eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
6.4هزار ویدیو
105 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ یک روز به ما خبر داد که دارم به سوریه می روم، یک لحظه جا خوردم و دلشوره گرفتم ولی کاری نمی شد کرد او تصمیم گرفته بود و از دست من و مادرش هم کاری بر نمی آمد تا اینکه.... یک روز صبح مثل تمام روزهای دیگر که آماده رفتن به ماموریت می شد ساعت 6 صبح برای خداحافظی و طلب دعای خیر به پیش مادرش رفت و خیلی خونسرد بود و من هم از همین حس او دلگرم می شدم خداحافظی کرد و همین که خواست پایش را بیرون بگذارد بچه‌ ها شروع به گریه کردند آرام و قرار نداشتند هاشم دید این طوری است برگشت بچه ها را بوسید آنها آرام شدند دوباره که خواست برود بچه ها گریه کردند این بار برنگشت تا ته کوچه رفت فقط یکبار از دور به من و بچه ها و مادرش نگاه غریبانه ‌ای کرد و رفت و ما پشت سرش آب ریخته با این نیت که خدا او را به سلامت بر می گرداند، ولی او دیگر هیچگاه برنگشت... . 🌹 :۱۳۶۷/۳/۶ :۱۴۹۴/۱۲/۷ 🕊 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌖قمر فاطمیون شهرت داشت یکی از شروط عقدش این بود که مدافع حرم باقی بماند.... 💦کلام شهید: من حاضرم مثل علی‌اکبرِ امام‌حسین(ع) اِربا ِاربا بشم ولی ناموس شیعه حفظ بمونه ◀️آخرش هم در حالِ خنثی کردن بمب بود که منفجر شد و بدنش تیکه تیکه شد! :) ⚘️ ❗️آی بی حجاب ❓آیا میتونی جوابش رو بدی؟ 🤲الهی مدیون خون شهدا نباشیم (⚘️شادی روحشون صلوات ⚘️) 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌹 شهید سید مرتضی : 🔅 مردان حق را سزاوار نیست كه سروسامان اختیار كنند و دل به حیات دنیا خوش دارند؛ آن‌گاه كه حق در زمین مغفول است و جُهال و فُساق و قداره‌بندها بر آن حكومت می‌رانند. 🦋اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🦋 Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ▫️من در مقطعی این توفیق و لیاقت را پیدا کردم که در جنگ با داعش در عراق، همرزم شهید هادی طارمی باشم. آنجا هادی را که دیدم، پرسیدم: از حاج قاسم چه خبر؟ گفت: "الحمدلله سالم و سلامت است." ▫️آن روز توانستم به دستبوسی سردار بروم. به هادی گفتم: حاج قاسم اجازه میده باهاش عکس بگیرم؟ گفت: "حاج قاسم بزرگتر از این حرف‌هاست. عکس که چیزی نیست. حتی اجازه میده باهاش غذا بخوری." ▫️هادی مرا پیش سردار برد و به‌عنوان یک مدافع حرم هم‌محله‌ای به ایشان معرفی کرد و حاج قاسم هم خوشحال شد. آن روز بیش از هر چیزی،‌ به این افتخار کردم که یکی از بچه‌های شادآباد،‌ محافظ سردار سلیمانی است. شاید باورتان نشود، آن روز من سر سفره صبحانه حاج قاسم نشستم و از دست خودش لقمه گرفتم.» ▫️«هادی می‌گفت: من هر روز از دست حاج قاسم،‌ لقمه متبرک می‌گیرم. این به‌جای خود اما نکته مهم، صمیمیت سردار با نیروهایش بود. سردار حتی خودش لقمه در دهان نیروهایش می‌گذاشت. ✍به روایت همرزم شهید 📎محافظ رشید حاج قاسم سلیمانی 🌷 Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
بزار یه چیزی براتون بگم که از خنده اینجا غش کنید، عملیات تموم شده بود، ولی تک و توک این عراقیا مونده بودن، سنگر بغلی ما یکی از بچه بسیجی ها، آفتابه رو برداشت بره جای خلوتی رو پیدا کنه برای دستشویی، یه دفعه دیدم یه عراقیه دستشو گذاشته رو سرش از ترس داره می‌لرزه پشت هم میگه دخیل خمینی دخیل خمینی، نگاه کردم دیدم همون بسیجی ی که. خاطره اش که به اینجا رسید. مصطفی خودش خندش گرفت، ماشاالله تن صداشم بالا بود، با صدای بلند انقدر خندید که نمی‌تونست ادامه بده، من و مامانم به خنده‌هاش می‌خندیدیم ولی نمی‌دونستیم موضوع چیه! از شدت خنده اشک از چشماش در اومد، مصطفی خندهاش رو جمع و جور کرد ادامه داد-- خاله لوله آفتابه رو گذاشته بود پشت کمر عراقیه، اونم فکر کرده رود لوله اسلحه تفنگه. عراقی رو اسیر گرفته بود داشت میاوردش. تا اینجا من و مامانم به خنده‌های مصطفی می‌خندیدم. از اینجا به بعد تصور اینکه یکی رو با لوله آفتابه بگیری پشتش و اون فکر کنه تفنگه اسیر بشه. انقدر خندیدم که دیگه می‌خواستم وسط اتاق پخش زمین بشم، از طرفی هم چون مصطفی نامحرم بود میخواستم صدای خنده‌هام بلند نشه. بهم فشار اومد دل درد گرفتم، آخر از اتاق اومدم بیرون وقتی داشتم از اتاق میومدم بیرون صدای مصطفی رو شنیدم گفت-- اینو نتونست جلو خودشو بگیره رفت بیرون بخنده، خاله هر چی رزمنده‌ اونجا بود به خنده افتاده بود. همه می‌خندیدن عراقی ی هاج و واج مونده بود، آخه چی شده. مثلاً این چیکار کرده که همه دارن می‌خندن نمی‌دونست دلیلش چیه!... ادامه دارد... کپی حرام⛔️
اسمم سحر، هیجده سالم و چند برابر سن و سالم مشکلات و گرفتاری داشتم، ولی از روزی که جارو از دست یه پیر مرد رفتگر سید گرفتم. و کمکش خیابون رو جارو کردم. زندگیم دگر گون شد، بیایدظ داستان زندگی من رو بخونید شک نکنیدچ که رفع همه مشکلات ما در خانه اهل بیت حل میشه🌸 https://eitaa.com/joinchat/4132962888Ce54afeabfb داستانی بر اساس واقعیت، توصیه میکنم دختران جوان این داستان رو بخونید🙏
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ چادر مےپوشد اما؛🙃🖤 سیاهے آرایش چشمانش، چشم نامحرم را خیره مےکند... چادر مےپوشد اما؛ بوے عطر دل‌انگیزش، مشام هر نامحرمے را مےنوازد... چادر مےپوشد اما؛ رنگ‌هاے جیغ البسه‌هایش، تحسین مردهاے هرزه چشم را برمےانگیزد... و توجیه میکند که؛ مےخواهیم همه بدانند که چادرےها هم، زیبا، شیک، خوشبو و مرتب اند و هزار چیز دیگر...! آهای چادرے نما؛ پوشیدن چادر آداب دارد... به هر چادرپوشے، چادرے نگویید، به فرشته‌ها برمےخورد...!🍃 🤲🏼💜 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 📎سخنی با مسئولین ما از شما توقع نداریم به جبهه بروید و تفنگ بر دوش بگیرید ، هر چند جبهه جایگاه مردان خداست و ما حدود 20٪ از روحانیونمان در جبهه‌ها به شهادت رسیدند ما اینها را از شما نمی‌خواهیم ما توقعمان کم است ؛ نمی‌گوییم وسائل رفاهی می‌خواهیم ما می‌گوییم را باز نگذارید . دست عاملان فساد و فحشاء را باز نگذارید ما می‌گوییم بر مناسبی که زده‌اید بخاطر هر چیز که پیش شماها قداست دارد ، درد امت حزب اله و خانواده محترم شهداء و آنانی که می‌سوزند را فقط خدا رسیدگی کنید و آن روزی خواهد آمد که خداوند شما را از این مناسب به و آن روز دیگر برای دیر است... 🌷 ولادت : ۱۳۴۲/۶/۳ خمین ، استان مرکزی شهادت : ۱۳۶۵/۱۱/۸ شلمچه ، عملیات کربلای ۵ 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شهید جوانمیر آبباریکی در روستای طاهراباد متولد شد. شهید آبباریکی پس از شروع جنگ تحمیلی و برای دفاع از کیان و حیثیت نظام اسلامی و دفاع از دستاوردهای ارزشمند انقلاب اسلامی و مقابله با دشمنان قسم خورده این ملت عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و با توجه به شجاعت وشهامت جزو تکاوران غیور و دلاور گردید.۱۷ بهمن ۱۳۹۰ شهید جوانمیر آبباریکی در سال 1341 در خانواده ای مذهبی و کم درآمد در روستای طاهرآباد از توابع شهرستان سنقر دیده به جهان گشود . وی تحصیلات خود را تا پایان مقطع ابتدائی ادامه داده و به علت فقر مالی نتوانست ادامه تحصیل دهد . ایشان به کار کشاورزی و کارگری در تهران مشغول بود. همیشه نماز را اول وقت می خواند و امام را خیلی دوست داشت و زمانی که به جبهه رفت در منطقه عملیاتی بیت المقدس به علت درگیری با مزدوران بعثی به شهادت رسید . 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🔒🔗🔒 🔗ﺷـﺐ ﺗـﻮی یکی از اﺗـﺎق ﻫـﺎ، ﺗﺌـﺎﺗﺮ🎭 اﺟـﺮا می ﺷﺪ. در یکی از ﭘـﺮده ﻫـﺎ، ﻗـﺮار ﺑـﻮد ﻛـﻪ وقتی ﺑﺎزﻳﮕﺮ ﺑﺎ ﺧـﺮش🐴 وارد ﺻـﺤﻨﻪ می ﺷـﻮد، از ﭘـﺸﺖ ﭘﺮده، یکی ﺻﺪای ﺧﺮ درﺑﻴﺎورد.😄 🔒طرف ﭼﻨﺎن ﺻﺪای ﺧﺮ 🐴را ﺧﻮب ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻛﺮده ﺑﻮد ﻛﻪ ﻧﮕﻬﺒﺎنِ ﺗﻮی ﻣﺤﻮﻃﻪ ﺷﻨﻴﺪ و ﺑﻪ ﻫﻮای ﺻﺪای ﺧﺮ، آﻣﺪ ﺳﻤﺖ اﺗـﺎق ما، ﻣﺘـﺮﺟﻢ را ﺻﺪا زد و ﭘﺮﺳﻴﺪ: "ﺧﺮ ﻛﺠﺎﺳﺖ؟ "😠 🔗 ﺑِﻬِﺶ ﮔﻔﺘـﻪ ﺷـﺪ، اﺻﻼً ﺧﺮی وﺟﻮد ﻧﺪارد ﻛﻪ ﺗﻮ ﺻـﺪاﻳﺶ را ﺷـﻨﻴﺪه ﺑﺎشی.😆 🔒ﻧﮕﻬﺒﺎن ﻛﻪ ﻛﻼﻓﻪ ﺷـﺪه ﺑـﻮد، داد می زد و ﻗـﺴﻢ ﻣﻲﺧﻮرد: 🗣 "ﺑﺎ ﮔﻮﺷﺎی ﺧﻮدم👂 ﺻﺪای ﺧﺮ رو از ﺗـﻮی اﺗﺎق ﺷﻨﻴﺪم "😤😡 🔗 اﻳﻦ ﻣﺎﺟﺮا ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﺧـﻮد ﺗﺌـﺎﺗﺮ ﻃﻨـﺰ،🎭 ﺑﭽﻪﻫﺎ را ﺧﻨﺪاﻧﺪ.😆 🔒آﺧﺮ ﺳﺮ ﻫﻢ، به زور ﻧﮕﻬﺒﺎن را دﺳﺖ ﺑـﻪ ﺳﺮ ﻛﺮدﻧﺪ، رﻓﺖ.😅 🔗🔒🔗 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها❤️ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 👂 🤚شاید این روزها این احساس به جامعه تزریق میشه که مردم دیگه از دین زده شدن اما در اصل اینطور نیست✌️✌️✌️ کاری با غربال فکری و عملی نداریم که کم کم همه یا طرف حق وایمیسن یا طرف باطل.➡️⬅️ بعد از فتنه زن زندگی آزادی، ملت فهمیدن که یه سری چیزها نیاز به فریاد داره📢 جشن میلیونی غدیر برگزار شد راهپیمایی میلیونی تو ۱۳ آبان در حین فتنه شرکت چندین هزار نفر در سالگرد شهادت سردار استقبال دو سه برابری مردم از راهپیمایی اربعین حسینی در مقایسه با سالهای قبل راهپیمائی های جهانی در محکومین اسرائیل و حمایت از فلسطین 🇵🇸 و.... الان هم مراسم اعتکاف برخلاف تصور حتی خود من، مورد استقبال خیلی از جوونا قرار گرفته و ان شاءالله پرشور هم برگزار میشه.😌 👈حاج آقائه پشت بلندگوی مسجد تمنا میکرد اونایی که به سن تکلیف نرسیدن نیازی نیست حتما بیاین(بحث جا و مکان بود)😄 ریا نشه 👀 دیگه شما فکرشو بکنین منی که با این سن تا حالا شرکت نکردم امسال برای اولین بار میخوام تجربه‌اش کنم...😝 خوبی بدی دیدین حلال کنین😇 محتاجِ دعاتونیم❤️ 🦋🦋🦋
‍ ‍ ‍ 🔸داعشی ها محاصره اش کردن، تا تیر داشت با تیر💥جنگید. تیرش تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن بگیرنش همون موقع ‌‎‌‌‎حاج قاسم هم توی منطقه بود خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و شد 🔹ولی یک لحظه هم سرشو از ترس پایین نیاورد❌تشنه بود آب جلوش می ریختن رو‌ی زمین. فهمیدن توی منطقه اس، برای خراب کردن روحیه حاج قاسم بیسیم📞 رضا اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و چاقو رو گذاشتن زیر گردنش 😭 🔸کم کم برا این که کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن به فحش بده پشت بیسیم 😭 اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید... 😭 🔹ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت: ⇜اصلا من آمدم جون بدم برای ⇜اصلامن آمدم فدابشم برای حضرت زینب ⇜اصلا من آمدم رو بدم ⇜یا علی یا زهرا... 🔸میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد. بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن ‌برای حاج قاسم. ما اتفاقی نیست❌ عزیزان چقدر سرها و خون ها دادیم تا توانستیم به این آرامش برسیم. 🕊🌷 ‌‎‌‌‌🔸داعشی ها محاصره اش کردن، تا تیر داشت با تیر💥جنگید. تیرش تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن بگیرنش همون موقع ‌‎‌‌‎حاج قاسم هم توی منطقه بود خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و شد 🔹ولی یک لحظه هم سرشو از ترس پایین نیاورد❌تشنه بود آب جلوش می ریختن رو‌ی زمین. فهمیدن توی منطقه اس، برای خراب کردن روحیه حاج قاسم بیسیم📞 رضا اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و چاقو رو گذاشتن زیر گردنش 😭 🔸کم کم برا این که کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن به فحش بده پشت بیسیم 😭 اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید... 😭 🔹ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت: ⇜اصلا من آمدم جون بدم برای ⇜اصلامن آمدم فدابشم برای حضرت زینب ⇜اصلا من آمدم رو بدم ⇜یا علی یا زهرا... 🔸میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد. بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن ‌برای حاج قاسم. ما اتفاقی نیست❌ عزیزان چقدر سرها و خون ها دادیم تا توانستیم به این آرامش برسیم. 🕊🌷 ....🌿🌺🌿 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•