[﷽]
کت و شلوار دامادےاش را
تمیز و نو در کمد نگہ داشتہ بود
بہ بچہهاےِ سپاه مے گفت :
براے این کہ اسراف نشود
هر کدام از شما خواستید
دامـاد شوید
از کت و شلوار من استفاده کنید
این لباس ارثیہ ےِ من براے
شماست😁
پس از ازدواج ما
کت و شلوار دامادے محمدحسن
وقف بچہهاے #سپاه شده بود
و دست بہ دست مے چرخید
هر کدام از دوستانش کہ
مے خواستند داماد شوند
براے مراسم دامادے شان
همان کت و شلوار را مے پوشیدند
جالب تر آن کہ
هر کسے هم آن کت و شلوار
را مے پوشید
بہ شهـادت مے رسید!♥️🙃
#روایتے_از_همسرِ↓
شهید محمدحسن فایده
#اللهمعجللولیڪالفرج
هدایت شده از شھـیدحمیدسیاهڪالےمرادے|🇵🇸🇮🇷
#داستان خیلی قشنگ حتما بخونید🙏
حاج آقا باید برقصه!!!
چند سال قبل اتوبوسی🚐 از دانشجویان👩🏻 دختر یکی از دانشگاههای بزرگ کشور آمده بودند جنوب.
چشمتان روز بد نبیند… 😳😳😳
آنقدر سانتال مانتال و عجیب و غریب بودند که هیچ کدام از راویان، تحمل نیم ساعت نشستن در آن اتوبوس را نداشتند.
وضع ظاهرشان فوقالعاده خراب بود.
آرایش آنچنانی💄، مانتوی تنگ👗🕶و روسری هم که دیگر روسری نبود، شال گردن شده بود.👰
اخلاقشان را هم که نپرس…😡😡 حتی اجازه یک کلمه حرف زدن به راوی را نمیدادند، فقط میخندیدند😀😀😀 و مسخره میکردند😜😜😝😍 و آوازهای آنچنانی بود که...
از هر دری خواستم وارد شوم، نشد که نشد؛ یعنی نگذاشتند که بشود...
دیدم فایدهای ندارد!
گوش این جماعت اناث، بدهکار خاطره و روایت نیست که نیست...
باید از راه دیگری وارد میشدم… ناگهان فکری به ذهنم رسید…🤔🤔🤔 اما…
سخت بود و فقط از شهدا برمیآمد...
سپردم به خودشان و شروع کردم.
گفتم: بیایید با هم شرط ببندیم!
خندیدند😁😁😁 و گفتند: اِاِاِ …
حاج آقا و شرط!!!
شما هم آره حاج آقا؟؟؟
گفتم: آره!!!
گفتند: حالا چه شرطی؟🤔🤔
گفتم: من شما را به یکی از مناطق جنگی میبرم و معجزهای نشانتان میدهم، اگر به معجزه بودنش اطمینان پیدا کردید، قول بدهید راهتان را تغییر دهید و به دستورات اسلام عمل کنید.
گفتند: اگر نتوانستی معجزه کنی، چه؟
گفتم: هرچه شما بگویید.
گفتند: با همین چفیهای که به گردنت انداختهای، میایی وسط اتوبوس و شروع میکنی به رقصیدن!!!
اول انگار دچار برقگرفتگی شده باشم، شوکه شدم، اما چند لحظه بعد یاد اعتقادم به شهدا افتادم و دوباره کار را به آنها سپردم و قبول کردم
دوباره همهشون زدند زیر خنده که چه شود!!! 😁😄😃😀😜😎😏
حاج آقا با چفیه بیاد وسط این همه دختر و...
در طول مسیر هم از
جلف بازیهای این جماعت حرص میخوردم و هم نگران بودم که نکند شهدا حرفم را زمین بیندازند؟
نکند مجبور شوم…!
دائم در ذکر و توسل بودم و از شهدا کمک میخواستم...🙏🏻🙏🏻
میدانستم در اثر یک حادثه، یادمان شهدای طلائیه سوخته 🔥و قبرهای آنها بیحفاظ است…
از طرفی میدانستم آنها اگر بخواهند، قیامت هم برپا میکنند، چه رسد به معجزه!!!
به طلائیه که رسیدیم، همهشان را جمع کردم و راه افتادیم …
اما آنها که دستبردار نبودند! حتی یک لحظه هم از شوخیهای جلف🤗و سبک و خواندن اشعار مبتذل و خندههای بلند دست برنمیداشتند و دائم هم مرا مسخره میکردند.😜
کنار قبور مطهر شهدای طلائیه که رسیدیم، یک نفر از بین جمعیت گفت:
پس کو این معجزه حاج آقا
!
به دنبال حرف او بقیه هم شروع کردند: حاج آقا باید برقصه...👏👏👏👏👏
برای آخرین بار دل سپردم.
یا اباالفضل گفتم و از یکی از بچهها خواستم یک لیوان آب بدهد.
آب را روی قبور مطهر پاشیدم و...
تمام فضای طلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد…
عطری که هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمیشود!
همه اون دخترای بیحجاب و قرتی، مست شده بودند از شمیم عطری که طلائیه را پر کرده بود😳😳😳😳.
طلائیه آن روز بوی بهشت میداد...
همهشان روی خاک افتادند و غرق اشک شدند😌😌😓😓😭😭😭😭😩😫😩😩!
سر روی قبرها گذاشته بودند و مثل مادرهای فرزند از دست داده ضجه میزدند … 😭😭😭😭😭
شهدا خودی نشان داده بودند و دست همهشان را گرفته بودند. چشمهاشان رنگ خون گرفته بود و صدای محزونشان به سختی شنیده میشد.
هرچه کردم نتوانستم آنها را از روی قبرها بلند کنم.
قصد کرده بودند آنجا بمانند.
بالاخره با کلی اصرار و التماس آنها را از بهشتیترین خاک دنیا بلند کردم...
به اتوبوس🚌🚌 که رسیدیم، خواستم بگویم: من به قولم عمل کردم، حالا نوبت شماست، که دیدم روسریها کاملا سر را پوشاندهاند و چفیهها روی گردنشان خودنمایی میکند.
هنوز بیقرار بودند…
چند دقیقهای گذشت…
همه دور هم جمع شده بودند و مشورت میکردند...
پرسیدم: به کجا رسیدید؟ 🤔🤔🤔
چیزی نگفتند.
سال بعد که برای رفتن به اردو با من تماس گرفتند، فهمیدم دانشگاه را رها کردهاند و به جامعةالزهرای قم رفتهاند …
آری آنان سر قولشان به شهدا مانده بودند..👏👏👏👏👏👏
اگر دلت لرزید یه صلوات برا سلامتی آقا امام زمان بفرست😭
حتما حتما نشر دهید ♻️
🌼| @Siahkali1368
#زنگ_تفریح
دانشجویی گلایه می کرد که من هر چه در یخچال خوابگاه میگذارم خورده میشه. چه کنم؟*
*به او گفتم آنها را در یک جعبه یا کارتن بزار و فامیلت را پشت کارتن و یاجعبه بنویس تا بدانند که شخصی و مال شما هست.*
*گفت اتفاقا" همیشه مینویسم ولی باز هم دیگران تصرف میکنند.*
*گفتم فامیلت چی هست؟*
*گفت صلواتی !*
😆😀😁🤣
*✔️ جهت رفع خستگی و فرستادن یه صلوات*
#
هش گفتم #امامزمان (عج) رو دوست داری؟🤔
گفت: آره ! خیلی دوسش❤️ دارم😊
گفتم: امام زمان #حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!🤭
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟😏
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به #ظاهر نیست😐 ، به #دله🙄
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد😒
گفت: چرا؟😕
براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده
و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره.👫
تو هم سراسیمه میری
و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.💑
عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم #خیانت کردی؟😠
بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو #دوست دارم.🙁
بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟
چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم #ظاهر رو نبین! مهم #دلمه!
دوست داشتن به دله…
دیدم حالتش عوض شده😔
بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟😖
تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟
حرف شوهرت رو باور می کنی؟
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که #خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟😔
معلومه که دروغ میگه
گفتم: پس حجابت….
اشک تو چشاش جمع شده بود😢
روسری اش رو کشید جلو
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو #فدایامامزمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره😔💛
از فردا دیدم با #چادر اومده
گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد #حجاب رو رعایت کرد!🤗
خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چادر رو بیشتر دوست داره🤗😊
می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخند می زنه.☺️
#حتماًبخوانید🌹
#داستانهایآموزنده👏🏻
#اَلّلهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج♥️
@moshleb1394
.پسراولگفت:
مادر،اجازههستبرمجبہہ؟
گفت:بروعزیزم...
رفتو؛والفجـرمقدماتےشہیدشد':
#شہیداحمدتلخابے
پسردومگفت:
مادر،داداشڪہرفتمنهمبرم!؟
گفت:بروعزیزم...
رفتوعملیاتخیبرشہیدشد':
#شہیدابوالقاسمتلخابے
همسرشگفت:
حاجخانومبچہهارفتند،ماهمبریم
تفنگبچہهاروےزمیننمونہ . .
رفتوعملیاتوالفجر۸شہیدشد':
#شہیدعلےتلخابے
مادربہخداگفت:
همہدنیامروقبولڪردے،
خودمروهمقبولڪن...
رفتودرحج خونینشہیدشد
#شہیدهڪبرےتلخابے
<<به ڔَســمِ هَـر شـَــب📓🖤>>
•
•
•
●|اِلهۍعَظٌمَالْبَلآء🌱
●|وَبَࢪِحَ الْخَفآء🦋
●|وَانْکَشَفَ الْغِطاء✨
●|وَانْقَطَعَ الَّرجآء🌿
●|وَضاقَتِ الْاَرْضٌ 🌍
●|وَمٌنِعَتِ السَّماء🌌
●|وَاَنْتَ الْمٌسْتَعان🌻
●|واِلَیْڪَ الْمٌشْتَڪے♥️
●|وَعَلَیْڪَ الْمٌعَوَّلٌ فِۍ الشَّدَّةِ وَ الرَّخآء☂
●|اَللّهٌمَّ صَلِّ عَلے مٌحَمَد وَ آلِ مٌحَمَّد🍀
●|اٌولِۍ اَلاَمْࢪ ِالَّذینَ فَرَصْتَ عَلَیْناطاٰعَتَھٌم🔮
●|وَ عَرَّفْتَناٰ بِذٰلِڪَ مَنْزِلَتَهٌمْ☀️
●|فَفَرَّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْـ فَࢪَجاً عاجِلاً قَریباً🥀
●|کَلَمْحِ الْبَصَࢪ اَو ْهُوَ اَقْࢪَب🦋
●|یاٰمُحَمَدْ یاعَلْۍ یاٰ عَلْیٌ یاٰ مُحَمَد🍃
●|اِڪْفِیانۍ فَاِنَّڪُمآ ڪافیان🖇
●|وَ اَنْصُراٰنی فَاِنَڪُما ناصِࢪان ⛅️
●|یا مَوْلاناٰ یا صاحِبَ الزَّمان🌳
●|اَلْغَوْث اَلْغَوْث اَلْغَوْث 💔
●|اَدْرِکْنۍ اَدْرِکْنۍ اَدْرِکْنۍ🍁
●|السّاعَة السّاعَة السّاعَة🕊
●|الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ 💎
●|یا اَرْحَمَ الرّآحِمین•••🌻
●|بِحَقِّ مُحَمَد وَ آلہ الْطآهِرین🖇♥️
●| #میاےباهمـبࢪاۍسلامتےآقاصلواتبفࢪستیم؟🌴🦋
اعمالقبلازخواب✨🌃
حضرترسولاکرمفرمودندهرشبپیشازخواب
وضویادتونباشه...🕊🍃؛
۱.قرانراختمکنید
۳بارسورهتوحید..🌿🍄؛
۲.پیامبرانراشفیعخودگردانید🍓🐾:
۱باراللهمصلعلیمحمدوالمحمدعجلفرجهم؛اللهمصلعلیجمیعالانبیاءوالمرسلین...🕊؛
۳.مومنینراازخودراضیکنید💚🖇:
۱باراللهماغفرللمومنینوالمومنات...🖤🌙؛
۴.یکحجویکعمرهبهجااورید🌚✨:
۱بارسبحاناللهوالحمدللهولاالهالااللهواللهاکبر...🕊؛
۵.اقامههزاررکعتنماز⛅️🦋:
۳باریَفْعَلُاللهُمایَشاءُبِقُدْرَتِهِ،وَیَحْكُمُمایُریدُبِعِزَّتِهِ..🌈؛
۶.خواندن آیت الکرسی💫
ایاحیفنیست؟!هرشببهاینسادگیازچنینخیرپربرکتی
محرومشوید...🌱
@moshleb1394