دیشب نگاهِ ساقی و امشب نگاه شمر...
خیلی میان دیشب و امشب تفاوت است...
وای عمه جانم...😭
زن ها و بچه ها را یکی یکی
سوار محمل ها و مرکب ها کرد
همه که سوار شدند
نوبت به خودش رسید ...
عقیله بنب هاشم
می خواهد سوار محمل شود
یکی باید رکاب بگیرد
یکی باید شانه هایش را
تکیه گاه دستان زینب کند
محرمی باید جلو بیاید ...
سر چرخاند سمت نیزه ها
محرم ها همه سرهایشان
بالای نیزه ها بود ...
#وا_زینبا...😭
امان از دل زینب...😭
#فنجانےشعر
|•🌻
گلخوشرنگوبویمنحسیناست..
•🌝🍃•
بهشتآرزویمنحسیناست..
•ツ🖤•
•
امامصادق(؏)فرمودند:
هرڪسهنگامیادمااشکازچشمانشجارى مۍشود..
خداآتشرابرصورتاوحراممۍڪند..🖤
•
#حدیث_روز
شهید احمد مَشلَب
#معرفی_شهید ●نامونامخانوادگے: ⇦نویدحقیقتشناس ●نامپدر: ⇦حمید ●تاریخولادت: ⇦¹³خرداد¹³⁷⁸/رامهرز(خ
#ڪمےازتــو
.🌼.
ویاربعینامسالقصدداشتهمراه بامادرشباپایپیادهبهڪربلابرود..🙂
همیشهبرایپدرومادروبرادر ودهدیهمۍ اوردند..🦋
وباتوجهبهسنڪمدارایدرکبالایۍبودند..
وحتۍدردورانگذراندورهدرمشهدیک دانشاموزیتیمراتحتتڪفلخودقرارداده وکمکهزینهبرایویواریزمۍڪردند..🌱🌻
📚[برگرفته شده از وبلاگ یا کانال ویکی شهدا]
#ساعتبهساعتعاشوراچگونهگذشت ♥️
|•حوالی ۵صبح •|
مکن ای صبح طلوع...
نماز صبح به امامت امام حسین علیه السلام و یارانشان اقامه شد. میگویند سیدالشهدا در این هنگام برای اصحاب خطبهای خواند و آنها را به صبر و جهاد در راه خدا دعوت کرد. این در حالی بود که در همان لحظه لشکریان دشمن هم صف نماز جماعت تشکیل داده بودند و خودشان را برای جنگ با کاروان خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله آماده میکردند. می گویند پس از خواندن نماز صبح اباعبدالله علیه السلام فرمان داد تا همه دور خیمهها را خندقی حفر کنند و آن را با بوتههایی که خود حضرت شب قبل از بیابان جمع کرده بود پر کنند تا زمان حمله دشمن بتوانند آنها را آتش بزنند و از اهل حرم محافظت کنند.
#ساعتبهساعتعاشوراچگونهگذشت ♥️
|•حوالی ۷صبح•|
اینان که حرف بیعت با یار میزدند...
طبق روایتهای تاریخی امام بعد از نماز صبح و نزدیک طلوع آفتاب در حالی که سوار بر شتری میشد تا در میان نگاه سپاه کوفیان به خوبی دیده شود شروع به خواندن خطبه کرد. سیدالشهدا در این سخنرانی یادآور نامه هایی شد که کوفیان برای او فرستاده بودند. او حتی برخی از اهالی کوفه را مورد خطاب قرار داد و فرمود: «مگر شما به من ننوشتید که میوهها رسیده و اطراف سرسبز است، اگر بیایی لشکریان مجهز برای تو آماده است؟» بعد از آن میگویند سیدالشهدا نامههای آنها را به سمتشان پرت کرد و در جواب آنهایی که از ایشان خواستند تا حضرت با یزید بیعت کند که دست آنها به خون نواده پیامبر آلوده نشود این چنین پاسخ داد: «فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است. من را بین کشته شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما دور است.»