~🕊
#روایت_عشق^'💜'^
هفده سال بیشتر تو این دنیا نبود..
سال ۶۳ شناسنامه اش رو دستکاری کرد و رفت جبهه..
دوبار تو جبہه مجروح شد...
یڪبار اصابت ترڪش در اهواز از ناحیه پا..
دومین بار تو ڪردستان از بالای ڪوه افتاد و از ناحیه مهره ڪمر مجروح شد.
آخرشم سال ۶۷ تو شلمچہ رفت رو مین و به شهادت رسید🙃
#شهیدسیدیوسفموسوی🌷
انتشار با ذکر #منبع
🆔 shohada72_313
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
ما شکست نمیخوریم
هنگاهی که پیروز شویم پیروزیم
و هنگامی که شهید شویم پیروزیم
یاد سید شهدای مقاومت بخیر
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#سلام_صبحتون__شهدایی
#روزتون_متبرک_ب_نگاه_شهدا
🦋🦋🦋
🍃آرزوی دفاع از حرم، گوشه دلش نشسته و مدتی بود که صاحبخانه شده بود.هرچه تقلا کرد و زمزمه کرد منم باید برم، پدرش مخالفت کرد آخر طاقت دوری از تنها فرزندش را نداشت.اما گاهی #شهادت، نتیجه اشک و ناله ی فراق برای #وصال به حضرت حق است.و اگر خدا بخواهد #شهادت روزی بنده اش می شود.
🍃دلش را برداشته و رفته بود #جمکران.نمی دانم در قنوت نمازش شهادت خواسته بود یا در میان درد و دل هایش با امامش از آرزویش گفته بود. هرچه بود، #امام_زمان شهادت نامه اش را امضا کرد 😔😔😔
🍃محمد مهدی ۱۹ ساله را ناجوانمردانه زدند. #فرقش شکافته شد و پدرش به یاد #علی_اکبر ارباب روضه خواند و اشک ریخت و کمرش شکست از داغ جوانش...
🍃محمد مهدی به آرزویش رسید و فدای #امنیت شد.خوب ها گلچین می شوند و یکی یکی می روند و ما هنوز در غل و زنجیر #گناه در انفرادی دنیا #اسیر شده ایم.
آقا محمد مهدی در روز عاقبت بخیری ات برای عاقبت_بخیری مضطران دنیا دعا کن...
به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_امنیت_محمدمهدی_رضوان
تاریخ تولد : ٢۶ تیر ۱٣٧٩
🔷تاریخ شهادت : ۱٩ آبان ۱٣٩٨
محل شهادت : منطقه شوش تهران
#سالروزشهادت..
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🟢در رزمایش عملیاتی شهدای امنیت نیروی زمینی سپاه
در سیستانوبلوچستان
"محمدرضا رستمینژاد" از تیپ ۳۳ نیروهای ویژۀ المهدی(عج) جهرم به #شهادت رسید.
🕊شبتون منور به لبخند #شهیدان🌷🌷
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
🦋🦋🦋.
از شنیدن این حرفها داشتم بال در میآوردم و امیدوار شدم که بابام به خدا و امامان ایمان آورده. شب که ساسان اومد خونه بهش گفتم
_بابا امروز به اکرم گفت شما مشهدتون رو برید منم هر وقت خوب شدم دوباره با هم دسته جمعی میریم مشهد
ساسان ابرو انداخت بالا لبخند زد
_بالاخره بابا هم سر به راه شد
ازش پرسیدم
_حالا چیکار میکنی میری مشهد؟
سرش رو انداخت بالا
_نه یکی از رفیقام یه وام برام از مسجد گرفته میخوام از بابا اجازه بگیرم طبقه بالا رو بسازم با اکرم بریم بالا بشینیم
خوشحال از این حرف پرسیدم
_چقدر بهت داده که میتونی طبقه بالا رو بسازی؟
_حالا فعلاً دو تا اتاق میسازم بعد اگر پول رسید یه آشپزخونه هم درست میکنم برای حمام و سرویس دستشویی هم فعلاً میایم پایین تا یواش یواش تکمیلش کنم
لبخند پهنی زدم
_بابا از خداشه معلومه که رضایت میده
ساسان پیشنهادش رو به بابا گفت
بابا خوشحال از این حرف جواب داد
_کار خوبی میکنی بابا بساز منم یه وصیتنامه جور میکنم که موقع تقسیم ارث حق تو ضایع نشه
ساسان ناراحت از حرف بابا گره تو ابروش انداخت
_این چه حرفیه میزنی بابا انشاالله خداوند به شما طول عمر با عزت بده و تا صد سال سایهت بالای سر ما باشه
بابا لبخند رضایتی از حرف ساسان زد
_ممنونتم بابا الهی عاقبت بخیر بشی من باید کار خودمو انجام بدم
رو کردم به ساسان
_حالا از کی شروع میکنی خونه رو بسازی
پول رو ریخته به حسابم اما یه بار دارم اون رو ببرم شهرستان قم برگردم دیگه کار قبول نمیکنم وایمیستم بالا سر خونه تا بسازمش چون اگر خودم نباشم کار پیش نمیره...
ادامه دارد...
کپی حرام⛔️
جمعهها و روزهای تعطیل داستان نداریم
♥️♥️♥️♥️
﷽
✨🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃
♥️♥️♥️♥️
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
♥️♥️♥️♥️
السلام علیک یا علی ابن موسی:
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ
♥️♥️♥️♥️
#امام_زمان #صبح_بخیر #سلام
♥️
♥️♥️
♥️♥️♥️
♥️♥️♥️♥️
♥️♥️♥️♥️♥️
♥️♥️♥️♥️♥️♥️
9.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 نماهنگ «سید عزیز ما»
🔹تصاویر کمتر دیده شده از دیدار شهید نصرالله، اعضای حزبالله لبنان و نیز شهید سلیمانی با رهبر انقلاب
♥️
♥️♥️
♥️♥️♥️
♥️♥️♥️♥️
♥️♥️♥️♥️♥️
♥️♥️♥️♥️♥️♥️
17.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #علی علیه السلام شبیه ترین فرد به رسول خداست، و شاهد بر این ادعا برادری بین او و رسول اکرم است...
🔸 #فضیلت_امیرالمومنین را از زبان یک غیر شیعه، #محمد_بن_طلحه شافعی بشنویم...
#فضائل_امیرالمومنین
#صبحانه_ایرانی
#سیره_علوی_در_عصر_نبوی
#طباخیان
🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢ویژگی موشک های خیبر (خرمشهر ۴) از زبان سردار حاجی زاده: هرموشک خیبر در منطقه دشمن تبدیل به 80 راکت میشود
هر موشک خرمشهر قابلیت هدف قراردادن 80 هدف را داراست.
درصورت شلیک 100 فروند موشک، امکان انهدام 8 هزار هدف در سرزمین دشمن وجود دارد
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
مامان نگاهش رو داد به ساسان
_چقدر با این حرفت خوشحالم کردی باور کن که انگار خدا دنیا رو داده به من چون همیشه نگران آینده تو بودم طبقه بالا رو که بسازی هم پیش ما هستی هوای ما رو داری هم زندگیت مستقلِ
به ساسان گفتم
_امروز چهارشنبه است یعنی پس فردا ساخت و ساز خونه رو شروع میکنی
نگاهش رو داد بالا
_با توکل بر خدا بله
انقدر ذوق داشتم ساسان میخواد طبقه بالا رو بسازه که فکر میکردم قراره خونه من بشه تا روز جمعه تمام اعضای خونه درمورد این موضوع حرف میزدند. سر سفره صبحانه نشسته بودیم که زنگ خونه به صدا در اومد. آیفون رو برداشتم
_کیه؟
به ساسان بگو بیاد میخواهیم آجرو خالی کنیم
ساسان ته چایش رو سر کشید و از خونه رفت بیرون منم دنبالش رفتم کامیون آجرش رو خالی کرد فوری ساسان زنگ زد دو تا کارگر اومدن و آجرها رو بردن روی پشت بام توی این دو ماهی که خونه ساسان آماده شد من مثل یک کارگر کار کردم. سفره شام رو پهن کردیم غذا که تموم شد ساسان رو کرد به من
برو تو اتاق ما یه وسیلهای برای تو هست برش دار بیارش
از این حرف غافلگیر شدم سریع از جام بلند شدم در اتاقش رو باز کردم وااای خدای من چی میبینم، دوچرخه مسابقه نزدیکش شدم. زیر و روش کردم از اون جنس خوباست، قیمتشم گرونه آوردمش تو حال لبخند پهنی زدم رو کردم به ساسان
_داداش چیکار کردی، برای من دوچرخه مسابقه خریدی دستت درد نکنه خیلی عالیه اتفاقاً تو پایگاه بسیج مسابقه دوچرخه سواری گذاشتن من همش میگفتم چه جوری با این دوچرخه معمولی برم مسابقه شرکت کنم به جون داداش اول میشم اگه نشدم هرچی خواستی بگی بگو
ادامه دارد
کپی حرام⛔️
جمعهها روزهای تعطیل داستان نداریم