شهید احمد مَشلَب
#معرفی_شهید ●نامونامخانوادگے: ⇦سجادمرادے ●نامپدر: ⇦غضنفر ● تاریختولد: ⇨1361/10/28 ● محلتولد:
#ڪمےازتــو
#بخشےازوصیتشھید
.💛🦋.
بسمربالشہداوالصدیقین..
مرگپلےاستبهسوےجہانابدیتو انشاءاللہاینپلباشہادترقمبخورد🕊
صبردرمصیبتاجرعظیمالہےرادارد..🍀✨
درمصیبتها،فقطبراےامامحسین(؏)
گریہڪنید..🌚🥀
ای عجب خوب، دو دیوانه به هم ساختهاند ..
زلف آشفتهی تــو
با دل سودایی ما...!
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
•┈••✾••┈•
@moshleb1394
🌹🕊🌹🕊🌹
چند خانم رفتند جلو سوالاتشان را بپرسند،در تمام مدت سرش بالا نیامد!
نگاهش هم به زمین دوخته بود..
خانم ها که رفتند، رفتم جلو گفتم: تو انقدر سرت پایینه نگاهم نمی ندازی به طرف که داره حرف میزنه باهات، اینا فکر نکنن تو خشک ومتعصبی و اثر حرفات کم شه..
🌹گفت: من نگاه نمیکنم تا خدا مرا نگاه کند!
#شهیدعبدالحمیددیالمه
#الگوی_خودسازی
@moshleb1394
شهید عباس همیشه میگفت :
باید حسرت شهادت رو بخوریم
باید از خدا بخوایم وقتی یه کاری انجام میدیم اجر و پاداشش رو شهادت بهمون بده
.
ولادت :۳مرداد ۱۳۷۷
شهادت:۱۰دی ۱۳۹۹
.
شهید عباس کریمی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@moshleb1394
شهید احمد مشلب🌷
شهادت،سهمِ کسانی میشود
که عالم را ، محضر خدا میدانند
و کسانی که عالم را محضر خدا بدانند گناه نمیکنند
و🌹 شهدا ، اینگونه اند..
✅و ما نیز شهادت را سهمِ خود کنیم
با گناه نکردن...❌
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@moshleb1394
『🌿'』
⸤ شبهاابراهیمکهدیرمیاومدخونه
درنمیزد
ازرویدیوارمیپریدتوحیاط
وتااذانصبحصبرمیکرد
بعدبهشیشهمیزد
وهمهروبراینمازبیدارمیکرد ..
بعدازشهادتش
مادرمهرشبباصدایبرخوردِبادبهشیشه
میگفت :
ابراهیماومدھ . . ⸣
#لحظهایباشُهدا :)
@moshleb1394
230K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک هفته قبل از شهادتش از سوریه
به خانه آمد.
پنجشنبه شب بود، نصف شب دیدم
صدای ناله گریه جهاد می آید.
رفتم در اتاقش از همان لای در نگاه کردم،
دیدم جهاد سر سجاده مشغول دعا و گریه است
و دارد با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صحبت میکند.
دلم لرزید ولی نخواستم
مزاحمش شوم.
وانمود کردم که چیزی ندیده ام.
صبح موقعی که جهاد میخواست برود
موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیاورم
از او پرسیدم پسرم دیشب چی میگفتی؟
چرا اینقدر بی قراری میکردی؟
چیشده؟ جهاد خواست طفره برود
برای همین به روی خودش نیاورد
و بحث را عوض کرد
من بخاطر دلهره ای که داشتم
اینبار با جدیت بیشتری پرسیدم
و سوالاتمو با جدیت تکرار کردم.
گفت:چیزی نیست مادر داشتم نماز میخواندم.
دیگر دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این پافشاری کنم
وادامه بدهم گفتم باشه پسرم!
مرا بوسید و بغل کرد و رفت...
یکشنبه شب فهمیدم آن شب به خداوند و امام زمان چه گفته
و بینشان چه گذشته!
و آن لحن پر التماس برای چه بوده است!
جهاد شهید شده بود 🌿
راوی: مادر شهید
#شهید_جهاد_مغنیه
@moshleb1394