eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
6.3هزار ویدیو
105 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💐مـادر مرا چو زاد به پیشانی ام نوشت قربانی اش ڪنید که این نذر زینب (س) است ... 🍃 ۲۲دی سال ۱۳۶۴وقت اذان مغرب در خانواده ای مقید در شهر شهیدپرور چالوس به دنیا اومدم👶 ‌ شیخ الاسلامی_ کندلوسی🔵 حاجت ها رو از شهدا طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ 🌷 🕊 🦋💝🎊🎂🎀🎉 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌸آمده دو نور 🎊 آمده دو جان 🌸دلبر ارباب 🎊 یوسف سلطان 🌸هم ولادت گل پیغمبر است 🎊هم ولادت علیّ اصغر است 🎊میلاد امام جواد(علیه السلام) 🌸و حضرت علی اصغر(علیه السلام) مبارک باد 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌹👆امروز سالگرد شهادت این شهید عزیزه شهید یوسف قربانی کسی رو تو دنیا نداره یه فاتحه براش بفرستید ان شاءالله که شفیع ما باشن..😭😭 🟣 حاجت ها رو از طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن هر کسی با هر شهیدی خو گرفت روز محشر آبرو از او گرفت ✋سلام بر همسنگران و دوستداران شهـــــداء🌹 🦋🦋🦋
9.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🔰 لحظاتی از وداع دختر شهید مدافع حرم مرتضی کریمی در معراج شهدا؛ خدا یه روز بابامو بهم قرض بده.. 🔰دست نوشته شهید مدافع‌حرم مرتضی کریمی برای بعد از شهادتش خطاب به رهبر معظم انقلاب ⬇️ https://www.tafahoseshohada.ir/fa/news/3330 سالروز شهادت 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 آخرین لحظات شهید حیدری در کنار خانواده، گفتگوی جالب پدر و پسر سالروز شهادت شهید مهدی حیدری🌷 🔸 بخشی از وصیتنامه من یک پاسدار با لباسی سبز برگرفته از علوی بودن رهبرم امامم سیدعلی خامنه‌ای است و با استعانت از خدای متعال و امام زمان (عج) که جانم به قربانش؛ امامی که در سن پنج سالگی بارسنگین من بچه شیعه نافرمان و گناهکار را به دوش کشید و چقدر از دست من خون جگر خورد، مولا جان شرمنده هستم، ببخشید که شما را این قدر خون جگر کردم. خدایا تنها تو و اولیایت بودید که در سختی‌ها مرا همراهی کردید و یاریم نمودید، یا صبور، یا رحمان، یا رحیم ایاک نعبد و ایاک نستعین. بی‌طرفی در دعوای حق و باطل معنا ندارد و باید در مقابل باطل ایستاد، گاهی شهید شدن آسان تر از زنده ماندن است، اما گاهی زنده ماندن و زیستن و تلاش کردن، درک محیط و بصیرت داشتن مشکل‌تر از شهید شدن یا مرگ و لقای الهی است. 🌷شهید مهدی حیدری🌷 🟣 حاجت ها رو از طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن هر کسی با هر شهیدی خو گرفت روز محشر آبرو از او گرفت ✋سلام بر همسنگران و دوستداران شهـــــداء🌹 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ معرفی شهدای والامقام روز 22 دی ماه استان زنجان از استان زنجان در روز 22 دی ماه 8 شهید به نام های شهید احمد علیمحمدی، مصطفی محمدی، علیرضا اسدی، علی اوسط ندرلو، قامتعلی رزاقی، علیرضا دینیان، جلیل امانی و مهرداد خلیفه به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ 🦋🦋🦋
💠خواب شہید دو روز قبل از شهادت شب ۱۹ دی ماه ۹٤ عباس در حال استراحت بود ڪه در خواب حضرت زینب (س) را صدا میزد، دوستش عباس را از خواب بیدار میڪند و عباس خوابش را اینگونه تعریف میڪند: در خواب دیدم بانویی قد خمیده مقابلم ایستاده است و مرا صدا میڪند، عباس جان پسرم بیا ڪنارم، من که متوجه نبودم با من هست پرسیدم با من هستید؟ بانوی قد خمیده گفت بله عباس جان بیا سمت راستم پسرم که نام برادرم عباس را داری، بعد شهید عباس آسمیه را صدا ڪرد عباس جان توام بیا سمت چپم پسرم و بعد شهید رضا نصیری را صدا ڪرد و گفت پسرم هم اسم عمویم هستی بیا کنارم، شهید مرتضی ڪریمی را صدا ڪرد و فرموند: هم اسم پدرم هستی بیا فرزندم، میثم (شہید میثم نظری) جان توام بیا شما پسرم و بعد با بانوی قدخمیده به داخل نور رفتیم! دو روز بعد از خواب شہید آبیاری در ۲۱ دی ماه ۹٤ در منطقه عملیاتی خانطومان هر پنج نفر به‌شهادت رسیدند. 🌷سالروز شهادت شهید عباس آبیاری🌷 🟣 حاجت ها رو از طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن هر کسی با هر شهیدی خو گرفت روز محشر آبرو از او گرفت ✋سلام بر همسنگران و دوستداران شهـــــداء🌹 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🔰 گزیده ای از وصیت نامه شهید حسین امیدواری؛ پروردگارا! اگر که خواستی این بنده حقیر را به بهشت خود ببری و یا این که به جهنم که ساخته خودمان است، بیندازی، شما خود صاحب اختیار هستی و این بنده خسران دیده در هر صورت راضی به رضای شما خواهم بود. فقط این که دوست دارم مطلبی را با شما در میان بگذارم که تو خود میدانی، آن از دل من بر می‌خیزد. پروردگارا! اگر در طول دوران زندگیم در عالم مادی دچار خطایی شده ام، شما آن خطای بنده حقیر را به حساب دشمنی من با خودتان تلقی نکنید و دوست دارم که آن خطا را روی ضعف و احمقیت‌های این بنده حقیر نسبت به خودش برداشت کنید و به این وسیله شما را قسم می‌دهم این بنده را به خاطر ضعف‌ها و احمقیت‌هایش، در ردیف دشمنانتان قرار ندهید. سالروزشهادت 🟣 حاجت ها رو از طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن هر کسی با هر شهیدی خو گرفت روز محشر آبرو از او گرفت ✋سلام بر همسنگران و دوستداران شهـــــداء🌹 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ بابُ الورود قلب مرا با دَم حُسین قلبے علے الهواڪ مدامے ڪشیده اند هر صبح از میان دلم تا ضریح عشق مِنّے الے الحُسین سلامے ڪشیده اند ‌ 🦋🦋🦋
تو دلم گفتم وااای حسن بیچاره شدی تنها کسی که توی این خونه پُشتت بود میخواد عروسی کنه و بره شهربانو پرسید _چیزی شده حسن؟ با ناراحتی سرم رو تکون دادم _نه چیزی نشده _چرا شده تو ناراحتی به من بگو چرا؟ نگاهی بهش انداختم _اگر تو شوهر کنی دیگه توی این خونه هیچکسی هوای من رو نداره تو خیلی وقتها نمیگذاشتی من گشنه بمونم شهر بانو رفت تو فکر چند لحظه ساکت موند و گفت _کسی به حرف من گوش نمیکنه وگرنه میگفتم نمیخوام _باشه شوهر کن برو ان‌شاالله که خوشبخت بشی _ببین حسن بهت قول میدم شوهرم بکنم بازم هواتُ دارم لبخند زورکی زدم _نه نیستم مبارکت باشه مهمونها رفتن و سفره شام رو پهن کردن همه نشستیم دور سفره ولی من از ناراحتی هیچی از گلوم پایین نمیره شهر بانو رو کرد به من _حسن چرا غذات رو نمیخوری؟ _نمیتونم سیرم غذای من رو از جلوم برداشت و برد گذاشت تو اتاقمون و رو به ننه‌ش گفت _غذای فردای حسن رو بده به من براش نگه دارم صبح بهش بدم حبیبه خانم با بی محلی جواب داد _همینی که بردی گذاشتی تو اتاق رو فردا ببره شهر بانو خم شد تو سفره یه تیکه بزرگ کوکو سبری و دو لواش نون و یه خورده هم ترشی گذاشت روش و گفت _حسن الان سیره آخر شب گشنش میشه میخوره اینم غدای فرداشِ جبیبه خانم اخم غلیظی کرد ان‌شاالله چند وقت دیگه میری خونه شوهرت منم از دست این فضولی‌ها و دخالت‌هات راحت میشم شهر بانو با لقمه غذای من رفت تو اتاق و جواب ننه‌ش رو نداد. از سر سفره بلند شدم و اومد تو اتاق پیش شهربانو _چرا خودت رو به زحمت انداختی من واقعا نمیتونم غذا بخورم شهر بانو اخم ریزی کرد خودتو لوس نکن بشین بخور ببینم... کپی حرام⛔️