فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:طه🦋
#آیه:17الی18
#همخوانی برادران فردی
# القاری:الاستاد:حسین فردی
#القاری:الاستاد:جعفرفردی
#نفراول مسابقات قرآنی برترکشوربنگلادش
سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید.
شهید سید مجتبی علمدار
شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداءوَالصِّدیٖقین🕊
🕊#سلام برشهدا...🌷
♥️دل ڪه هوایے شود، پرواز است ڪه آسمانیت مے ڪند
و اگر بال خونیـن داشته باشے
دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مے گیرد
دلها را راهے ڪربلاے جبهه ها مے ڪنیم به زیارت "شهــــــداء" مے رویم...
🕊 #زیارتنامهیشهدا🕊
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم
#اللهم_ارزقنا_توفیق_شهادت_فی_سبیلک
🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
دل ما زیر سایبان حسیــــــن
و کجا بهتر از امان حسیــــن
شرح حبل المتین همین باشد
وصل باشی به ریسمان حسین
جز اجابت خدا چکار کند
تا قسم می دهی به جان حسین
بر سر ما همیشه می بارد
بارش لطف بی کران حسین
ذره ای هم که آبرو داریم
همه از نوکری او داریم
🌹 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله_الحسین
🦋🦋🦋
#تلخوشیرین 3
خونمون دو طبقه بود به سمت پله ها فرار کردم که دنبالم اومد اما خواهر شوهرم تو راهرو جلوی من رو گرفت و اجازه نمیداد که بالا برم میترسیدم که الان از پشت بهم نزنه خواستم خواهر شوهرم رو کنار بزنم با اینکه جثهم خیلی ازش کوچکتر بود یه هول کوچیک دادم اما خواهر شوهرم زمین افتاد و از هوش رفت.
مادر شوهرم با فریاد گفت_ چیکار کردی دختره ی ور پریده؟ اینبار خودم میکشمت !
ترسم بیشتر شد و بدو بدو پلهها رو بالا رفتم باید از این خونه میرفتم وگرنه مادر شوهرم زندهام نمیذاشت رفتم جلوی خونه خودمون درو باز کردم و محکم بستم و قفل کردم که مادر شوهرم فکر کنه رفتم داخل خونه اما فرار کردم و به پشت بام پناه بردم.
چون برادر شوهرام معمولاً خونه بودن یه پیرهن آستین دار و روسری اما از اونجایی که بیرون چادر سر میکردن و برای همین کمی معذب بودم.
پسر همسایه پسر پشت بام داشت کفتر بازی میکرد با دیدن حال و روزم با ناراحتی گفت_ چی شده آبجی چرا اینقدر مضطربی؟
... اونقدر مرد خوبی بود که فقط یک لحظه نگاهم کرد و بعد از اون دیگه خیره به کبوتراش بود.
با گریه گفتم_ مادر شوهرم میخواد منو بزنه.
پسر همسایه که اسمش ناصر بود با عصبانیت گفت_ غلط کرده.
بعدش صداشو بالاتر برد و خطاب به مادرش که طبقه پایین بود داد زد_
ننه یه چند لحظه بیا بالا.
ادامه دارد.
کپی حرام.
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🏴
🕯ما سامرا نرفته
🖤گدای تو می شويم
🕯ای مهربان امام
🖤فدای تو می شويم
🕯هادیِ خلق،
🖤ڪوری چشمان گمرهان
🕯پروانگان شمع
🖤عزای تو می شويم.
🏴پیشاپیش شهادت مظلومانه
🏳دهمين اختر آسمان امامت و ولايت
🏴مشعل فروزان هدايت ،يارو راهنماي امت ،
🏳کتاب علم و زهد و حکمت ، ابن الجواد
🏴امام هادي ع بر شيعيان تسليت باد
🦋🦋🦋
21.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
📽#ببینید | أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
🔺 شهید حاج قاسم سلیمانی: همهی دعوای ما در عالم اسلام با غرب بر سر یک مسجد است. همه جنگ بر سر «مسجدالاقصی» است.
#شهید_القدس
Ghasedake par par shodeh 🖤
🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
امام مهربانم🥺
🦋🦋🦋
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#شاهکاری_از_آسید_جواد_ذاکر
این 🚩علمی که بر پاست
🦋 روحش شاد
أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج
🦋🦋🦋
#تلخوشیرین4
طولی نکشید که ثریا خانم مادر ناصر به بالای پشت بام اومد با دیدن من نگران شد . وقتی که قضیه رو بهش گفتم دستم رو گرفت و منو به پایین برد.
زیر لب زمزمه میکرد_ وای صدیقه خدا ازم نگذره که انقدر زدن ضالمی هستی ... خدا به اون کمرت بزنه صدیقه.
ثریا خانم منو پایین برد ازشون تشکر کردم و بعدش با خود ثریا خانم به روستا خودمون خونه پدرم رفتم.
پدرم با دیدنم شوکه شد و گفت_ اینجا چیکار میکنی؟ نشستم و قضیه رو بهش گفتم و ازش کمک خواستم اما پدرم گفت _دخترم خودت که آذر رو میشناسی اگه بفهمه اومدی اینجا شر به پا میکنه
گریه کردم از پدرم خواستم حداقل بزاره توی انباری بمونم گفتم من اونجا بافندگی میکنم کاری که بلد بودم از همون طریق خرجمو در می آوردم .
بهش گفتم که حتی یک لقمه غذا از خونتون نمیخورم فقط بذارین که بمونم پدرم قبول کرد و دستی به انباری کشید
لامپی برام وصل کرد منم همونجا زندگی زندگی کردم.
روز بعدش که خانواده محسن شوهرم اومده بودن دنبالم
به بابام گفتن که ما فکر کردیم الهام رفته تو خونه اما بعد اینکه قفل رو شکستیم الهام نبوده و فهمیدیم که از پشت بام فرار کرده اومده اینجا .
پدرم گفت که الهام نمیخواد برگرده اونقدر اذیتش کردین که حاضر نیست برگرده به اون خونه .
نامادریم که متوجه حضور من شد اولش داد و بیداد راه انداخت اما بعدش گفت اشکالی نداره بمونه اما به شرطی که کارای خونه رو انجام بده.
منم هم بافندگی میکردم هم کار خونه پدرم را انجام میدادم.
ادامه دارد.
کپی حرام.