6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•﷽•
كودكى كه در سرود سلام فرمانده امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف، را ديده بود ؛
#سلامفرمانده🖐🏻
@mashlab1394
#تلنگرانه🖐🏻
به قول شهید احمد مشلب
اگر نگاه به نامحرم را کنترل کنید
نگاه خدا روزیتون مےشه . . . 🌱!'
@mashlab1394
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
〰〰🍃🌸🍃〰〰⊱
#ویدئو_استوری_روزشمار_غدیر
7⃣ روز مانده تا عید بزرگ غدیر
#حدیث⭐️
امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند:
💠از معاشرت با عيبجويانِ مردم بپرهيز؛
زيرا همنشينِ اين گونه افراد
نيز از عيبجويى آنان در امان نيست...
📚 #غررالحكم : ۲۶۴۹
@mashlab1394
[مادر دهه هشتادی و چهار فرزند!]
این تیتر و به یاد داشته باشید تا ادامه رو بزارم براتون ...
✨[@mashlab1394
شهید احمد مَشلَب
[مادر دهه هشتادی و چهار فرزند!] این تیتر و به یاد داشته باشید تا ادامه رو بزارم براتون ... ✨[@mashla
مادر دهه هشتادی با چهار فرزند که لقب جوانترین مادر ایرانی برازندهاش است. مقدمه چینی نیاز نیست. همین چند جمله کافیست برای ورود به دنیای جذاب یک سوژه ناب و خانواده شش نفره که با روایتهای شنیدنی زندگیشان در هفته ازدواج معادلات ذهنی و کلیشههای شکل گرفته ما را از ازدواج بر هم میزنند. از سن ازدواج و سبک عروسی گرفته تا جهیزیه گرفتن و بچه دار شدن و مدیریت خانه. جوانترین مادر ایرانی در ۲۱ سالگی صاحب ۴ فرزند است و تازه دانشجوی رشته حقوق هم هست. سه دختر و یک پسر. البته این همه ماجرا نیست. خانواده متفاوت ما نوبرانه زیاد دارند.
راستش ذوق زده هستیم برای تماشای هیاهوی شیرین خانه جوانترین مادر پرفرزند ایرانی، اما ما تهران بودیم و آنها زاهدان. اینجا بود که دنیای مجازی به کارمان آمد و با تماس تصویری شریک شدیم با حال خوب اهل این خانه.
بعدازظهر گرم یکی از روزهای تیرماه است و مادر روفروشی کوچکی انداخته در حیاط با صفای خانه، زیر درختی پر از گل. بچهها دورش حلقه زدهاند و صدای خندههایشان حیاط را پر کرده است. شیطنتهای بچه آخر که انگار هفت هشت ماهه هست، بازی مادر و سه بچه بزرگتر را بر هم می زند. قرار شد ما تماس تصویری را قطع کنیم تا مرد خانواده دست به کار شود و مادر و بچهها میزبان اولین تصویر گزارش ما در حیاط خانه شوند.
این روزها که بسیاری از زوجهای جوان منتظرند تا همه امکانات چفت هم شود و چند سال بعد از ازدواج تازه به فکر بچهدار شدن می افتند، شنیدن ماجرای زندگی «فاطمه شریف زاده»؛ جوانترین مادر ایرانی خالی از لطف نیست.
✨[@mashlab1394
شهید احمد مَشلَب
مادر دهه هشتادی با چهار فرزند که لقب جوانترین مادر ایرانی برازندهاش است. مقدمه چینی نیاز نیست. همی
*وقتی خبر خواستگاری از دختر ۱۳ ساله مثل بمب در فامیل صدا کرد
میپرسم چند سالگی ازدواج کردی که حالا در ۲۱ سالگی، ۴ بچه قد و نیم قد داری؟! چند سالگی بچه دار شدی که حالا دختر بزرگت ۶ ساله است! همین سؤال کافی بود تا ماجرای ازدواجش را روی دایره بریزد و قبل از هر چیزی از خواستگاری جنجالیاش بگوید؛ «۱۳ ساله بودم که یکی از اقوام مرا برای پسرش از پدرم خواستگاری کرد. خبر خواستگاری از من مثل بمب در فامیل صدا کرد. هر کسی یک حرفی میزد. لپ کلام همه اما یک حرف بود و من آن روزها مرتب واژه کودک همسری را میشنیدم.»
✨[@mashlab1394
شهید احمد مَشلَب
«به پدرم میگفتند از شما بعید است در این سن دخترتان خواستگار به خانه راه بدهید.» چرا فکر میکردند از پدر شما بعید است؟ این سؤال را از جوانترین مادر میپرسیم و راستش ما هم غافلگیر میشویم وقتی میگوید؛ «پدر من دکترای حقوق دارد و استاد دانشگاه است. همه فکر میکنند موافقت با ازدواج دختر در سن پایین برای آن خانوادههایی است که پدر و مادر سواد درست و حسابی ندارد و یا سطح فرهنگی خانواده پایین است. اما پدر و مادر من هر دو تحصیلات عالیه دارند. آنها تحقیق نکرده نه نگفتند. پدرم کلی در مورد خواستگار من پرس و جو کرد. همسرم آن زمان طلبه بود، یعنی شغلش طلبگی بود. نه ماشین و خانه داشت و نه شغلی. اما پدرم در او تعهد، مسئولیت پذیری، ایمان و تقوا دید و مطمئن بود که میتواند من را خوشبخت کند. پدر و مادرم موافقت خودشان را اعلام کردند و من را هم در جریان گذاشتند.»
✨[@mashlab1394
شهید احمد مَشلَب
«به پدرم میگفتند از شما بعید است در این سن دخترتان خواستگار به خانه راه بدهید.» چرا فکر میکردند از
بله گفتن عروس و یک جنجال فامیلی
دختر بچه ۱۳ ساله چه تصویری از زندگی مشترک، ازدواج و خانه داری در ذهنش است؟ ما هم سؤالهایمان را بی تعارف از او که حالا مادر ۴ فرزند است میپرسیم و «فاطمه شریف زاده» از خودش میگوید: «من فرزند بزرگ خانه بودم. حس مسئولیت پذیریام از دخترهای هم سن و سال خودم در فامیل بیشتر بود. مادرم مهارتهای خانه داری را از بچگی به من یاد داده بود. می دانید آن موقع من در مقایسه با دخترهای نوجوان فامیلمان از سنم بزرگتر بودم. بیشتر از سنم میفهمیدم. بعضی از دخترهای فامیل ما آن زمان هنوز عروسک بازی میکردند و یک عروسک همیشه همراهشان بود. اما من اینطوری نبودم. پدرم با توجه به همه این شرایط بود که اجازه داد خواستگار به خانه بیاید و من را در جریان گذاشت. من هم موافقت کردم و دوباره بعد از موافقت من یک جنجال دیگر در فامیل راه افتاد. همه مخالف بودند. همه به اتفاق، به پدر و مادرم فشار آوردند که مگر زمان قدیم است که دخترها را ۱۳ سالگی شوهر میدادند؟ با زندگی دخترت این کار را نکن. خلاصه همه هر کاری که از دستشان بر میآمد انجام دادند که این وصلت سر نگیرد. من درسم خیلی خوب بود. فامیل میگفتند دختر تو استعداد دارد حیف است، بگذار درسش را بخواند. من گفتم به هر قیمتی که شده درسم را ادامه میدهم و پدرم هم از من پشتیبانی کرد. خلاصه بله را گفتیم و مقدمات ازدواج یکی یکی فراهم شد.»
✨[@mashlab1394