصیت نامه شهید روح الله عمادی
شهید سیدروحاله عمادی، از شهدای مدافع حرم نخستین روز از شهریور ماه سال 1359 در روستای پاشاکلای زیراب در یک خانواده مذهبی و متدین چشم به جهان گشود.
دوران ابتدایی و راهنمایی را در روستا گذراند
به دلیل علاقه شدید به انقلاب و نظام و دلدادگی به رهبر معظم انقلاب و اسلام راستین محمدی به دانشگاه امام حسین(ع) رفت و به خدمت مقدس پاسداری نائل گشت.
لبخند زیبای او همیشه و در همه حال نشان از صفا و صمیمیت درونی وی داشت و سعی در اصلاح امور بین دوستان و خویشاوندان خصلت ذاتی او بوده است.
زندگی مشترک شهید با همسری مهربان و فداکار همراه با زیارت خانه خدا آغاز شد.
او که همه جا با نیروی قوی چه در راه عمل و توکل به خدا کارش را ادامه می داد توانست با اخذ مدرک فوق لیسانس و یادگیری علوم و فنون پروازی به درجه استاد خلبانی برسد.
ایشان در حراست و پاسداری از مرزهای شرقی و غربی کشور و مبارزه با پژاک تلاش های وافری داشت.
🦋🦋🦋🦋
#کمک_کردن ۴
به شوهرم گفتم الان بریم خونه و فردا صبح اول وقت بریم بیمارستان ببینیم حال این خانم چه جوریه.
اونم موافقت کرد توی ماشین بهم گفت میخوای بری ببینی چی شده که به این روز افتاده.
سر تایید تکون دادم و گفتم آره خیلی برام جالبه دوست دارم برم سر در بیارم از طرفی هم میخوام ببینمش
شوهرم خندید و گفت فردا صبح با هم میریم
وقتی رسیدیم خونه همگی از خستگی بیهوش شدیم و فردا صبحش اول وقت رفتیم بیمارستان بهمون با کلی التماس اجازه ملاقات دادن وقتی که رفتیم سراغش پیرزن خیلی رنجور و چروکی بود از دخترم حسابی ازش تشکر کرد و دعاش کرد که نجاتش داده بهش گفتم خانوم میتونی برام بگی اون روز چی شد اصلاً شما اونجا چیکار داشتی چرا اون اتفاق برات افتاده
لبش رو ترک کرد و آروم گفت برات میگم سالها پیش که من جوان بودم دختر زیبایی بودم و بابام آدم اسم و رسم داری بود پسر دوستش اومد خواستگاریم به قول قدیمیا پولشون از پارو بالا میرفت خیلی پولدار بودن منم بهش جواب مثبت دادم و با مجتبی رفتیم سر زندگیمون شوهرم خیلی پولدار بود خیلی هم دوسم داشت
ادامه دارد
کپی حرام
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#مشتیاا؟؟
بہ ما خوردهـ نگیرید|
ڪہ چرا اینقدر از
#حجاب میگوییمـ...]•°
ما بہ ازاے هر زینبـ
در جبهہ ها🧨
عباس ها دادهـ ایمـ••🕊
.
.
#ازعشق_ٺا_شهادٺ
#شهید_مجید_قربانخانی
Ghasedake par par shodeh 🖤
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
📎 سیره شهید
همیشه نمازهای شبش را با گریه میخواند، در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را میخواند، هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود، همیشه با وضو بود، به من هم میگفت داری دستت را میشوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش، آب وضویش را خشک نمیکرد، در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود، حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو میزدند نه نمیگفت.
گاهی اوقات نمیگذاشت من متوجه کمکهایش شوم ولی به فکر همه بود، احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش میگذاشت، پدر و مادر خودش با پدر و مادر من از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند، شدت احترام گذاشتن به من و دخترمان به حدی بود که در جمعهای خانوادگی میگفتند مسلم خیلی به زن و بچهاش میرسد، اگر مبینا گریه میکرد تا نیمه شب بغلش میکرد و راه میرفت تا خوابش ببرد، هیچ موقع نمیگفت من خسته هستم، خیلی صبور بود.
🌷شهید مسلم نصر🌷
راوی: همسر شهید
سالروزولادت شهید مسلم نصر
╔═.🍃.════
اللهـمّ صـلّ علـی محمّـد
و آل محمّـد
وعجّـل فـرجهــم
╚════.🍃.═
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
شهید حسين عرب خزائي
فرزند محمدعلي
متولد 1366/08/10
محل تولد : روستای آچونی از توابع اسلام آباد شهرستان قاین
تاریخ شهادت : 1386/06/03
محل شهادت : تايباد
تحصیلات : ابتدایی
درجه : سرباز
استان سکونت : خراسان جنوبی
شهر سکونت : قاین
روستا سکونت : آچونی
نوع استخدام : وظیفه
تاریخ حادثه : 1386/06/03
استان حادثه : خراسان رضوی
علت شهادت : اصابت گلوله به سر حین درگیری با اشرار
عامل شهادت : اشرار مسلح
شرح علت شهادت : شهید حسين عرب خزائي در تاریخ1386/06/03 در حین اجرای کمین در منطقه مرزی تایباد بر اثر اصابت گلوله به سرش شربت شیرین شهادت نوشیده و ما را با خاطرات شیرینش تنها بگذارد.
🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
#روزتون_متبرک_ب_نگاه_شهدا
🦋🦋🦋
هدایت شده از شهید گمنام🇵🇸
🚨ثبت نام جدید لاستیک دولتی شروع شد
کویر
بارز
یزد تایر و...
✅ ثبت نام در لینک زیر👇
https://eitaa.com/joinchat/2816606543Cfbce05a35b
#کمک_کردن ۵
حاصل ازدواج من و مجتبی شد ۴ تا پسر که یکی از یکی رشیدتر و درشتتر خیلی به پسرا مینازیدم و به خودم مغرور شده بودم زندگیم یه زندگی شاهانه بود و همه حسرتم رو میخورون پسرام هر روز بزرگتر میشدن و من بیشتر از قبل به خودم مغرور میشدم منو میذاشتن روی سرشون، تا اینکه به سن ازدواج رسیدن برای ازدواج پسرام بهشون گفتم که خودم باید براتون انتخاب کنم با چه کسی ازدواج کنید اونهام قبول کردن و یه جورایی چون میخواستم به عروسام حکومت کنم و حرف حرف من باشه برای همین رفتم سراغ خانوادههای فقیر از اونا دختر گرفتم که راحت بتونم هر بلایی دلم خواست سر دختره بیارم و کسی هم نتونه بهم بگه تو.
پسرام به حرفم گوش میکردن و حرف روی حرفم نمیآوردن قصدم این بود که توی زندگی پسرامم حکومت کنم و همیشه حرف حرف من باشه همین طورم شد روزگار چهار تا عروسم از دست من سیاه بود هیچ کاریم نمیتونستم بکنن حتی اختیار لباس تن بچههاشونم نداشتن من باید میگفتم که چیکار بکنم فکر میکردم که اینجوری برندمو من بهترین جایگاهو دارم
ادامه دارد
کپی حرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
پنجشنبہهاو بیقراریهای بیشمارش😭
بعضیهاپنـجشنـبه که میشود
هوایی روزهای وداع میشوند💔
بہ یادآخرین نگاه😢از آنها کہ رفتند
تا بمانیم🌷
دلـم هـرجـا کـہ بـاشـد💔
بیتابِ خاک کویتان می شود🍂
بـہ خـود ڪہ می آیـم
سر از #مزارتان در می آورم
به امیـد نیـم نگاهـی.🙏😢
#پنجشنبه_های_دلتنگی😢💔
#یاد_شهدا_با_صلواٺ #شهدا_را_فراموش_نکنیم
+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓
🦋شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🦋
الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم