eitaa logo
شهید احمد مَشلَب
543 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
5 فایل
کانال کاملی از شهیدBMWسوار🚘 ‌‌‌‌‌ شھادت‌آن‌است‌که‌متفـاوت‌بھ‌آخر ‌برسے... وگرنھ‌مرگ‌ڪھ‌پایان‌همھ‌قصھ‌هاست:) ناشناس‌کانال: https://eitaa.com/joinchat/1896087742Ca3b8ef428a کپی؟!حلالت رفیق🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ یک بار کنار سفره غذا با بچه ها نشسته بودیم که سید با خنده گفت: "من از اون آدمایی هستم که هر کی رو بیشتر دوست داشته باشم، میفرستمش جلوی گلوله تا شهید بشه😁 مثلا همین ابوعلی! چون دوستش دارم میفرستمش جلوی گلوله😅 این را که گفت ، یکی از بچه ها گفت: "ابوعلی خواب دیدم با هم از کربلا برگشتیم، توی فرودگاهیم و تو کت و شلوار پوشیدی که بری مشهد... منم برم قم!" سید یه دفعه زد زیر خنده و گفت: "من خواب دیدم دارم با ابوعلی میرم کربلا ، احتمالا من رو توی کربلا جا گذاشته!😆" بچه ها همه گفتند به به و تعبیر به شهادت کردند... 🕊 بعد سید با افسوس گفت: "خیالتون راحت! من اونقدر آنتی شهادت زدم که حالا حالا ها هستم! :) " بعد با خنده اضافه کرد : "ولی ابوعلی تو حتما پیکرت میره مشهد!" دستی به ریش هاش کشید و گفت: "اصلا نگران مراسما نباش! برای مداحی محمود کریمے رو میاریم ، سخنران آقای پناهیان خوبه؟😂 بنر ها رو هم میدم داداشم محمد حسین بزنه🖐🏻 تو شهید شو ما حسابی برات سنگ تموم میزاریم!😁" من هم با خنده گفتم: "شهادت همه رو دیدم بعدا میرم!😃" غذا که تمام شد با شوخی گفتم : "آقایون اگه سیر نشدید به ما چه غذا همین بود!😅" همه خندیدند و سفره را جمع کردیم ... 🕊 راوی 🕊 •
•[🌹🌱]• این روزها با هر بهانہ‌اے، درمیان بغض‌هاے گاه و بیگاه ما همچنان دلتنگےتان مے‌بارد...💔
خوابی عجیب از شهید آرمان علی‌وردی! یکی از دوستان می‌گفت: تازه بعد از شهادتش او را شناختم. نحوه شهادتش خیلی ناراحتم کرده بود؛ تا اینکه چند شب پیش خواب او را دیدم و احوالش را پرسیدم.. تا اینجا که گفت: در لحظه‌ی شهادت آیت الله مجتهدی(ره) به استقبال من آمدند و اکنون نیز در جوار ایشان می‌باشم🍃 + ایشون درحال تحصیل در مدرسه علمیه آیت الله مجتهدی (ره) بودن سفر بخیر، جَوونی که شدی عاقبت بخیر برای شادیِ روح همه شهدا صلوات🙏🏻
✋🏻!' 'بـرگہ‌ۍامتحـٰان📄' سرکلاس‌استادازدانشجویان‌پرسید: این‌روزهاشهدای‌زیادی‌روپیدامیکنن‌و میارن‌ایران... به‌نظرنتون‌کارخوبیه؟ کیاموافقن؟۱نفر کیامخالف؟همه‌به‌جز۱نفر دانشجویان‌مخالف‌بودن بعضی‌ها‌میگفتن:کارناپسندیه....نباید بیارن... بعضی‌هامیگفتن:ولمون‌نمیکنن ...گیر دادن‌به‌چهارتااستخوووون... ملت‌دیوونن بعضی‌هامیگفتن:آدم‌یاد‌بدبختیاش‌میفته تااینکه‌استاددرس‌روشروع‌کردولی خبری‌ازبرگه‌های‌امتحان‌جلسه‌ی‌قبل‌نبود... همه‌ی‌سراغ‌برگه‌هارومی‌گرفتند. ولی‌استادجواب‌نمیداد... یکی‌ازدانشجویان‌باعصبانیت‌گفت: استادبرگه‌هامون‌رو‌چیکارکردی شما‌مسئول‌برگه‌های‌مابودی استادروی‌تخته‌ی‌کلاس‌نوشت:من مسئول‌برگه‌های‌شما‌هستم... استادگفت:من‌برگه‌هاتون‌روگم‌کردم‌و نمیدونم‌کجاگذاشتم؟ همه‌ی‌دانشجویان‌شاکی‌شدن. استادگفت:چرابرگه‌هاتون‌رو‌میخواین؟ گفتند:چون‌واسشون‌زحمت کشیدیم،درس‌خوندیم،هزینه‌دادیم، زمان‌صرف‌کردیم... هرچی‌که‌دانشجویان‌میگفتنداستادروی تخته‌مینوشت... استادگفت:برگه‌های‌شماروتوی‌کلاس بغلی‌گم‌کردم‌هرکی‌میتونه‌بره‌پیداشون‌کنه یکی‌ازدانشجویان‌رفت‌وبعدازچند‌دقیقه‌با برگه‌ها‌برگشت ... استادبرگه‌هاروگرفت‌وتیکه‌تیکه‌کرد. صدای‌دانشجویان‌بلندشد. استادگفت:الان‌دیگه‌برگه‌هاتون‌رو نمیخواین!چون‌تیکه‌تیکه‌شدن! دانشجویان‌گفتن:استادبرگه‌هارو میچسبونیم. برگه‌هاروبه‌دانشجویان‌داد‌وگفت:شمااز یک‌برگه‌کاغذنتونستیدبگذریدوچقدر تلاش‌کردیدتاپیداشون‌کردید،پس‌چطور توقع‌داریدمادری‌که‌بچه‌اش‌رو‌با‌دستای خودش‌بزرگ‌کرد‌وفرستادجنگ؛الان منتظره‌همین‌چهارتااستخونش‌نباشه؟ بچه‌اش‌رومیخواد،حتی‌اگه‌خاکستر شده‌باشه. چند‌دقیقه‌همه‌جا‌سکوت‌حاکم‌شد! وهمه‌ازحرفی‌که‌زده‌بودن‌پشیمون‌شدن!! تنهاکسی‌که‌موافق‌بـود . . فرزند‌شھیدی‌بودڪه‌سالھامنتظربابـاش‌بودシ💔!' ‌
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🛑مصاحبه با مردم 😎😂 🔻اسم مامانتو چی سیو کردی؟ ⁉️ و چندتا سوال چالشی خفن! 📌جواب جالب مردم رو ببینین! 🔻 https://eitaa.com/joinchat/2595225693Cb759e2481e
یه تبریک هم بگیم به مادر مرد ترین مردِ دنیا :)🌹 @mashlab1394🌿🕊
بسمِ‌ربِ‌المادر... امروزبه‌خودی‌خود‌روزِزیباییست‌ خیابان‌هارااهل‌شهرشلوغ‌کرده‌اند می‌خرند‌‌وکادوپیچ‌می‌کنندو‌آخرسرهم،‌‌سرازقنادی‌در می‌آوردندو‌کیکی‌با‌مضمون‌ِ "مادرعزیزم‌روزت‌مبارک"🎂 کارت‌می‌کشندو‌اشتیاق‌برای‌دیدن ‌لبخندمادر و‌قربان‌صدقه‌های‌مادرپشت‌بندش... ولی‌صبرکنید... چشمم‌که‌‌به‌عکس‌رویِ‌دیوارمی‌خوردنظرم‌ تغییر‌می‌کند وذهنم‌آن‌لحظاتی‌رایادآوری‌میکندکهمردم‌را‌درخیابان‌نظاره‌گر‌بودم‌ ،ولی‌به‌راستی‌آیاتمامِ‌ امروز‌‌خوشیِ‌بی‌پایان‌است‌وهیچ‌ کس‌غمی‌دردل‌نمی‌پروراند؟! گوگل‌را‌بالاپایین‌می‌کنم‌متنهای‌ عاشقانه‌برای‌ مادراز فلان شاعرونویسنده‌صف‌کشیده‌اند‌ ولی‌کسی‌از‌غمی‌که‌من‌ به آن‌فکرمی‌کنم‌ننوشته پس‌می‌نویسم ازخانه... خانه‌ای‌که‌دیگرکسی‌حقِ‌صدازدن‌ نامِ‌‌مقدس‌ِ "مادر"‌را ندارد، چون‌قراراست‌ازامسال‌تاآخرعمربی‌ پاسخ‌بماند و‌بچه‌ای‌که‌حلواراجایگزین‌کیک ‌میکند‌ ازآغوشِ‌مادرمیگذرد‌و‌پناه‌می‌برد‌به‌سنگ‌سردی‌تاابد.. می‌نویسم‌ازخانه خانه‌ای‌که‌مادری‌طاقچه‌رانگاه ‌می‌کند‌ هدیه‌های‌دردانه‌اش‌پشت‌سرهم ‌ایستاده‌اند ازهمان‌نقاشی‌خودتفسیرکرده‌ تا‌انگشترِعقیقی‌‌که‌طعم‌آخرین‌بودن‌ راازهمان‌ اول‌با‌خودحمل‌می‌کرد.. دل‌دل‌می‌کندکه‌کجابرود‌و‌باز‌می‌رسدبه‌همان‌‌سنگ‌قبر...💔 وسوالی‌که‌هرسال‌‌همین‌روز‌تکرار‌می‌شود مادر‌یعنی‌دیگربرایم‌هدیه‌روز‌مادر نمی‌خری؟ بحث‌بحثِ‌کادونیست‌فقط‌ نمی‌بینمت‌که‌قربانت‌بروم یافدایت‌بشوم‌ و‌این‌بدترین‌مجازات‌برای‌یک‌مادر ‌است:)💔 ادبیات‌چاشنی‌نوشته‌ام‌نمی‌کنم‌که‌ همینقدر‌ کفایت‌ میکند‌برای‌سالهاروزِمادرغصه‌ خوردن‌. فقط‌می‌نویسم‌برایِ تمام‌مادران‌بی‌فرزندکه‌دیگر "روزت‌مبارک" نمی‌شنوند وفرزندان‌بی‌مادرکه‌هدیه‌های ‌کادوپیچ‌شان‌تاابدباز نمی‌شود‌،دیده‌نمی‌شود‌و‌پسندیده ‌نمی‌شود می‌نویسم‌برای‌مادر‌ نه‌بهتراست‌بگویم‌برایِ آرتین‌بدون‌مادر و مادرِبدون‌آرمان وبه‌حرمت‌ِغمی‌که‌‌امسال‌روزی ِ‌مادران‌وفرزندان‌شد کمی‌‌پنهانی‌ترمادرانمان‌را‌درآغوش ‌بگیریم و‌اندکی‌باصدای‌ارامتر‌قربان‌صدقه‌ فرزندمان برویم...🚶‍♀️🤝🏻 روزِمتمایل‌ِبه‌شب‌مادر‌مبارک:) ❤️ 🌹